داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اولین سکس احمد با جنده

سلام
من احمد هستم و این خاطره مربوط میشه به آذر سال ۹۷ و اولین سکس در ۲۹ سالگی
از خودم بگم که یه پسر ساده و بسیار خجالتی که با جنس مخالف زیاد نمیتونم ارتباط برقرار کنم یه دوستی داشتم که زیاد پیش جنده می رفت
یه روز اومد پیشم و گفت با یه زن سکس کرده که خیلی خوبه میخوای بیارم پیشت منم از خدا خواسته گفتم باشه قرار گذاشتیم واسه روز جمعه ساعت ۳ که بیاره خونه قدیمی خودمون که خالی از سکنه هست خودم سه ساعت قبل رفتم تا بخاری روشن کنم که هوا یکم گرم بشه بالاخره ساعت سه شد و دوستم این خانم رو آورد دم در خونه و رفت با هم رفتیم داخل سلام و علیکی با هم کردیم و نشست جلو بخاری که یکم گرم بشه اسمش لیلا بود یه زن معمولی با یه قیافه معمولی اما تو دل برو منم که اولین بار بود با یه زن تنها بودم دیگه ضربان قلبم اونقدر زیاد بود که داشت از سینم بیرون میزد. لیلا پاشد پالتو خودشو در آورد و آماده سکس شدیم اومد جلو و شروع کردیم به لب گرفتن از هم وقتی داشتیم لب می گرفتیم از هم پاهام سست شدن چه حالی میکردیم با هم کم کم لباساشو درآوردم بند سوتین باز کردم و شروع به خوردن سینه هاش کردم
خودمم پیراهنم رو درآوردم و لیلا نشست روی مبل شرت رو از پاش درآوردم یه کس سفید بدون مو داشت شروع کردم به لیسیدن کس لیلا خانوم انگار تو آسمونا بودم با چنان حرص و ولعی می خوردم بالاخره بعد از ۱۰ دقیقه پاشدم و لیلا زیپ شلوارم رو باز کرد و شروع کرد به خوردن کیرم جوری خورد که به زور تونستم ۱ دقیقه تحمل کنم و آبم رو ریختم تو دهنش آب رو ریخت روی یه دستمال کاغذی و دهنش رو تمیز کرد و کیر ما مرحوم شد یه ۱۰ دقیقه ساک زد تا دوباره روبراه شدم و کاندوم رو کشید روی کیرم و خوابید رو زمین و پاهاش رو باز کرد و شروع کردم به تلمبه زدن حالا نزن کی بزن یه نیم ساعتی سکس کردیم دیگه آبم نیومد و وقتم هم تموم شد لیلا گفت میخوام برم حموم گفتم اینجا حموم خاموشه گفت الا وللا باید برم حموم پاشودم رفتم به زور آبگرمکن رو روشن کردم و حموم رو روبراه کردم صداش کردم اومد یه دوشی گرفت و اومد لباساشو پوشید و ۱۵۰تومن پول گرفت و رفت اما بهترین خاطره سکس من رو رقم زد خیلی حرفه ای بود درسته پول می گرفت اما خودشم حال می کرد حیف که یه مدت بعد دوباره ازدواج کرد و دیگه ازش خبر ندارم اما خیلی ازش راضی هستم هرکجا هست خوشبخت باشه.

نوشته: احمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها