سلام به همه …
ما یه مغازه داریم جنوب تهران. یه چیزی میفروشیم توش. بعد یه شاگرد داشتیم اسمش رو الکی میگیم جواد مثلا. اقا ما یه روز تو پستو مغازه خوابیده بودیم یهو جواد اومد گفت باقر بیدار شو گفتم چیه؟ گفت یه کسرو زدم زمین پشت ویترین با 10 تومن! چون مغازه مال بابای منه خایه نداشت منو بیدار کنه دختررو بیاره تو پستو با خیال راحت بکنه با کلی استرس پشت ویترین مغازه کردش…
خلاصه با دختره رفیق شد شمارشو گرفت و اینا…یه روز دوباره دختره اومد ساعت 2 ظهر آوردیمش تو پستو اول جواد کردش بعد نوبت من شد رفتم تو اتاق واییییی دخترچون از قبل لخت بود یهو خجالت کشید دستشو گذاشت رو کسش…منم خودم قلبم داشت ا زکونم میزد بیرون …استرس زیاد…بعد لباسامو در آوردم و لخت شدم اونم رو زمین لخت بود بعد من رفتم بغلش منو بغل گرفت …بعد کرستشو دیدم اذیت شدم…گفتم چرا کرستتو باز نمیکنی گفت بچه شیر میدم…تو دلم گفتم به کیرم…بعد هیچی با همون کرست که تنش بود کردمش…کیرمو اول گذاشت سر سوراخ کسش…آروم فشار دادم تو اول گفت وای وای گفتم چیه ؟! اگه درد میکنه نکنم!؟ گفتش انگشتتو بکن تو کونت ببین درد داره یا نه…خلاصه تو دلم گفتم کس ننت باوو…بعد همینجوری ادامه دادم آبمم ریخت تو کاندوم…تو کسش و جمع کردیم…بعد من کلا 1500 تومن داشتم تو جیبم داده به جواد …فرار کردم گفتم باهاش حساب کن…خلاصه هیچی دختره هم جواد میگفت ناراحت شد چرا پولشو ندادی…
بعد خلاصه این دختره گاییده بود خودشو هر هفته میومد در مغازه ما ظهرها ساعت 2 که مشتری نداشتیم که کس بده…بعد من بهش میگفتم ما جق زدیم کس نمیکنیم برو …خلاصه ولی جواد شاگردمون میکردش…بعضی وقتها تو توالت مغازه…
این بود خاطره من از مغازه در جنوب تهران…
کی تا حالا تونسته با 1500 تومن کس بکنه؟ ولی بعدا اومد د رمغازه شرتمو پرچم کرد گفت پولمو بده پولمو بده منم مست بودم کسشعر زیاد میگفتم بلهش
نوشته: باقر