داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خوشبخت شی لیلا

سلام به همه ي دوستاي عزيز انجمن کیر تو کسم
من احسانم ٢٥ ساله از كرج
اين اولين داستان منه اميدوارم بد يا خوب بودنش رو به بزرگي خودتون ببخشيد
قصه از اونجايي شروع شد كه براي آموزش يكي از نرم افزارهاي مربوط به رشته ي دانشگاهيم مجبور شدم به يك كلاس خصوصي تو تهران مراجعه كنم
تو اين كلاس سه تا دختر بود كه ليلاي قصه ي ما هم همكلاسي بود
از اونجايي كه من در طي كلاسا تو مسابقات هم شركت ميكردم و استادم خيلي ازم خوشش اومده بود و همش ازم تعريف ميكرد و منم اول ميشدم مجبور ميشدم شيريني بدم
تا اينكه يبار از دهنم در رفت گفتم من بلدم كيك بپذم
قرار شد يروز كه جلسه ي آخر كلاسامون بود و تقريباً يه مراسم خداحافظي من كيك رو ببرم و باهم بخوريم
ناگفته نمونه طي اين دوره كه حدوداً سه ماه طول كشيده بود يجورايي به ليلا فهمونده بودم حواسم بهش هست و خوشم ازش اومده
خلاصه از اينكه دوره تموم شده بود و منم هيچ كاري نكرده بودم كلي حالم گرفته شده بود و پكر بودم
استادم براي پروژه اي كه بايد آخر كلاسا تحويلش ميداديم همه رو رو يه كار جداگانه گذاشت ولي منو ليلا رو باهم رو يه پروژه هدفمند ساخت تا باهم تكميلش كنيم ومدركمون رو بدن
منم خوشحال با ليلا روز بروز ارتباطم بيشتر ميشد
تا اينكه يروز خيلي ناراحت بود
كلي ازش دليلش رو خواستم همش تفره رفت تا بلاخره لو داد كه دوس پسرش بكارتش رو گرفته ورفته تركيه
ليلا كه ٣٠ سالشه هنوز البته تا اون موقع ازدواج نكرده بود
من كلي دلداريش ميدادم و كنارش بودم
تا اينكه خونمون بخاطر مسافرت خانواده سه يا ٤ روزي خالي شد
منم هميشه بهونه ي مسابقات و تيم رو ميارم و جايي نميرم واكثراً تنهام خونه
تا اينكه ليلا زنگ زد و گفت در چه حالي منم گفتم بس كه تخم مرغ خوردم مرغ شدم
برگشت بهم گفت خانوادت كجان كه قضيه رو گفتم
يهو بهم گفت اگه بيام خونتون برام كيك شكلاتي درست ميكني؟!

منم از خداحواسته گفتم تو جون بخواه ، شب رو با كلي شادابي و آمادگي سپري كردم
ظهر شد نيومد
تا اينكه ساعت ٢ زنگ زد گفت بيا سر كوچتونم ، رفتم دنبالشو آواردمش خونه
تو كه اومد يه رو بوسي كرديمو گفتم چخوشگل شدي اونم خنديدو گفت مرسي خوشگل بودم و اومد تو
خلاصه براش كيك رو آواردم با نسكافه خورديمو يكمم ژله دادم خوردو گفت آهنگ بزار منم گذاشتم
نشست رو كاناپه منم رفتم كنارش
دستمو گذاشتم رو رونش اونم همين كارو كرد. تو چشاي هم نگاه كرديم و رفتيم تو كار لب، خيلي خوب لب ميداد سگتوله، اومد نشست رومو سفتي كيرمو حس كرد، خودشو ميماليد بهش
پرسيدم چجور سكسي رو ميطلبه، گفت هات، منم از خداخواسته همه لباساشو در آواردم، رفتم ازتوجعبه ابزار يه طناب رخت آواردمو بستم دستاشو بتخت
افتادم روش اول لبو گردنشو زبون ميكشيدمو بايه دست سينه هاشو ميماليدم بعد اومدم رو سينه هاش، كوچيك بودن ولي سفت بودن خوردمشونو حسابي ديوونش كردم تا اينكه رفتم رو شيكمو نافو بقول خودش نازبالشش
حال نكردم بخورم براش آخه شيو نكرده بود اومدم روشو دادم دهنش خوب ميخورد، همچين ميك ميزد انگاري خايه هام رو داشتن ميكشيدن بيرون ، رفتم كاندومم رو از كشو اواردمو با يكم كرم آمادش كردم يه بالش زير كمرش گذاشتمو سرشو گذاشتم در كسش كه خيس شده بود، يكم كه بازي دادم همشو جا دادم تو، خيلي خوب بود، من چون ١٥ ساله رزمي كار ميكنم آبم ١/٥ ساعت تا ٢ ساعت طول ميكشه تابياد
همه جور حالتاي سكسي رو روش امتحان كردم، تونستم دوبار ارضاش كنم و خودمم بعد ارضا شم
من كه خيلي وقت بود سكس نكرده بودم يه ساعت بعد ازش خواستم اونم از خداخواسته باز اومد
تا صبح ساعت ٩ سه بارديگه هم سكس كرديم، ولي بازم سير نشديم از هم
بردمش حموم خودم كوسشو شيو كردم و تو حموم ماليدمش شب كه نخوابيده بوديم
جفتمون خسته ولي هات هات
ساعت ١٠ بود گفتم ميخوام باز اونم باز از من حشري تر اومد جلو
ايندفعه سنگ تموم گذاشتمو كوسشم خوردم و تو اون حالت ارضاش كردم، حالت ٦٩ شديم و بازم من ارضاش كردم تا اينكه اومد نشست رو كيرمو خيلي آروم بالاپايين ميرفت كه من تند تند تلمبه ميزدم از پايين، از داگ استايل گرفته تا قاشقي و … روهم باز امتحان مرديم
اين سري منم حسابي ارضا شدم اونم به ارگاسم رسوندم
گفت منوتو مال هم باشيم تا ابد منم قبول كردم
با يه لب خوشمزه خدافظي كرد و رفت
اما همين يه ماه پيش زنگ زد و خدافظي كرد و گفت داره ازدواج ميكنه
منم كه لذتم رو برده بودم براش آرزوي خوشبختي كردم و ميكنم
ببخشيد خيلي طولاني شد. دوستون دارم
اميدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: لئو٢٢

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها