من و لیلا و گشت نیروی انتظامی

سلام
من اولین داستانه ک مینویسم اگه غلط داشت شرمنده .
خب من 18سالمه و داستان برمیگرده به دوماه پیش وسطای تابستون ک دوستم پیشنهاد داد تا ی گروه تو تلگرام بزنم و هم شهری هامونو بیارم.منم گروه زدم و تو اونجا با ی دختره اشنا شدم و قرار گذاشتیم ک همو ببینیم. این دختر خانوم اسمش لیلا بود و هیکلش خیلی سکسی بود و 16سالش بود. ازش درمورد رابطش با پسرا پرسیدم ک گفت ب دو سه نفر لب داده،منم دیدم ک اهل این چیزاس تو قرار بعدی ازش لب گرفتم.
لب گرفتن برامون عادی شده بود و اول قرارامون لب میگرفتیم تا اینکه ی روز بهش گفتم شیطونی بلدی?گفت اوهوم.شروع کردم به سکس چت ک بهش میگم شیطونی.
-گفت چند سانته کیرت?
-گفتم دوس داری عکسشو ببینی?
-گفت اره سریع رفتم عکسشو گرفتم و فرستادم براش،داشتم از حشر میمردم ک گفت:
-جوووووون
-گفتم میخوایش?
-گفت چرا ک ن همینجور داشتم مخ میزدم ک قبول کرد فرداش ببینه کیرمو از نزدیک فردا رفتیم تو ی باغ و لب گرفتیم و کیرمو دراوردم سریع تا کسی نیومده اولش فقط نگا میکرد و خجالت میکشید،بعد گفتم نمیخوای دس بزنی بهش؟
اروم دستشو گذاشتم رو کیرم و مشتش کردم گفتم امروز میخوام مال من بشی،صاحبت بشم،گفت ن ،کلی التماس کردم قبول نکرد من ک حشرم داشت دیوونم میکرد سریع بغلش کردم و دهنشو گرفتم،کیرمو میمالوندم ب کونش،اولش تلاش میکرد ک ولش کنم اما وقتی دید بی فایدس اروم شد.
دستمو برداشتم و سینه هاشو گرفتم،میمالوندمش و اون یکی دستمو گذاشتم رو کصش.کم کم داشت لذت میبرد و اختیارشو داده بود دست من،اروم شلوارشو تا زانو کشیدم پایین و چسبوندمش ب دیوار کیرمو گذاشتم لای کونش و بالا پایین میکردم،کیرمو برداشتم و انگشت وسطمو رد کردم تو کونش دیدم خیلی بد صداش درومد با شالش دهنشو بستم تا صداش در نیاد،انگشتمو کردم دوتا و عقب جلو میکردم،بعد شد سه تا دیدم جاش باز شده،ی تف زدم ب کیرم و ی تف در کون لیلا و کیرمو تنظیم کردم با سوراخش و ب زور سرشو کردم تو خیلی دردش اومد و خواست با دست بزنه منو ک دستاشو گرفتم.
اروم اروم کیرمو هل دادم تا ته،ی دیقه صبر کردم ک کونش عادت کنه و بعد شروع کردم ب تلنبه زدن خیلی کون سفیدی داشت دو سه تا اسپنکم زدم در کونش و حسابی گایدمش. برش گردوندم گفتم زانو بزن ،زانو زد کیرمو با بی میلی گرفت دستشو میمالید ب لبش گفتم زود تمومش کن ک کسی نبینه،اروم کیرمو کرد دهنش و شروع کرد ب ساک زدن،دندوناش اذیت میکرد کیرمو اما باز حال میکردم ده دیقه داشت ساک میزد ک گفتم ابم داره میاد،تند تند کیرمو عقب جلو میکردم تو دهنش ک یهو ابم ریخت تو دهن لیلا.
تو همون لحظه بود ک از شانس تخمیه من سرباز گشت اومد و دید مارو لیلا رو ول کردم و خودم شلوارو کشیدم بالا و فرار.
تا دو س روز خونه نمیرفتم ،بعد ک رفتم خونه دیدم خانوادم فهمیدن و گوشیو همه چیو ازم گرفتن و ی هفته تو اتاق حبسم کردن،بعد ی هفته رفتم ب لیلا پیام بدم ک دیدم خطشو عوض کرده و از تلگرام دیلیت اکانت کرده.از اون موقع تا حالا خبری ازش ندارم.
ببخشید ک کوتاه بود اخه واقعیتو نوشتم.