داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

طلا (۱)

سه سال پیش من این آدم نبودم ،
در ی خانواده فقیر زندگی می‌کردم که شاید رویاشون داشتن یک پراید بود و همبستگی با خانواده به قدری براشون مهم بود که هیچ چیز رو به خانواده ترجیح نمیدادن ،
با شروع قرنطینه ها کار برای ما که جون برامون مهم نبود زیاد شد ،
برادر بزرگم با نه سال اختلاف سنی زود ازدواج کرد و همچنان توی اتاقی از خونمون با وجود دوتا دختر می‌نشست ،
البته داداش دیگم هم همینطور ،
تهران با شهرستان ما یازده ساعت اختلاف مسافتی داشت ،
ی کار خوب عمرانی به داداشم پیشنهاد شد و من که هنوز مجرد بودم با داداشم و خانوادش به تهران مهاجرت کردیم ،
طبق حساب و کتابی که کرده بودیم با گرفتن صورت وضعیت اول تمام قرض هامون رو می‌دادیم ،
اواخر فروردین ۱۳۹۹شروع به کارمون بود و تا اواخر خرداد صورت وضعیت اولمون پاس شد و وضعیت مالیمون تغییر کرد ،
یادمه که شب اولی که پولمون دستمون اومد و فردای اون روز رو تعطیل کرده بودیم صدای در اتاق داداشم سه چهار بار میومد که معلوم بود از خوشحالی دو سه مرتبه سکس داشتن و برای شستن خودشون به سرویس میرفتن ،
البته تقریبا آمار همه سکس هاشون رو داشتم ،
خونه ای که گرفته بودیم دو خواب داشت و برای من و بچه ها فرقی نداشت کجا بخوابیم چون تنها ابزار خوابمون ی پتو و ی بالشت بود ،
برادر زاده بزرگم ی اسم عادی داشت که همه بجز من با اون اسم صداش میکردن ،
من با ی لقب صداش می‌کردم که از گفتن اون لقب می‌ترسم و توی نوشتم لقب طلا رو بهش میدم ،
این لقبی که من بهش داده بودم رو دوست داشت و با جدا شدن از بقیه خانواده با من صمیمیت بیشتری پیدا کرد،
طلا دیگه بچه نبود و هفده سالش شده بود با اندامی بزرگ و چاق و صورت تپل و گوشتی ،
چند سالی میشد که به خاطر بزرگ شدنش دیگه اون بغل ها و بوس های بچگانه رو ازش نمی‌گرفتم ،
من میلادم و سی و دو سالم شده بود و مثل خیلی از جوون های دیگه بخاطر نبود شرایط ازدواج کارم شده بود سرکوب شهوتم ،
طلا با خرید گوشی جدید شروع کرده بود به فیلم و سریال دیدن از توی گوشی،
نفهمیدم کی و چرا منم باهاش همراه شدم و از فیلم های دوبله کارمون به فیلم های زبان اصلی با زیرنویس کشیده شده بود ،
تایم فیلم دیدن من بین ساعت ده تا دوازده شب بود و باید می‌خوابیدم تا صبح برای رفتن سر کار بیدار می‌شدم ،
شاید ده روز اول که فیلم به صحنه لب گرفتن می‌رسید من شروع می‌کردم به صحبت کردن تا هم طلا نبینه هم من وانمود کنم ندیدم ،
چند روز بعد که کنار هم هر دو روی شکم خوابیده بودیم و فیلم سینمایی میدیدم موقع لب گرفتن و وقتی زنه سوار شکم مرده شده بود تا با صحبتی سکسی شروع به سکس کنن تا اومدم حرفی بزنم طلا گفت سسسسس بزار ببینم چی میگه و دوباره فیلم رو به عقب زد تا همون مکالمه رو ببینه و بخونه ،
از رفتار اون شبش تعجب کردم و سعی کردم که دیگه باهاش فیلم نبینم ، ولی طلا بیخیال من نمی‌شد ، ی شب که توی اتاق پشتمو به دیوار زده بودم و پتو رو تا گردنم کشیده بودم و داشتم آماده خوابیدن میشدم،
-عمو بیا این فیلم رو ببین ،خیلیا نوشتن خوبه ،
+طلا خسته ام ،
طلا با خواهش و گفتن جان طلا خودشو آورد زیر پتو و سرش رو گذاشت جلوی سرم و موبایلش رو به بالشت تکیه داد و منو مجبور به دیدن کرد ،
نمیتونستم درخواستش رو رد کنم و منم با گذاشتن دستم بین بالشت و سرم ی خورده سرمو بالاتر گرفتم و مشغول دیدن شدم ،
باز هم موقع دیدن صحنه های سکسی ناراحت میشدم و دیگه کاریش نداشتم ،
باز طلا به دیدن فیلم با من اصرار داشت ولی ی مشکلی وجود داشت و این بود که تقریباً هر سه شب یکبار یک ساعت بعد از اتاق رفتن داداشم برای خواب از اتاق خارج میشدن و به دستشویی یا حموم میرفتن (چون حمام و دستشویی درهم بودن) و معمولاً سری به اتاق خواب ما میزدن و نباید ما رو توی اون پوزیشن در حال فیلم دیدن میدیدن ،
روز سوم بود که طلا گفت باز بریم زیر پتو که فیلم ببینیم و خیلی از فیلم نگذشته بود که صدای در اتاق داداشم اومد و سریع به شکم افتادم و از طلا خواستم از زیر پتوم بره بیرون و تنهایی فیلم ببینه ،طلا رفت کنار و فیلم رو استپ کرد و بعد صدای در اتاق داداشم که معلوم شد به اتاق برگشتن طلا اومد و گفت عمو رفتن بیا ادامه فیلم رو ببینیم،
باز هم به پهلو شدم و طلا اومد بغلم و ادامه فیلم رو دیدیم ،
نمیتونستم بفهمم چرا این بچه که فقط قد کشیده با اینکه تشخیص میده این حالت موندن توی بغل عموش اشتباهه ولی باز هم اصرار بر این کار داشت ،
مروری بر حرکاتش که کردم فهمیدم که طلا بچه نیست و نباید نادیدش بگیرم ،
فردای اون روز بر خلاف روزهای گذشته من خیلی قبل از طلا و خواهرش به اتاق رفتم و بعد از چندی پیداشون شد و خواهر طلا خوابید ولی طلا بی‌قرار تاپ راحتیش رو به بیرون از اتاق برد و وقتی برگشت تاپ تنش بود و بلوزش توی دستش بود که مطمئنا اینقدر مچالش کرده بود چیزی داخلش بود و حالا که دقت کردم متوجه شدم سوتین زیر تاپش نیست ،

فردا عصر گوشیم رو شارژ زدم و کمی بعد به طلا گفتم که میشه گوشیت رو بدی ی کار اینترنتی دارم ،
وقتی گوشیش رو گرفتم مستقیم رفتم سراغ سابقه جستجو و اونجا با چندین سابقه روبرو شدم که اکثرا برای فیلم بود ولی چند تاییش همچین موضوعاتی داشت ،
۱چگونه دوست شوم
۲پسرا از چی دخترا خوششون میاد
۳پسرا از چه لباس های زنونه ای خوششون میاد
و…
بله دقیقاً همینقدر ناشیانه ،سابقه جستجوی گوشیش رو پاک کردم و گوشیش رو پس دادم ،
بعد از سی و دو سال زندگی هیچ دلی رو نبرده بودم و این یکی هم از سر عشق نبود و فقط هوسی اشتباه بود ، با خودم فکر میکردم که چکار کنم و وقتی در فکرم طلا رو جای اون جنده هایی که کرده بودم میذاشتم هم عذاب وجدان داشتم و هم حس لذتی متفاوت و گناهی که بخشودنی نیست ،اینقدر به این مسئله فکر کردم که با صدای داداش از خواب و رویا پریدم و اولین چیزی که می‌خواستم قبل شام ببینم چهره طلا بود ،
نگاه که کردم طلا گوشه خونه نشسته بود و گوشی به دست داشت منو نگاه می‌کرد،لبخندی به نگاهش زدم و باز داشتم از بین رفتن رابطه عمو و برادر زاده ایمون رو تصور می‌کردم ،
اگه قرار بود باهاش سکس کنم پس باید خیلی تمرین کنم که بتونه کیرم رو توی کونش جا بده و تصور اینکه دارم کونش رو همراه با درد میکنم برام زجر آور بود و در کش مکش افکارم تصمیم گرفتم اگه واقعا اون همچین چیزی رو میخواد منم براش سنگ تموم بزارم تا هر جور شده تجربه خوبی داشته باشه ،
شب طبق معمول تدارکات فیلم دیدن رو چیدیم و طلا به آغوشم اومد ،
تپش قلب داشتم و کیرم هر لحظه سفت و سفت‌تر میشد ،همگام با ورودش به بغلم پتو رو تا شکمش بالا آورد و طبق معمول یک فیلم سینمایی عاشقانه پلی کرد ، دستم رو زیر سرم ستون کردم و ی دستم رو روی آرنج لختش گذاشتم و همراه با ماساژ دستش تاپش رو تا بالای بازوش بالا دادم و توی گوشش گفتم طلا خانم وقتی اومدم داخل اتاق چراغ اتاق خواب مامان و بابات روشن بود احتمالا بخوان برن سرویس اگه میخوای فیلم رو استپ کن تا وقتی کارشون تموم شد بریم سراغ فیلم ؟
طلا همراه با خنده ای گفت باشه عمو،
فیلم رو استپ کرد اما از من جدا نشد تا حرفی بزنم ،
برای اینکه بهش یادآوری کنم من و اون ی راز رو پنهون می‌کنیم دوباره با فاصله کم آهسته گفتم ما هم عجب داستانی داریم با این سرویس رفتنشون ، طلا انگار که دوست داشت از من بشنوه که این راز رو با من مشترکه خنده ای دوباره کرد و با بالا دادن صورتش برای آهسته گفتن حرفش گفت آره ،خیلی تابلو هم هست چکار میکنن ،
چند تیکه دیگه در این مورد گفتیم که صدای در اتاق داداشم رو شنیدیم و طلا با خنده ازم جدا شد و فیلم رو پلی کرد و من خودمو به خواب زدم ،
صدای در اتاق خودمون رو شنیدم که باز و بسته شد و دو دقیقه بعد با لمس طلا از زیر پتو بیرون اومدم ،
گوشی طلا قفل شد و اومد زیر پتوم و با گفتن اینکه میشه ی کم حرف بزنیم خودش رو بهم چسبوند ،
منم با شروع نوازش بازوش ازش پرسیدم کی بود اومد داخل اتاق ؟

بابام بود ،میخواست ببینه زنده ایم ،
+شاید هم نگرانه که کاری دست خودمون بدیم ،
-آره موافقم ،
+تا حالا کاری کردی که از اینکه بابات بفهمه بترسی ؟
-نه ،مگه اینکه کارای جزیی ،
+الکی نگو ؟
-نه بخدا ،تو چی ؟
+آره ،خیلی کارا کردم که نباید کسی بدونه ،
-میشه بگی ؟
+نه ،نمیتونم،
-ی چیزی میگم فقط با بله و خیر جواب بده,قول میدی ؟
+آره ،بپرس؟
-کاری که کردی مثل همین کارا بود که باید بعدش بری سرویس ؟
اگه میگفتم نه ممکن بود برای پیش کشیدن خواستمون به بن بست بخوریم و اگه می‌گفتم آره حرمتم می‌شکست ، برای اینکه بدونه من بهش اعتماد دارم و رازم رو بهش گفتم بعد از تاکید بر اینکه بین خودمون باشه گفتم آره ،
-میشه بیشتر دربارش بگی ؟
+نه طلا جان ،اون ی تجربه اشتباه بود ،
-باشه ،دیگه نمیپرسم ،
خم شدم و صورتش رو بوسیدم و گفتم مرسی ،
+حالا تو می‌خوای برام از تجربه خودت بگی ؟
-عمو تجربه ای ندارم ،
آرنجم رو ستون کردم و دست زیریم رو روی موهاش کشیدم و ساعد دست بالاییم رو بغل سینش و جلوی بازوش گذاشتم و کف دستم رو از جلو روی شونش گذاشتم و صورتم رو جلو بردم و بغل گوشش گذاشتم و صورتش رو بوسیدم و از این جابجایی کل بدنم رو پشتش لمس کرد و همونجور صورتم رو روی موهاش و دهنم رو نزدیک گوشش نگه داشتم و گفتم طلا خانم اگه ی وقت خواستی انجامش بدی باید مواظب باشی کس درستی رو انتخاب کنی که باعث رنج و آزارت نشه ،
-فکر میکنی بتونم انجامش بدم ؟
+آره ،شک ندارم ،
-چطور ؟
+خب چند سال از سن بلوغت گذشته و اندام زنانه بزرگی داری و حس میکنم بتونی با ی کم حوصله انجامش بدی ،
-میشه بگی چجوری باید شروع کنم ؟
+میتونی با ی بوسه شروعش کنی ،
-دیگه چی ؟
+خب بوسه های متعدد و دست کشیدن به اندام همدیگه و خوردن اندام سکسی همدیگه و غیره ،
-تو انجام دادی ؟
+بعضیاشون رو ، میخوای بخوابیم؟
-من خوابم نمیاد ،ولی دوست دارم توی بغلت بخوابم ،
+حس خوبی بهت میده ؟
-آره ،به تو چطور ؟
+منم حس خوبی دارم فقط باید کسی نبینه ،
-میدونم ،
+اگه خواستی میتونی بیشتر خودتو بهم بچسبونی یا به بدنم دست بزنی ،
-تو هم اگه دوست داشتی بدن منو لمس کن ،
+باشه فقط یادت باشه هر کاری میکنیم باید مثل زن و شوهرا رازمون پنهون بمونه ،
-باشه ،
طلا خودشو به عقب کشوند و دقیقاً باسنش رو به کیرم فشار داد ،در جواب حرکتش بوسه ای دیگه به صورتش زدم و دستم رو روی سینش گذاشتم ،سینه های بزرگ و زنانه اش سفت شده بود و با اتصال دستم نفس عمیقی کشید ،
هنوز توی بغلم داشت خودشو به عقب هل می‌داد ،در گوشش گفتم میتونی حسش کنی ؟
با گلوی خشکش گفت چی رو ؟
+اسمش کیره اونکه داره به کونت فشار میاره ،
-آره حسش میکنم ،
+میشه دستم رو از زیر تاپت روی سینه‌هات بزارم ؟
-هر کاری دوست داری انجام بده ،
+پس منم شلوارمو پایین میدم تا اگه خواستی کیرمو لمس کنی ،
با شنیدن جمله‌م سکوت سنگینی کرد ،دستم رو از روی سینش به زیر پتو به شلوارم رسوندم و تا جایی که راه داشت شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و دست طلا رو گرفتم و بردم گذاشتم روی کیرم ،بدون ترسی کیرم رو توی دستش گرفت و نگه داشت ،دستم رو زیر تاپش بردم و گذاشتم روی سینش و هر چند لحظه یکی از سینه هاش رو توی دستم می‌گرفتم و تکرار بوسه هام رو بیشتر کردم ،
+طلا میدونی ارضا شدن مردا چطوریه ؟
-ی چیزایی شنیدم ،
+خب اگه ارضا بشم لباسامون کثیف میشه ،
-میگی چکار کنم ؟
+به نظرم ادامش رو بزاریم برای فردا ،چون باید ی کم اتاق رو امن کنیم ،
-باشه ،
+پس برگرد تا بهت بگم نقشه چیه ،
طلا با کم رویی برگشت و با من چشم تو چشم شد ،هنوز شلوارم پایین بود و با بالا دادن پتو کیرمو نشون طلا دادم و بعد شلوارمو بالا دادم ،
صورت طلا از خجالت کبود شده بود و در تمام این مدت استرس بیدار شدن خواهرش و اومدن مامان یا باباش رو داشتیم ،
در اولین حالت لباش رو خوردم و با بالا دادن تاپش سینه هاش رو توی دستم گرفتم و نقشه ای که داشتم رو براش گفتم ،
فردا عصر که از کار برگشتم طلا رو دیدم که مرده بود و به زور لبخند میزد ،
امیدوار بودم وقت عادت ماهیانش رسیده باشه تا اینکه کل روز رو اینطور بوده و باعث شک پدر و مادر شده باشه ،
از حمام که برگشتم تا موقع شام خودمو به خواب زدم و بعد شام با رفتن طلا به حمام متوجه شدم داره طبق نقشه جلو میره و جای نگرانی نیست ،
دو ساعت بعد صندلی رو از توی آشپزخونه و با بیان اینکه گوشیم شارژ نداره و باید زیر پریز برق بزارمش که فیلم ببینم به اتاق خواب برد و خواهر کوچکترش رو راضی کرده بود که برای بلند کردن صدای فیلم توی هال بخوابه ،
همه چیز مرتب بود بجز اینکه نمیتونست لبخند بزنه ،
پریز برق بغل در اتاق بود و از اونجایی که نمیشد در اتاق رو قفل کرد صندلی رو پشت دستگیره در گذاشتم تا کسی نتونه در رو باز کنه و فیلم رو با صدای ملایم پلی کردم ،
نور از پنجره اتاق به مقدار کافی بود و اتاق کاملاً ایمن شد بود ،
باز هم تاپ آستین دار بدون سوتین و شلوار خونگی ساده مشکی و دستی که روی صورتش بود تا کمتر باهام چشم تو چشم بشه ،
رفتم جلوش ایستادم و با کنار زدن دستاش باهاش چشم تو چشم شدم و با لبخندم لبخندی به لباش نشوندم و لب تو لب شدیم ،سه ثانیه بعد در گوشش گفتم باید سریع شروع کنیم ،
طلا رفت و از زیر فرش پارچه ای رو که گفته بودم آورد و گوشه اتاق روی کرم مرطوب کننده جایی که قرار بود سکس کنیم انداخت ، رفتم و صورتش رو توی دستام گرفتم و بوسه ای به لبش زدم و گفتم طلا اگه میخوای می‌تونیم انجامش ندیم ،طلا آب دهنش رو قورت داد و گفت میخوام انجامش بدم ،بوسه ای دیگه به لباش زدم و ازش جدا شدم و شروع کردم به کندن لباسام،
طلا داشت میدید که عموش بی پروا شلوار و شورتش رو در میاره و برای خطرات احتمالی تیشرتش رو تنش میزاره ،
وقتی دیدم طلا با دیدن من اقدامی نکرده و زل زده به کیر سیخ شدم رفتم و بغلش کردم و با بوسه ای دیگه به لبای تپلش روی پتو درازش کردم و با بالا دادن تاپش از خوردن سینه هاش لذت کافی رو بردم و پایین رفتم و بدون ممانعت طلا شلوار و شورتش رو در آوردم و به گوشه اتاق انداختم و کس و کون تمیز و تپلش رو برای دیده شدن آزاد کردم ،
مضطرب و هول شده بودم طلا پاهاش رو روی هم انداخته بود رفتم روی طلا خیمه زدم و به صورتش نزدیک شدم و توی چشماش نگاه کردم و گفتم با خوردن شروع کنیم ؟
با صدای گرفتش گفت چجوری ؟من باید چکار کنم ؟
ساک زدن و دندون نزدن رو براش توضیح دادم و به بغل افتادیم تا طلا اولین سکسش رو تجربه کنه ،
69شدیم و من با بالا دادن یکی از پاهاش سرمو وسط پاهاش بردم و برای اولین بار شروع کردم به خوردن کس ، نمیتونستم لذتش رو نادیده بگیرم همون جوری که نمیتونستم چندشم رو نادیده بگیرم ، از اولین اتصال لبام به کسش شاهد انقباض عضلاتش شدم و طولی نبرد که وا داد ،
کیرم توی دست و دهن طلا بی حرکت مونده بود و فقط کلاهک کیرم رو توی دهنش حس میکردم که مک میزد ، فهمیدم بیشتر تمرکزش روی کار منه و نمیتونه از ساک زدن لذت ببره ،
طبق قولی که داده بودم باید امشب سکس کامل می‌کردیم و باید آمادش می‌کردم ،پس کرم رو نزدیک آوردم و با انگشتم مقداری برداشتم و به سوراخ کونش مالیدم از سردی کرم طلا رعشه ای در بدنش زده شد ،
حجم زیاد بدنش و البته فشار حجم لمبرای کونش فهمیدم که توی این پوزیشن نمیشه کاری کرد و از بین پاهاش در اومدم و کیرمو از دهنش و دستش جدا کردم و بهش گفتم که باید روی زانو ها و پوزیشن داگ استایل وایسه ،
طلا اومد و پوزیشن رو گرفت و منتظر من شد ،
حالا می‌شد سوراخ کونش رو به خوبی دید و شروع کردم با ی دستم ماساژ چوچولش و با دست دیگم مانور روی سوراخ کونش ،
از اونجایی که دوتا دستم اونجا بود فقط میتونستم با شستم روی سوراخ کونش کار کنم ،
اوایل ماهیچه های کونش به هیچ وجه باز نمیشد ولی ی کم که گذشت احتمالا بخاطر حشری شدنش ماهیچه هاش شل شد و تونستم تا انتهای ناخنم رو توی کونش جا کنم ،
از طلا قول گرفته بودم که تا جایی که میتونه رو تحمل کنه و اگه نتونست بهم بگه ،
ولی ناگفته نماند که تشویق به تحمل کردنش هم کرده بودم ،
با رفتن نوک انگشت شستم ماهیچه های کونش کاملاً انگشتم رو قفل کردن و منم شروع کردم به مالیدن هرچه بیشتر چوچولش و سرعتم رو زیاد کردم تا که حس کردم که شل شد و دوباره یک بند انگشت و بعد کل شستم رو توی کون طلا کردم ،چند لحظه بعد شستم رو توی کونش عقب و جلو کردم و دیگه کارم با چوچولش تموم شد و جفت انگشت اشاره و انگشت وسط دست دیگم رو به کرم آغشته کردم و با ی کم درد طلا با شستم جابجاشون کردم ،
یک دقیقه ای طول کشید تا کونش رو آماده دیدم و کیر همچنان سیخم رو چندبار دست کشیدم و آماده کردم و با ی تف بزرگ به کلاهک کیرم آماده جابجا کردن کیرم با انگشتام شدم ،
قبل از اینکه تف از روی کیرم بیوفته کیرم رو نزدیک بردم و در یک لحظه دستم رو بیرون کشیدم و کیرم رو تنظیم کردم و با گرفتن یک دست به زیر لگن طلا کیرم رو تا انتهای کلاهک داخل کون طلا کردم ،
با وجود صدای فیلم ولی صدای ناله طلا به گوشم رسید و باید نگه میداشتم تا ببینم طلا میتونه تحمل کنه ،طلا داشت دستش رو به لمبر کونش می‌رسوند و با تکون دادن خودش به طرفین قصد تحمل کیرم رو داشت ،به اندازه یک میلی متر کیرم رو عقب کشیدم و شروع به ماساژ پهلوهاش کردم ، آروم شدن طلا دو دقیقه طول کشید و بعد از اون دوباره شروع کردم به عقب جلو کردن ، اونقدری طول کشید تا کیرم رو تا نصفه داخل دادم که طلا ازم خواست که تمومش کنم ،طلا رو بدون اینکه کیرم رو در بیارم به بغل انداختم و خودم هم همراهش به پهلو افتادم و دستم رو به کسش رسوندم و شروع کردم به مالیدن چوچولش و انگشت کشیدن به خط کسش و یا کسش رو بین انگشتام می‌گرفتم ،کمی که گذشت متوجه اوج گرفتن طلا شدم و با شروع تلمبه هام خودمو از لذت بردن بی نصیب نکردم ،
حالا دیگه نمی‌شد بیشتر از این کیرم رو جا کنم و لمبرای کونش اجازه نمی‌داد کیرم داخل تر بره ، طلا کمی بعد چنگ به رونش می‌زد و زیر هنر انگشتام و تلمبه زدن کیرم توی کونش به لرزه در اومد و با آهی خفیف به لذت اولین ارگاسم با جنس مخالف رسید و تا ارضا شدن من حرفی نزد ،وقتی تمام آبم رو توی کونش خالی کردم به فکر پارچه افتادم که احیانا جایی رو کثیف نکنم ،
طلا نمی‌تونست تکون بخوره و من باید کمکش می‌کردم تا لباس بپوشه و با لب گرفتن و حرف زدن تونستم دردش رو براش قابل درک کنم،
تمام فردا رو مضطرب بودم تا اینکه به خونه اومدم و دیدم که طلا با صورتی عبوس و رنگی پریده به پیشواز منو باباش اومد ،
وقتی دید از حالتش ترسیدم لبخندی تحویلم داد ،
خیلی ترسیده بودم تا شب که فهمیدم علت این موضوعات پریودیش بوده ،
طلا برای اینکه بهم ثابت کنه از کارش پشیمون نیست شب‌های پریودیش رو ساک زدن رو تمرین می‌کرد و تا دو روز قبل تحویل سال نوروز رابطه پر استرسی داشتیم و با اومدن به شهرستان رابطمون به خواست من تموم شد تا اینکه…

نوشته: میلاد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها