داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اولین خیانت‌ به شوهرم (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام دوستان فکر نمیکردم داستان پر بازدید بشه. خواستم ادامه شو هم بذارم و اینکه حس و حالم بعد از اون خیانت رو بنویسم.
خیلیاتون تو کامنتا گفتید که غیر ممکنه ی مرد بتونه هر وقت دلش خواست و به اختیار خودش ارضا بشه.
اما واقعا من دروغ نگفتم و این مورد رو ۴ساله که ازدواج کردم دارم میبینم از شوهرم که کمرش واقعا سفته. همیشه زمان ارضا شدنش از من میپرسه.میگه الان بشم؟منم میگم اره یا نه. حالا دیگه باز ی عده میان میگن نه چنین چیزی وجود نداره .هرجور راحتین میخواین باور کنید میخواید نکنید.

بریم سراغ داستانمون من تو ماشین تو راه برگشت به خونه بودم اونجا نتونسم برم دستشویی خودمو بشورم.هنوز خیسی و داغی سکس تو کسم حس میکردم.و اینقدر لذت برده بودم که بازم دلم میخواست سکس کنم. مدام اون صحنه ها میومد جلوچشمم حشری میشدم.
یکاری بیرون داشتم انجام دادم و اومدم خونه.
شبش ب شوهرم گفتم سکس کنیم؟به رو خودش نیوورد و رفت خوابید.
من خیلی عصبی شدم واقعا هوس کرده بودم.
فردا صبحش رفت حموم رو مبل نشسته بود نگاه کیرش کردم یواش بهش گفتم بخورمش؟ی چشمک زدم بهش.باز خندید ب رو خودش نیوورد گفت وای دیرم شده پاشم برم سرکار.عصر من خوابیده بودم اومد تو اتاق پتو رو کشید از روم کنار من عادت دارم لخت میخوابم. دس کشید رو باسنم و کسمو نگاه کرد گفت وای تمیزشم کردی گفتم بهت دو روزه دارم‌ میگم محل نمیذاری.پیش خودم گفتم الان حتما سکس میکنیم‌. یهو پاشد رفت گفت رفیقم زنگ زده باید برم کار دارم.منم خیلی زورم گرفته بود.رفت منم رفتم باشگاه گفتم ورزش کنم یکم انرژیم تخلیه بشه.
ساعتای ۸شب بود ک اومد دنبالم سر یه موضوع خیلی الکی دعوامون شد تو راه. بعد در خونه منو پیاده کرد گفت کاش میرفتی راحت میشدم. منم گفتم اوکی میرم. پیاده شد زد تو گوشم‌گفت کجا؟؟؟؟برو خونه گفتم مگه نمیگی برو منم میرم.رفتم درحد چنتا لباس برداشتم و رفتم خونه مامانم.
ب امین پیام دادم ک من خونه مامانمم.دیدم خیلی باهام سرده اصلا مثل قبل نیست.تعجب کردم .گفتم حتما از من خوشش نیومده.بعد از دوسه روز ک درست جواب پیامارو نمیداد وسر سنگین بود گفتم چی شده چرا اینجوری رفتاری میکنی گفت ن اشتباه میکنی و من گرفتارم و این حرفا گفتم نگاه من حسم بهم دروغ نمیگه بگو ببینم دلیل این رفتارت چیه؟گفت حقیقتش من با زن شوهر دار دوست نمیشم اینم‌که باتو رابطه داشتم خیلی طالب کست شده بودم یکبار خط قرمزم رو زیر پا گذاشتم.
بهش گفتم خب بهم‌میگفتی برا یبار منو میخوای ک من‌اینکارو نکنم. خیلی ناراحت شدم و غصه خوردم پشیمون بودم. از طرفیم عادت کرده بودم بهش و از همه مهم تر سکسش خیلی بهم‌چسبیده بود.
منم آکانت اینستاگرامم رو کلا حذف کردم. گفتم بیشتر از این غرورمو خورد نکنم.
شوهرم هیچ زنگ و پیامی نمیزد ب مامانم‌گفته بود فکرشو نمیکردم که زنم از خونه بره.
روز چهارم ک‌من خونه مامانم غمگین نشسته بودم و غصه میخوردم دیدم زنگ در رو زدن مامانم خونه نبود . در رو باز کردم دیدم خودشه . اومد داخل گفت سلام دستشو دراز کرد بهش دست ندادم اروم‌گفتم سلام.دیدم هی میخنده لوس بازی در میاره گفتم‌مگه تو نبودی اون حرفارو بهم زدی و مث همیشه دلمو شکوندی گفت پاشو بریم‌خونه.سوپراریزت میکنم.
منم‌دیدم غروروش گذاشته زیر پا اومده دنبالم. گفتم برم همراش.
وسایلم‌جمع کردم سوار ماشین شدیم رفتیم سمت خونه.
تو راه اهنگ عاشقانه گذاشته بود برام دسمو گرفته بود.۸روز بود ک باهاش سکس نداشتم.حسابی حشری بود.
وقتی رسیدیم خونه هنوز لباسامون رو در نیووردیم منو هل داد رو مبل افتاد روم بوسیدم گفت ببخشید معذرت میخوام گفتم باشه بلند شو لباسامو عوض کنم دست و صورتم بشورم .کیرش بلند شده بود ی نگاه ب کیرش کردم بهش گفتم من تسلیمم
گفت برو یکی از اون لباس خوابای سکسیتو بپوش تا بیام.رفتم دستشویی خودمو شستم مسواکم زدم. اومدم تو اتاق خوابمون
اون همه لامپای خونه رو خاموش کرده بود بجز ی لامپ‌ انبه ای رنگ یه نور زرد فقط روشن بود ک فضا رو رویایی تر کرده بود.
لخت بودم فقط ی سوتین تنم بودم تو کمد دنبال لباس خواب میگشتم که دسمو کشید برد رو تخت گفت بیا ولش کن نمیخواد چیزی بپوشی.
تو بغل هم‌خوابیدیم گفت توهم‌مثل من تشنه سکسی ؟نمیدونست ک‌ من چن روز پیش ی سکس فوق العاده رو تجربه کردم.گفتم اره
سرم رو سینش بود چشاشو نمیدیدم دسشو میکشید رو کمرم تا رو باسنم گفت قبلا هم‌بهت گفتم با این همه زنو دختر بودم ولی تو تنها زنی بودی ک‌هیچوقت از بدنش خسته نشدم.
وقتی اینو گفت همزمان داشت کمرمو نوازش میکرد ی لرزشی اومد تو بدنم نفس عمیق کشیدم فهمید تحریک شدم. لبشو گذاشت رو لبم گفتم لب طولاااانی میخوام.تند تند لبامو خورد زبونمو میکردم تو دهنش اونم همینکارو کرد.دسشو برد سمت کسم. دنبال اون نقطه حساس میگشت پیداش کرد و شروع کرد ب مالیدنش .
خوابید روم در حد چن ثانیه گردن و گوشم رو خورد خواستم توف بزنم گفت نزن خیسه.بعد گفت باید از این ب بعد ی بهانه ای پیدا کنم‌چن روز بری خونه مامانت نمیدونی الان چ حسی دارم چن روز نبودی.
خیلی تو کف بود کیرش یک ثانیه هم‌نمیخوابید.اما بازم به سینه هام‌دست نزد.
پاهامو دادم بالا کیرشو میمالید وسط کسم بالاپایین میکرد
گفتم اولین مدل رو داگی بکن.تو دلم میخواستم سکس با امین رو باشوهرم تکرار کنم.گفت باشه من داگی شدم و اون کیرشو کرد تو بعد از چن ثانیه درد تبدیل به لذت شد
با دستش محکم ب کونم ضربه میزد.بعد از چن دقیقه رو شکم خوابیدم میخواست از پشت بخابه روم گفتم نه بشین رو باسنم .بازم پوزیشنی که با امین امتحان کرده بودم
خدایا من داشتم چیکار میکردم اصلا دست خودم‌نبود
میخواستم‌مثل اون باهام سکس کنه. لذت میبردم ولی همش فکرم مشغول بود نمیتونسم مث همیشه رو سکس تمرکز کنم.ی عذاب وجدان و یک تجربه جدید سکسی باعث شده بود نتونم‌مثل همیشه از سکس با شوهرم لذت ببرم.بعد از این مدل اون خوابید روم پاهامو حلقه کردم دور کمرش و اون با کیر کلفت و سفتش تمام کسمو پر کرده بود منم با آه و ناله هام بهش نشون میدادم که دارم لذت میبرم.گفتم پاشو بریم‌رو مبل پیش خودم‌میگفتم نفهمه این مدله جدیده از کجا یاد گرفتم .گفتم‌نگا من یه وری میخوابم رو دسته کاناپه تو وایسا یکم خشک شده بود واژنم.توف زدیم و این پوزیشن رو شروع کردیم این مدل بیشتر بهم حال میداد با دسش نوک سینه هامو میمیالید گفت ارضا شدی؟الکی گفتم اره. گفت منم بشم؟گفتم اره بشو دیگه.بعد از چن تا تکون محکم با یه آااه بلند تمام آبشو خالی کرد تو کسم.

بعد از سکس خودمونو شستیم و تو بغل هم دراز کشیدیم نگاه ب چهرش کردم دیدم خیلی از امین قشنگ تره و از هر دری باهم حرف میزدیم تو بغلش حس میکردم که چقدر این بدن و این صدا برام اشناست چقدر ارامش داره میده بهم (جدا از همه ی بدی ها اذیتهایی ک‌در حقم کرده بود ولی بازم شوهرم بود کسی نبود که منو برای یکبار بخواد)مطمن بودم ک بازم دعواهای زیادی قرار بود ک داشته باشیم ولی ب خودم قول دادم ک اون خیانت اولین و اخرین بارم باشه.
چون امین ی درس بزرگ‌بهم‌داد اینکه ب هیچ غریبه ای اعتماد نکنم.
لطفا تو کامنتها توهین‌نکنید.ممنون که داستانمو خوندید

نوشته: zx

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها