داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

جوراب عروس

سلام این داستان کاملا واقعیه امیدوارم خوشتون بیاد
من عکاس مجالس عروسی هستم و عاشق کارم همیشه سرو کارم با عروس و داماداست و واقعا سعی میکنم به چشم بدی به عروسا نگاه نکنم ولی یه بار یه موردی پیش اومد که نمیشد کاریش کرد برای عکاسی اسپرت رفتیم باغ با عروس و داماد عکاسی اسپرت یا قبل از مراسمشون یا بعد از مراسمشون برگذار میشه و با لباس های اسپرت میان برای عکاسی وقتی عروس رو دیدم اون روز بدای اولین بار واقعا مخم تیر کشید خیلی خوشگل و سکسی بود و با ارتباط عمومی بالا من نمیتونستم از این چشم بر دارم مخصوصا از پاهاش که یه کتونی پوشیده بود قبل تعویض لباس یه کلبه چوبی اونجا هست برای عوض کردن لباس اینا رفتن اونجا که لباس عوض کنن منم لوازممو اماده میکردم تا بیان وقتی اومدن دیدم عروس یه لباس خوشگل که تا سر زانوهاشه پوشیده بود ولی با همون کتونی ها گفتم با این کفشا میخوای عکس بگیری خندید گفت نه کفشام تو ماشینه رامین(شوهرش) رفته بیاره وقتی کفشاشو اورد همونجا شروع کرد عوض کردن کتونی رو دراورد و دیدم جوراب پرازین مشکلی و نازکی پوشیده که پاهاش مشخصه یه پاهای فوق زیبا و خوش فرم با یه لاک صورتی روانی کننده همونجا بود که قلبم دو برابر تپش میزد دیوونه اون پاها شده بودم فقط دوست داشتم حتی یه لیس فقط بزنم وقتی جوراباشو دراورد داشتم غش میکردم دیگه خلاصه جورابارو دراورو گذاشت تو کتونی و کفشای صندلشو پوشید و رفتیم واسه کار ولی اصلا مغزم کار نمیکرد همش فکرم تو جورابا و پاهای این بود بعد یکساعت به بهونه اوردن باطری دوربین گفتم میرم باطری بیارم الان میام شما منتظر باشین باغم خیلی بزرگ بود رفتم تو کلبه چون لوازمم اونجا بود دیدم کفشا و جوراباش اونجاست اصلا اینو دیدم کیرم بلند شد سریع رفتم جورابشو برداشتم و انقدر عمیق بو کردم که تمام ذرات بوی پاهاش رفت تو مغزم وااای بووووش عالی بود ازون پاها همین انتظارم میرفت کیرم داشت میترکید اخه ۱ ساعت تو کف پاهاش بودم سریع جورابشو کشیدم رو کیرم انقدر حشری شده بودم که ابم پاشید کیرمو از پنجره گرفتم بیرون ابم نریزه اونجا ولی جورابش قشنگ خیس شده بود بقیه ابمو با جورابش پاک کردم و گذاشتم سرجاش کار که تموم شد موقع رفتن دیدم داره جورابشو میپوشه ولی با تعجب نگاه کرد که چرا اینجوری شده جورابش یکم سفید شده بود و خشک شده بود خلاصه با دستش یکم کشید رو جوراب و پوشیدش ولی فکر اینکه اب کیر من هنوز رو پاهاشه داشت دیوونم میکرد بعد از اون یکی دوبار دیگه دیدمشون و هرموقع نگاش میکردم چشمم به پاهاش میوفتاد یاد اونروز میوفتادم که اب من رو پاهای این بود با اون جورابای خوش بو که بعد چند ساعت از کتونی دراورده بود و تمام بوش رو فرستاده بودم تو مغزم اونروز خیلی روز خوبی بود برام.
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
البته ازین داستانا زیاد دارم اگه خوشتون اومد بازم میذارم.

نوشته: شاهین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها