داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس اتفاقی با خانم مسافرم

سلام به همه داداشها و ابجيهای گلم من محمدم ساکن مشهداينو که تعريف ميکنم خاطرس نه يه داستان من حدودا سه سال با ماشين مسافر کشی ميکردم يه روز گرم تابستان چند تا مسافر داشتم واسه يه مسير دتقريبا طولانی که سه تاشو پسر ويکی ديگشون يه خانوم با حجاب بود من توجهی نداشتم به صورتش فقط قصد اين بود سريع مسافرهامو برسونم واز شدت گرما خودمو برسونم چايخانه سنتی زير کولر يه خستگی بگيرم و جاتون خالی يه قيلان ميوه ای با يکي دوتا چاي دبش بزنم بر بدن تا از شدت خستگيم وگرما ی بدنم کم شه تو همين فکر بودم که ديدم صدای خانومه در اومد که داشت با پسرها دعوا ميکرد اخه خانومه عقب نشسته بود ؟ بازم توجه زيادي نکردم که يهو ديدم اون دوتا پسرهاي که صندلي عقب نشته بودن دارن در باره کوس و کون و اينجور حرفها بلند بلند حرف مزنن و خودشونو هي ميندازن رو زنه ماشين رو نگه داشتمو گفتم بريد پايين که اونهاهم گوش ندادن کار به دعوا کشيد خلاصه اونجا تمام شد مسافر سومم که اقاي جوان بود پياده شد مسيرمو ادامه دادم که خانومه سر حرف رو باز کرد که چه جامعه داريم من شوهرم طلاق گرفتم تو سن 27 بيوه شدمو دلم سوخت گفتم کجا ميريد گفت نه خودم ميرم به هرحال سر تون رو درد نيارم بردمش جلوي داروخانه يه سري دارو خريد بردمش جای که ميگفت منزلمونه پيادش کردم هر کار کرد پول نگرفتم ديدم بهش داره بر ميخوره پول رو گرفتم در رو که بست و تشکر کرد مکث کرد دوباره سرش رو اورد داخل ماشين از پنجره گفت فردا منو تا يه جا ميرسونيد کرايشم ميدم منم قبول کردم شمارشو داد شماره منو گرفت درضمن بگمها خانومي خوشکل خوش اندام و مودب با چشهاي سبز کم حال به هر حال اين شد که بعداظهر شروع کرد به اس دادن که بچم خونس دلش گرفته منم رفتم دنبالشون اون روز خيلي خوش گذشت تا چند ماه اين ارتباط ادامه داشت ولي شده بود يه رابطه عاطفي شديدتا ايني که يه روز گفت بيا منو سيغه کن منم که تازه از شر زنم راحت شده بودم قبول نکردم اونم حرفي نزد تا چند روز بعد بردمش به بهانه يه سري مدارک نزديک خونه که بردارم وبعد بريم نزديک منزل که رسيديم گفت منم ميام ميخوام خونتو ببينم من جلو تر رفتم واون پشت سرم ميومد اخه خونه ما اپارتمان پنج واحديه وهر کدومش مال يکيمونه که ازدواج کرديم بعد از اينکه اومديم داخل من کفشها رو اوردم داخل منزل که کسي شک نکنه سرمو گرم کردم که مثلا دنبال مدارکم اونم نشست رو کاناپه يه خورده کشتم که ديدم ميگه خر خودتي بيا بشين خنديدمو رفتم دم يخچال يه ليوان شربت ريختم واوردم گفت فيلم نداري گفتم چه فيلمي گفت اي کيو يه فيلمي که فاز بده که دوزاريم افتاد گفتم نه ولي ماهواره دارم کالانهاي سکش بازه هنوز من حرفي نزده بودم ديدم خودش رفت سر ماهواره لباسهاشو دراورد وگفت بيا ديگه منم حاج واج مونده بودم چشاش بد جور سرخ شده بود که من ترسيدم دستمو گرفت برد تو اتاق لباسهاي منو کمک کرد دراورديم واي واي چه بدني چ سر سينهاي بغلش که کر دم منو فشار داد به خودش ديگه شروع شد من شروع کردم خوردن گردن نوک سينهاش ودور سوراخ نافش که ديدم اه اه اه تبديل شد به ناله وجيغهاي ريزه ريزه همونجور اومدم سمت کوسش چه کوسي واقعا عالي دوروست مثل بدنش. سفيد وبدون حتي يه لاخ مو حسابي کوسشو وچو چولهاشو مکيدم وخوردم اينقدر که منو ناخون کشيد از شهوت وگاز گرفت که بدنم تا چند روز ميسوخت ودرد ميکردولي ارزش داش حالا نوبت اون بود شروع کرد يه ساکي ميزد که نگو کيرمو تا ته ميکرد تو دهانش نميدونم 19,سانت کير رو کجا تو دهانش جا ميکرد زير تخمامو که ميخورد از شدت لذت ميخواستم جرش بدم تا رسيديم به کردن گفت بيا بکن بيا محمد بيا دارم ديونه ميشم وهمش گازم ميگرفت اومدم روش پاهاشو گذاشتم رو شونهام اروم اروم لاي کوسشو با انگشتام باز کردم حسابي خيس بود معلوم بود حداقل يکي دوبار ابش اومده سر کيرمو که گذاشتم دم کوسش اينقدر تنگ بود که کاندوم پاره شد ديگه کاندوم نذاشتم با همون ابي که از کوسش اومده بود خيس کردم کيرمو ويه تف انداختم سر کيرم و شروع کردم دقيقا ده دقيقه طول کشيد تا راهش باز شد داد ميزد گفتم چرا اينقدر تنگ کوست ارزو جون گفت من الان سه ساله به کسي ندادم از شوهرم که طلاق گرفتم ندادم به کسي تو اولين نفري که به من دست ميزني اونم که بهت ميدم واسه ايني که شايد بگيري منو واسه بچم يه پناه بسازم خلاصه اون روز پدر من در اومد تا ارزو خانوم رو کردم وراضي شد که سکس رو تمام کنم الانم هنوز با منه ومن سيقش کردم وهنوز بعد جند وقت هنوز زمان سکس مشکل دارم با کس تنگش ولي واي چه حالي ميده هر کاري واسم مينه که ولش نکنم ببخشيد لوتيها سرتون رو به درد اوردم در ضمن هر کي فوش بده تو نظرها لايق خودشه دم همتون گرم

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها