داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

شاید روزی برسد که…

با سلام اسم من علی است و داستانی که میخواهم برایتان بنویسم نصفش واقعیت دارد اما چون مدت زیادی از ان گذشته است ممکن است یکم چرت و پرت و پرت و پلا هم بگویم که از این بابت معذرت میخواهم برویم سراغ اولین سکس زندگی من که داستان جالبی دارد

در طلوع دل انگیز دوازدهم دی ماه بود که پس از امتحان سخت و مضحک فیزیولوژی
در سفره خانه ای مشغول کشیدن قلیان دوسیب شلیل بودم که یکی از صمیمی ترین ادوستانم را دیدم از او راجع به امتحان و اوضاعش پرسیدم که به شوخی گفت برگه را قهوه ای کرده است برویم جلو تر از این حرف ها را بخواهم بنویسم فقط فحش میخورم به طور خلاصه بگم که همون روز ساعت چهار امتحان دیگری هم مشترکا داشتیم و مشغول قلیان بازی و ور رفتن با کتاب درس بودیم که تلفنش زنگ خورد تلفنی اشنا برای او و صدای زیبای دخترکی که از او چیزی تا به الان نشنیده بودم گوش هایم تیز شد و تمام بدنم سیخ!
اخر ارین پسر بچه ای مثبت بود تا به الان دوست دختری نداشت ماجرا را جویا شدم و گفت فقط دنبال یک کتاب بود می اید الان اینجا ببینش تا باور کنی
او به دنبال کتابی امده بود که ما الان امتحانش را داشتیم و نمیخواندیمش بیشتر مشغول حرف زدن و قلیان بودیم وقتی که او امد به حکم ادب دعوتش کردیم بنشیند و چند کلمی اگر اهل قلیان است بکشد از او احوال امتحانات را جویا شدم کاملا خراب کرده بود مثل ما
از اشناییمان گریز میزنم به شب پیشنهادم به او برای دوستی چون این ماجرا خودش نزدیک به چهار ساعت حرف زدن است
تلفنش را داشتم به او اس ام اس دادم که پریسا تا کنون پسری در زندگیت بوده یا نه ؟؟
پریسا ازم پرسید چطور؟؟گفتم یک ترم از دانشگاه گذشته و به دنبال یک دوست برای خودم میگردم فکر کردم که شاید سینگل باشی و بتوانم قاپت را بدزدم
خنده ای کرد و گفت دوست ندارد با کسی دوست شود اخر مگر میشود با یک بار دیدن با هم دوست شد این جمله را با لبخندی تلخ و کوتاه بیان کرد
با کلی اصرار و التماس از او خواستم فردایش او را ببینم با کلی ناز و ادا بالاخره قبول کرد و امد
چند ماه بعد از ان روز که رابطه ما خوب شده بود و دوستان خوبی هم برای هم بودیم یک اتفاق عجیب گند زد به همه چی در همان لحظه خوب بود اما بعدش همه چیز خراب شد
یک شب در خانه رضا دوست مشترکمان مهمانی دانشجویی به صرف شام بر پا بود که من و پریسا هم رفتیم و اصلا برنامه ای برای اینکار نداشتیم
لباس ان شبش را هیچ وقت فراموش نمیکنم یک مینی بسیار زیبای بنفش با کفش پاشنه بلند مشکی موهایش را باز به پشت سرش انداخته بود و از جلو سه ردیف بافت درست کرده بود چشمانش برق میزد و کل بدنش را هم سفید کرده بود تا ان بدن تو پر و سفیدش بیشتر به چشمم زیبا جلوه کند نمیگویم انجلینایی بود اما بی اغراق بدن خوبی داشت سینه هایی حدود هشتاد و سفت قدی معادل ۱۶۰ و پاهایی کشیده و تو پر که هیکلش را روی فرم و اندکی سکسی جلوه میداد سر کل کل با بچه ها شرط بستیم که هر کس ان شب دوست دخترش را راضی به سکس نکند باید یک شب شام به بقیه بدهد اول مقدمه چینی کردیم و رفتیم وسایل لازم را خریدم من اماده نبودم و مجبور شدم با یک تیغ حسابی خودم را زخمی کنم اخر تمام پایین تنه ام را موهایم پوشانده بود وقتی پس از شام به سراغش رفتم و دست هایم را دور گردنش حلقه زدم و سرش را به سرم کوبیدم ارام و با لرز و صدایی ترسان به او جریان را در کمال نامردی گفتم قرار بر این بود که همه در مقابل چشمان هم بر روی تشک های پهن شده در حال اینکار را انجام دهیم در چشمانش خشم و نفرت را میتوانستم بخوانم نیازی نبود چیزی بگوید به او گفتم اگر نمیخواهی عیبی ندارد همین الان خودم را بازنده اعلام کنم و فردا شب شام برویم رستوران با بچه ها !! نگاهی به دور و برش انداخت و ارام در گوشم گفت به یک شرط قبول است
گفتم چه شرطی ارام جانم گفت فقط به شرط انکه نه برایت ساک بزنم و اینکه باید بابت اینکارت به من هدیه ای از بدهی مثلا دست بند طلا یا گوشواره هم خوب است من هم مشتاق ماجرا بودم و خر شدم و قبول کردم
ای کاش هیچ وقت اینکار را نمیکردم
نیم ساعتی گذشت دختر ها هم خودشان را مهیای این ماجرا درد ناک کرده بودند و ترس از چشمانشان هویدا بود اما ما از خر شیطان پایین نمی امدیم از طرفی پس از شش هفت ماه دوستی و مهمانی و لب گرفتن هایمان دنبال یک رابطه بودیم و از طرفی هم اگر پا پس میکشیدیم توسط بقیه مورد تمسخر قرار میگرفتیم
امد و رو به رویم نشت و گفت من در اختیار تو هستم شروع کن
بلد نیستم بگم ای لباسش رو کندم و جرش دادم و اینها اصلش را میگویم
زیپ لباس زیبایش را باز کرده و به ارامی لباسش را در اوردم یک سوتین و شورت ست لباسش پوشیده بود و انقدر بدنش را زیبا تر جلوه میداد که ادم دلش میخواست تمام بدنش را مک بزند چون بلد نبودم از روی شورت شروع کردم به خوردن کسش همه چپ چپ نگاهم میکردند و ریز میخندیدند بعد به روی ناف امدم زبانم را به دور سوراخ زیبای نافش کشیدم و از خط ناف تا زیر سوتینش را با زبان طی کردم و دست هایم را به پشتش انداخته سوتینش را کندم و خودش شورتش را در اورد و در مقابلم ایستاد و شلوارکی که پایم بود را از پایم کند به دنبال چیز دیگری نگردید خودم همه لباس هایم را قبل از امدنش در اورده بودم
سعی میکردم از اون لب بگیرم اما گاهی دندان هایمان به هم میخورد و گاهی هم لب های هم را گاز میگرفتیم
ارام ارام روی باسنش دست میکشیدم و کاملا او را در اغوش خود داشتم و سعی میکردم با مالش باسنش او را اماده کاری کنم که خود نیز در ان صفر بودم سعی میگردم انگشتانم را در باسنش جا داده و بچرخانم و عقب و جلو کنم مثل دیوانه ها فشار میدادم انگشتم را تا به ته و به چپ و راست میچرخاندم درد از چشمانش و صورت چروکیده شده اش کاملا پیدا بود بعد از ور رفتن چند دقیقه ای با سوراخ باسن با کرم لیدوکایین و روغن زیتون حسابی بیرون و درون باسنش را چرب کردم حین انجام اینکار او ارام ارام ناله میکرد و سعی در تحمل این درد مزحک داشت اما هیچ نمیگفت
بعد از ان با دستانش الت من را مورد مالش قرار داد و ان را با کاندومی پوشاند و خود دمر خوابید و اندکی پاهایش را بالا گرفت و من به پشتش قرار گرفتم تا با کنترل کامل این کار را انجام دهم حین قرار دادن سر الت به مجری باسنش جیغ بنفشی کشید که همه حین شیطنتهایشان به ما چشم دوختند التم را در اوردم تمام باسنش را خون فرا گرفته بود بعد از خشک کردن و شستنش بار دیگر برای دخول تلاش کردم با همه جیغ ها و ناله هایش سعی میکردم با ارام ارام تلمبه زدن و مکیدن پستان هایش ارامش کنم اما او دائما فحش میداد و درخواست داشت تا تمامش کنم و او را از شر این درد خلاص کنم اما من تازه با سرعت گرفتن تلمبه هایم با فشاری که از دیواره باسنش بر الت من می امد لذتی عجیب تمام تنم را فرا گرفته بود و نمیتوانستم کارم را قطع کنم با بوسیدن گردنش و لپ هایش با بازی بازی کزدن با پستان هایش سعی در کم کردن فشاری بودم که به او می اوردم
اشکهایش امانم را بریده بود اما لذتی که در بودن التم در باسنش و ابرو ریزی که در ترک این ماجرا برای من بود سعی داشتم که ادامه دهم که ناگهان فریاد نابهنگامش در حین تند تند تلمبه زدن اینجانب و اوردن فشار به نواحی باسن از کار ایستادم و در همان حالت خشکم زد چند دقیقه ای التم را همانطور نگه داشته و با بدنش حسابی ور میرفتم و قربان صدقه اش میرفتم او نیز بجز فحش چیز دیگری حواله ام نمیداد بعد از مدتی باز با فشار شروع کردم به عقب و جلو کردن تغییر پوزیش به ایستاده،داگ استایل،خوابیده به پشت و در نهایت هم به حالتی که او بر روی الت من همچون سواری بر اسب سوار بود من در این رابطه بار ها و بار ها ارضا شدم و چندین مرتبه کاندوم را تعویض کردم اما او در کل این حدود یک ساعت فقط یکبار به ارگاسم رسید بعد از تغییرات متعدد در حالات سکس و سعی در بیشتر شهوتی کردن پریسا داشتم اما هرگز موفق نبودم الان بعد از گذشت مدت هاکه هر دوی ما فارغ التحصیل شده ایم و دیگر او را ندیده ام اما هنوز هم بر این باور هستم کسی بهتر از او برای من نبود اما حیف چرا که بعد از ان رابطه کذایی نا بلدانه اورا از دست داده ام نه توانستم جلوی شهوتم را بگیرم و نه دوستانم را قانع کنم و فقط برای او درد و رنج خریدم
دلم برای خنده هایش تنگ شده است لطفا منصفانه نقد کنید و فحش ندهید سعی کردم از کلیات بگویم و کمتر وارد جزییات نام ها و شرایط سکسمان شوم چون فقط دلم برایش تنگ شده است شاید که این داستان را بخوانید و عبرت بگیرید
خوش باشید

نوشته: Dany-ali1992

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها