داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

لز استاد و دانشجو .. عروس و مادر شوهر 41

کارینا حس کرد که حق با ماریاست و اونا می تونن لحظاتی رو با هم خوش بگذرونن .
 -جوووووووووون عزیز دلمی . همه چیز منی . خیلی خوشم میاد  ازت ماریا جون ..
-پس موافقی ;
-اگه می تونی احتیاط واجب رو به خوبی به جا بیاری و انجامش بدی با تمام وجودم می خوام . لذت می برم . خوشم میا د . ولی همون جوری که خودت گفتی و می دونی  نمیشه کاملا لخت شد . خیلی دلم می خواست که می تونستیم کاملا لخت رو هم بغلتیم .
 -ولی یه حسی به من میگه که فردا بتونیم این کار رو با هم انجام بدیم . وقتی که تونسته باشیم به خوبی با محیط و با اونا  آشنا شیم . چه لحظات خوب و شیرینی !. من کیف می کنم و لذت می برم . خوشم میاد که تو رو راضیت کنم . کارینا و ماریا در یه گوشه ای سخت همو بغل زده بودند ..
 -اگه بدونی چه حالی دارم می کنم کارینا ..
 -منم همین طور ماریا جون . فدات شم . چقدر این جا می چسبه . دوست دارم تا صبح رو همین چمن ها و کنار تو بخوابم . شبنم .. تن من و تو رو خیس کنه و من همه جای بدنت رو لیس بزنم . سر تا پاتو غرق بوسه کنم .
 -ولی حالا من باید این کارو واست انجام بدم کارینا جون . می دونم خیلی خسته ای . اعصابت خرده .
ماریا دستشو گذاشت زیر سینه های کارینا . بدون این که سوتینشو باز کنه سینه ها رو داد بالا و بیشترشو انداخت بیرون .. دو دستی به یکی از سینه ها چسبید و اونو گذاشت تو دهنش .
ماریا : جوووووووووون چقدر به من حال میده خوشم میاد کیف می کنم . اوووووووفففففففف نههههههههههه جووووووووون ..
کارینا : تو که داری کیف می کنی منو بگو .. می خوام جیغ بکشم . به من مزه بده . ما زنا باید جیغ بکشیم . موقع سکس و بالا رفتن آمپر هوسمون تا فریاد نزنیم  انگار اون جوری که دوست داریم بهمون مزه نمیده . ولی چرا مگه میشه ماریا جونم به من حال بده و من کیف نکنم .
ماریا سرشو لای سینه های کارینا گذاشته کارینا هم دستشو به طرف پایین و به سمت کس ماریا حرکت داده بود . ماریا شورت و شلوارشو کشید پایین تا کارینا به کسش چنگ بندازه .
ماریا : آخخخخخخخخ عزیزم . عزیزم . این جوری خیلی دارم حال می کنم . بکن . بکن . کسمو فشارش بگیر . فشار دست کارینا روی کس ماریا .. فشار لبهای ماریا رو روی نوک سینه کارینا به همراه داشت . دو تایی شون از لذت زیاد  زیاد نمی دونستن چیکار کنن . استخر رویایی با طرح زیبای خود و گلهای قشنگ و چمنهای آنکارد شده و گلها و گیاهان متنوع دو تا زنو برده بود به عالم اوج لز .. هر لحظه بیشتر از لحظه قبل حس می کردند که حرارت و شور بیشتری اومده سراغشون . 
ماریا : اوووووووویییییییی کارینا .. عشق من . ولم نکن . دوستت دارم ..
 کارینا : ماریا منم همین طور .. اوووووووففففففف سینه هام . داره می سوزه ..
ماریا : دلم می خواد دو تایی مون لخت شیم . دلم می خواد بریم به جایی که این سه تا دختر فضول ما رو نبینن و هر جوری که دوست داریم عشق و حال کنیم . از بهترین لحظات زندگیمون استفاده کنیم . عشق کنیم .
کارینا : فدای اون عشق و حال کردنات بشم من .واااااااییییییی  نهههههههههههه .. خواهش می کنم . جووووووووونن … .
ماریا :  اووووووووخخخخخخخخ.. نههههههههه نههههههههه کسسسسسسم کارینا .. کسم آتیش گرفته . الان بوی سوختگی اون همه جا داره پخش میشه . همه جا .. حتما همه می فهمن که این کس ماریاست که داره می سوزه ..
 کارینا : کس ماریا که توسط کارینا می سوره حتما دماغ سحرهم در حال سوختنه . ولی خب دوست دارم دماغ سحر با شروع سکس و لز من و  استاد کیمیا , مادر شوهر گلم … شروع کنه به سوختن .. دلم واسه کیمیا جونم تنگ شده .. حالا ما خودمونی هستیم ولی فکر کنم حسودیم بشه که بقیه با کیمیا جون من لزکنن .
 ماریا : دیگه باید عادت کنی . وقتی  تو حسادت می کنی از این که بقیه با استاد لز می کنن استاد هم حسودیش میشه از این که زنای دیگه با عروسش حال می کنن . پس همه جوانب رو در نظر داشته باش . مهم اینه که تو و استاد کیمیا بیشترین لذت رو چه زمانی می برین و بدون تردید ازوجود هم بیبشترین لذت رو می برین .
 کارینا : آخخخخخخخخخخ ماریا چقدر حرفات آرومم می کنه . منو ببوس . منو ببوس . حال بده . می خوام بیشتر از هر وقت دیگه ای لذت ببرم . شارژبشم . می دونم که سحر منو عذاب میده . جونمو به لبم می رسونه . حرفای نیشداری می زنه . دلمو می شکنه . من اصلا دوست ندارم فکر کنم که کیمیا جون به این فکر کنه که چرا یه عروس پولدار نگرفته . نمی خوام اون حسرت بخوره .
ماریا : عزیرم .درسته که من مدت زیادی نیست که با استاد آشنام ولی در همین مدت کوناه متوجه شخصیت والای اون شدم . و می دونم که تو هم اونو به خوبی می شناسی . پس نگران نباش . …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها