داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

هوس اینترنتی 34

یک بار دیگه احساس امنیت خاصی در کسم می کردم . . شاید حق من همین کیری بود که رفته بود توی کسم ولی من مهردادو دوست داشتم . دلم می خواست بالاترین و بر ترین باشم و این حس به من امید و طراوت بده ولی از این که بخوام این و اون از جسمم لذت ببرن هر گز نمی تونست برام راضی کننده باشه شایدم داشتم خودمو فریب می دادم و می خواستم قانع کنم . نه من مهر دادو دوست دارم -فرزاد نمی دونم چی بگم .. این چیه که فرو کردی توی کسم .. من می ترسم می ترسم .. -از چی می ترسی طناز -می ترسم که عادت کنم . می ترسم بازم  هوس این کیر رو بکنم . -طناز من که می دونم تو چقدر به خونواده و شوهرت پای بندی ولی این آرزومه که تو همیشه هوس من و کیرمو داشته باشی . چه اشکالی داره هر دو رو با هم داشته باشی . -نه نه من نمی خوام هیشکی راجع به من نظر بد داشته باشه . حتی تو حتی من .. نمی دونم یهو چم شده بود . داشتم حال می کردم و کس خلی منم گل کرده بود . فرزاد دستاشو روی دو تا رونم قفل کرده کیرشو تا ته کسم می فرستاد و یواش یواش می کشید بیرون . با یه چرخش و حرکتی این کارو انجام می داد که حس کردم تمام افکار منفی رو داره می چینه و می ریزه دور . من دیگه به هیچ چیزی جز اون و اون لحظه ها فکر نمی کردم . طناز طناز به خودت بیا .. چه لحظه ها ی باشکوهی رو داری پشت سر میذاری . لحظه هایی که دیگه تکرار نمیشه . تو با این آرامشی که به دست میاری می تونی خودتو خیلی راحت تر در آغوش شوهرت ببینی . با آرامش و لذتی بیشتر . لذت ببر طناز .. -فرزاد یه چیزی بگو . بگو  بگو به نظرت من چه جور زنی هستم .. -زیباترین .. هوس انگیز ترین خواستنی ترین .. هر کی تو رو داشته باشه اگه بهشت بدون تو رو بهش بدن نمی خواد و میگه من دنیای با طنازو می خوام .. -فرزاد محکم تر حرفات مث یه لالایی شیرین خوابم می کنه و دلم می خواد که فقط زیر کیر تو بخوابم . آرومم کن . منو بکن . بکن بکن که فقط تمنای تو رو دارم . هوس تو رو دارم . عشق تو رو نیاز تو رو دارم . ..فقط دوستت دارم رو بهش نگفتم . چون عشق من مال مهر داد بود . وجود و هستی خودمو تقدیم اون کرده بودم . .. طناز قاطی نکن . فقط از سکست لذت ببر . . خودمو یه بار دیگه رو در روی فرزاد قرار دادم تا اونو به وقت گاییده شدنم بببینم . هیجان و لذت از تمام وجودش می بارید . انگار این هوسو به تمام وجود من منتقل می کرد . به زور چشامو باز نگه می داشتم تا صورت و چشاشو که در حال باز و بسته شدن بودند ببینم . -فرزاد ولم نکن . تا آخرش برو خودت می دونی که باید چیکار کنی -آره طناز تا آخرش باهاتم . می دونم چی می خوای و خواسته ات چیه . می دونم چه جوری و تا کجا باید برم که ار ضا شی . یه نگاهی به نوک سینه های تیز خودم انداختم . فرزاد موضوع رو گرفت . با انگشتاش شروع کرد به بازی با نوک سینه هام . وقتی این کارو انجام می داد حس می کردم هوس دور کسم با یه دور تندی داره منو  از این عالم به دنیای بزرگتری می رسونه . . سرمو خیلی آروم به سمت چپ و راست تکون می دادم و اونم با یه حرکت سر از بالا به پایین بهم گفت که منظورمو گرفته . خوب زبون اشاره همو می فهمیدیم . من به اون گفته بودم که نزدیکه ادامه بده اونم  با اشاره گفت که حواسش هست .. . بی اختیار کسمو به طرف کیرش حرکت می دادم . کف دستشو گذاشته بود رو کسم .. -نهههههههه نهههههههه .. فرزاد دارم می ترکم هوسم داره می ترکه دارم منفجر میشم .. خواهش می کنم .. ولم کن نه ولم نکن .. نفس در سینه ام حبس شده بود ولی اون ولم نمی کرد انگاری با لذت و سرعت بیشتری داشت منو می گایید . حالا این بار دیگه به صورت افقی سرمو تکون نمی دادم با یه حالت عمود و از بالا به پایین و بر عکس بهش علامت دادم یعنی این که ارضا شدم . ولی اون بازم مثل دفعه قبل بهم علامت داد و این بار خیلی آروم و با احساس کیرشو به گوشه های کسم می مالوند و اونو به انتهای کسم می چسبوند . یه لحظه حرکت داغ آب داغ کیرشو درون کس تشنه ام حس کردم که چطور با تمنای خودش اونو اسیر دام خودش کرده بود . در آغوشش کشیده و دیگه اجازه حرکت به کیرش ندادم . هردومون خوابمون برد . دوست داشتم ساعتها به همان صورت باقی می موندیم ولی سنگینی بدنش افتاده بود رو من و از خواب بیدارم کرد .. فرزاد عکس و فیلم زیادی در اختیارم گذاشت . خودمو طوری مرتب کردم که آثاری از فعالیتهای این یکی دوروزه رومن باقی نمونده باشه . فرزاد هم یه چکی از سر تاپام کرد که لکه و کبودی چیزی به جا نمونده باشه . همه چی امن و امان بود . -طناز اصلا دلم نمیاد باهات خدا حافظی کنم . -ار تباط چتی و سایتی ما بر قراره -می دونم ولی بهت عادت کردم -فراموشش کن . اینو به حساب یه اتفاق بذار . درکم کن . من شوهر دارم . زندگیمو دوست دارم . نمی خوام عادت کنم .. ولی راستش خودمم احساساتی شدم . یه لحظه به طرف هم کشیده شده با یه بوسه داغ از هم جدا شدیم …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها