داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عشق من و مهدی

سلام به همگی
من علی ام ۱۷ سالمه اهل تهرانم ، اول اینکه اگه گی نیستی نخون دوم توهین نکن لطفا سوم این داستان کاملا واقعی است چهارم من نه فاعلم نه مفعول دوطرفه ام .
خب از خودم بگم من یه پسر سفید لاغر قد بلند و کون برجسته و سینه بزرگ( توی ژن ما مرد ها سینه هاشون از حد معمول خیلی بزرگ تره) و به خاطر لاغر بودنم و سینه بزرگم خیلی سکسی میشدم .
اول مهر بود کلاس بندی ها رو خوندن و رفتم تو کلاس دهم انسانی یک نشستم بچه ها کم کم داشن اضافه میشدن تا اینکه کلاس شروع شد اولین کلاس هم ریاضی و آمار بود . معلم اومد چرت و پرت گفت حوصلم سر رفت دیدم یکی از بچه ها داره چرت میزنه و سرش هر میخوره رو میز خنده ام گرفت همش تو کفش بودم ببینم چیکار میکنه زنگ تفریح شد رفتیم بیرون تازه هیکل اون پسره رو کامل دیدم چشم هام چهارتا شد قد بلند سفید کون برجسته، دید دارم بهش نگاه میکنم سریع رفتم پیشش صدام رو صاف کردم و گفتم :
_سلام اسمت چیه ؟
_سلام مهدی اسم تو چیه ؟
ـ منم علی ام
ـاها خوشبختم
ـچرا سر کلاس چرت میزدی ؟
_ریاضیم خوب نیست و متنفرم از ریاضی
به صحبت ادامه دادیم و بیشتر با هم آشنا شدیم اون روز تموم شد و خونه همش فکر مهدی بودم از فکرم بیرون نمی رفت فرداش ورزش داشتیم و پیش خودم گفتم آخ جون فردا لباس قشنگ هامو میپوشم تا اونم عاشقم شه
فردا با لباسی چسبون و زیبا رفتم مدرسه جام رو آوردم کنار مهدی مهدی هنوز نیومده بود بعد چند دقیقه اومد تا نگاهش بهم افتاد چشماش چهارتا شد
همش نگاهش به سینه ام بود . زنگ ورزش من ورزش نکردم حالم یه خورده بد بود نشسته بودم تنهایی تو کلاس دیدم مهدی اومد تو کلاس کنارم نشست و گفت چرا ورزش نمی کنی منم بهش توضیح دادم . گفت اها علی یه سوال بپرسم بدت نمیاد گفتم نه بپرس جونم ؟ گفت چرا سینه هات آنقدر بزرگه منم براش توضیح دادم و گفت خوش به حالت خیلی جذابی با این سینه هات . اینو گفت و یه دستی کشید رو سینم منم که از خدام بود ولی می خواستم ضایع نشم چشم هام رو چهار تا کردم اونم سریع دستشو برداشت و گفت ببخشید آخه خیلی وسوسه کننده است . اون روز هم به خنده و شوخی گذشت . دو و سه هفته ای می شد که از مدرسه می‌گذشت من و مهدی بیشتر باهم آشنا شدیم و رفیق شدیم همیشه فکرش تو ذهنم بود . یه روز که ورزش داشتیم معلم ورزش گفت باید تنیس یاد بگیر من اصلا بلد نبودم ولی مهدی عالی بود تو تنیس گفتم مهدی بهم یاد میدی اونم گفت باشه تو جون بخواه
اومد از پشت چسبید بهم دستمو گرفت و زاویه هارو یادم می داد کیرش کامل به کونم بر خورد می‌کرد تموم شد اومدیم کلاس بهم گفت علی عجب کون بزرگی داری منم گفتم به پای تو نمیرسم داداش . نشست لباسشو عوض کنه منم میخواستم عوض کنم دوتامون پیراهن مون رو در آوردیم نگاهش قفل به سینه هام بود . اومد جلو سینه هامو ناز کرد نوکشو ناز می‌کرد یهو بغلم کرد منم تعجب کردم ولی چون از خدام بود منم محکم بغلش کردم نگاهم کردم میخواستم لبمو ببوسه ک صدای بچه ها اومد و اومدن کلاس اون روز هم اون آرزوی من برآورده نشد. امتحان ریاضی داشتیم شنبه من ریاضیم خیلی خوب بود اما مهدی همونطور که گفتم نه بهم زنگ زد و ازم کمک خواست منم گفتم ساعت ۴ بیا خونمون کسی هم نیست راحت تمرین میکنیم .
ساعت ۴ دقیق اومد نشست و ازش پذیرایی کردم. ریاضی رو شروع کرم بهش یا دادن یه ده دقیقه گذشت دیدم حواسش اصلا به ریاضی نیست و تو خودشه گفتم مهدی مهدی کجایی ؟ دیدم یهو دستش رفت سمت کیرم کیرمو می‌مالید بهش گفتم مهدی پس ریاضی چی گفت ول کن . کیرم سیخ سیخ شد . نشستم رو مبل کامل لخت شدم چی داشتم میدیم مهدی داشت برام ساک می‌زد منم دستم رو کونش بود می‌مالیدم خوابیدم اونم لخت شد سریع اومد روم لبامو میخورم منم گردنشو میخوردم اومد رو سینه هام نوکشو میلیسید‌ وای چه حس خوبی بود . منم بلندش کردم خوابوندمش رفتم کیرشو میلیسیدم تخماشو میخورم سوراخ کیرشو میلیسیدم از شدت حشر شاشیدیم رو هم . وااای چه کیری و کونی داشت این پسر . بلند شدم داگی شدم و سوراخمو کردم سمتش گفت جووون کونی من شروع کرد به لیسیدن سوراخم چه حس خوبی بود واییییییییییی آروم سرش رو کرد داخل واااای سوختم مهدددی تو رو خدا آرررروم اونم آروم می‌کرد داخل خدایی. تلمبه هاشو تند تر کرد هی تند تر تلمبه می‌زد منم آه و ناله هام به جیغ تبدیل شده بود اونم هی آهههه لذت می‌کشید هی بیشتر تلمبه می‌زد گریه و جیغ من باعث شد آروم تر تلمبه بزنه . بلند شد ک خوابید گفت بیا بشین روش . نشستم روش و باز آه و ناله می‌کردم اونم داشت تلمبه می‌زد و سینه هم هم تو دستش داشت می مالید . گریه هام بیشتر اونو حشری می‌کرد تا اینکه حس کردم کونم داغ شد دیدم ولو شد رو زمین گفت علی گفتم بله گفت آبم اومد با صدای گریه ای گفتم میدونم عشقم . آبتو بخورم .کیرش هنوز تو کونم بود از روش بلند شدم رفتم خودمو سشتم دیدم هنوز پهنه رو زمین گفتم مهدی کون خوشگله گفت بله گفتم نوبت کون تو گاییده‌‌ بشه . اونم گفت جوون کیرتو بخورم . اومد زانو زد کیرمو کرد تو دهنش شروع کرد لیسیدن و خوردن تا اینکه مثل سنگ شد انقدر شق بود که چسبیده بود به شکمم کیرم گفتم هفتی بالا مهدی جووون هفتی رو داد بالا کردم داخلش خیلی تنگ بود هی تلمبه زدم آه و نالش باعث می‌شد بیشتر حشری شم هی تلمبه میزدم هی لباشو میخوردم . بلند شدم گفتم مهدی می خوام همون جوری که تو ارضا شدی ارضا شم خوابیدم اونم اومد روش تلمبه میزدم اونم آه و جیغ ش قاطی شده بود منم هی تند تر جیغ میزدم بعد ۲۰ دقیقه آبم اومد ولی تو کونش نریختم تا خواست بیاد گفتم دهنتو باز کن ریختم دهنش . تا ۱ ساعت تو بغل هم خواب بودیم .
و دو سه بار هم باز سکس کردیم . اگه دوست دارید اونا هم تعریف کنم لایک کنید

نوشته: علی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها