داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هوس اینترنتی 47

چه اندام هوس انگیزی داشت این پسره . خود فتانه رو بگو . دو تایی شون حشرمو زیاد کرده بودند . نمی دونستم با هوس خودم باید چه جوری کنار بیام . چیکار کنم . بازم حودمو کنار کشیدم . حالا باید شاهد سکس و لذت بردن دو نفر دیگه می بودم . نمی دونستم غرور و خود داری تا این حد هم برام خوبه یا نه. چرا باید لحظه ها رو می کشتم . چرا نباید به صدای قلب و هوس خودم گوش می دادم . منم می خواستم لذت ببرم . عشق کنم . ولی غرورم به من این اجازه رو نمی داد . من عاشق شوهرم بودم ولی در مورد فرزاد تابو رو شکسته بودم . حتی لز هم یک نوع  تا بو شکنی در روابط زنا شویی و تعهد من بود .من حالا باید چیکار می کردم . شاهد اون بودم که کیر کلفت کیوان داره میره توی کس فتانه و بیرون کشیده میشه . دستای پسر رو می دیدم که روی سینه های فتانه سوار شده و چه جور داره کیرشو می کنه توی کس اون وقتی این کیر آغشته به هوس کیوان  از کس بیرون کشیده می شد بیشتر منو به آتیش کشیده و منو از درون می سوزوند . حس کردم که منم می خوام طناز زیبا هم می خواد لذت ببره ولی نباید به این سادگی خودمو تسلیم می کردم . من زیبا ترین و خوش بدن ترین این زنان بودم . من یک ملکه واقعی بودم . نباید خودمو راحت در اختیار می ذاشتم . فتانه روی زمین و طاقباز افتاده بود . زانوهاشو خم کرده و مدام پاهاشو صاف و خم می کرد . هوس اونو داغش کرده به تحرک وا داشته بود . جیغ می کشید . شایدم می خواست یه حرفایی بزنه سرشو که می گرفت طرف من منصرف می شد . خجالتش میومد از این که پیش من که عشقش بودم بخواد احساسات خودشو نشون بده . هر چند اگه این کارو انجام می داد من یکی که حرفی نداشتم . . کیوان خودشو خوابوند روی فتانه . لباشو به لبای اون طوری چسبوند که تمام بدنش منطبق بر تن فتانه شد .. حالا فقط حرکات باسن کیوان روی تن فتانه مشخص بود . دستم همچنان روی کسم قرار داشت و با هاش ور می رفتم ولی دیگه نمی تونستم شاهد کیر کیوان در هنگام ورود و خروج باشم . اگه یکی باهام ور می رفت می تونست خیلی زود منو به ار گاسم برسونه . دیگه اصلا به این فکر نمی کردم که مهرداد اون پایین چه می کنه و آیا نگرانم شده یا نه . شایدم دوست داشت که من دیر کنم . حتما هم تا حالا سر شماری کرده و می دونه  کدوم یک از مهمونا نا پیدا شدن . من اگه  ارضا نمی شدم باید با همه می جنگیدم . نمی تونستم همین جوری بر گردم به میون جمع . کسم نیاز داشت . همین نقطه تحریک پذیر . و سینه هام که التهاب شدیدی رو زیر اونا احساس می کردم . اگه فتانه کارش تموم شه من چیکار باید بکنم . نمی تونم برم طرف اون پسره و بهش بگم که منم می خوام . می دونم اونم دوست داره که منو داشته باشه و با هام حال کنه . شاید فتانه رو به این امید میگاد که بتونه با من باشه .. حس کردم که فتانه داره سست میشه . صورت و چشای بسته شو به خوبی می دیدم . با این که لباش رو لبای کیوان قفل شده بود ولی ناله ها شو به خوبی می شنیدم . . کیوان سرعت گاییدنشو زیاد تر کرده بود یه لحظه دستای شل و جمع شده فتانه به دو طرف باز شد . دیگه حرکت پاهاشو ندیدم . اون ار گاسم شده بود . دوباره خودشو عقب تر کشید . حالا به خوبی می تونستم شاهد کیر اون باشم که چه جوری میره توی کس دوستم و بر می گرده .. فتانه چشاشو باز کرده از کیوان خواسته بود که آبشوخالی کنه توی کس . اون تشنه این آب بود . به هر قیمتی .. ضربات شدید کیوان بر کس فتانه و صداهای هوس انگیز اون بیش از پیش منو حالی به حالی کرده بود . گوشه و کنار چند تا پارچه گیر آورده مرتب کسمو خشک می کردم  تا این جوری اگه یه وقتی هم بعد از تموم شدن کار فتانه از طرف کیوان دستی به روی کسم کشیده شه این طور افتضاح به نظر نرسه . هرچند اگه اون می خواست این کاررو انجام بده معلوم نبود من باید چه عکس العملی نشون می دادم . تازه من اگه یه چراغ سبزی نشونش نمی دادم فکر نمی کردم اون آدمی باشه که دست به کار شه .. آب کیر کیوان از بغلا و زیر کس فتانه در حال خالی شدن به بیرون بود . یک دفعه رنگ سفید آب کیر هیجان منو بازم بالاتر برد . کیوان کیرشو کشید بیرون و میزان بیشتری از این آب به روی پاهای فتانه و زیر کسش ریخت . کیوان همچنان فتانه رو نوازش می کرد و پس از لحظاتی از جاش بلند شد و فتانه رو که سست و بیحال و سر مست از ار گاسم  و در حال و عالم خودش روی زمین قرار داشت رها کرد . . من با همون هیکل لختم رفتم بالا سر فتانه .و کاملا خم شدم . -عزیزم خوبی . خیلی حال کردی . خوشحالم از این که می بینم تا این حد لذت بردی . در همین لحظه حس کردم که کیوان خودشو بهم چسبونده . من چون رو فتانه قرار داشتم اونم حالتش طوری بود که کیرش  به گردنم چسبیده بود … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها