داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

آدم معتادی که به زور شوهرم شد (۱)

داستان خیالیه و واسه کسانی که به شکنجه‌های جنسی ملایم علاقه دارن مناسبه

اسمم شبنمه
متولد ۱۳۷۲ هستم
بازیگرم
متاهل هستم و پدر و مادرم رو سال ۹۵ تو تصادف از دست دادم
پدر و مادرم اهل سمنان بودن و من به خاطر شغلم تهران زندگی میکردم
تک فرزند بودم و خب امتیازات تک فرزندی رو خیلی خوب ازش استفاده کردم
مشخصات ظاهری خوبی دارم
پوست سفید ، پاهای خوش فرم ، دستای کشیده ، سینه‌های بزرگ و بدنم هم کم مو هست و همیشه موهامو کوتاه میکنم
اتفاقی که میخوام تعریف کنم سال ۹۷ برام افتاد

خرداد ۹۵ بود که پدر و مادرم رو از دست دادم
اون روز داشتم توی یه سریال معروف کار می‌کردم
یه سریال نسبتا جذاب
نقش اول سریال بودم
پدر و مادرم میخواستن بهم سر بزنن که توی راه تصادف میکنن و از دنیا میرن
اولش توانایی کار کردن نداشتم
تا دو ماه به خاطر من کار سریال تعطیل بود
بعد دو ماه کار مجدد شروع شد
اسفند ۹۵ سریال پخش شد و تا آخر اردیبهشت ادامه داشت
محبوبت و جذابیت سریال باعث شد که فالوورهای زیادی تو اینستاگرام پیدا کنم
تولید کنندگان و فروشندگان کفش و لباس هم مرتب واسه جشنواره‌های مختلف و اکران فیلم‌ها که باید داخلش شرکت میکردم واسم لباس و کفش مخصوص پیشنهاد میدادن
سال ۹۶ توی دوتا فیلم سینمایی بازی کردم که تو یکیش میتونستم جایزه هم بگیرم
به واسطه اون دوتا فیلم هم فالوور زیادی تو اینستاگرام پیدا کردم
اردیبهشت ۹۷ بود که فیلم اکران شد و به دعوت یکی از بازیگرها توی یه مهمونی شرکت کردم
لباسی که واسه اون مهمونی پوشیدم این بود:
زیر لباس اصلی یه شرت و سوتین قرمز
یه شلوار لی که پاچه کوتاهی داشت ، یه تیشرت صورتی ، یه مانتوی آبی آسمونی و کفش پاشنه بلند سفید بدون جوراب
به انگشت‌های دستم لاک نقره‌ای ، به انگشت‌های پام هم لاک صورتی زده بودم
یه آرایش مختصری هم انجام داده بودم
شب حوالی ساعت ۱۱ مهمونی تموم شد و طبق اسنپ گرفتم
کد تخفیف داشتم و ۷۰ درصد کرایه کم شد
راننده بهش بر خورده بود
از طرفی هم نمیتونست بد اخلاقی کنه
بهم گفت واسش صرف نمیکنه و میخواد یه نفرو تو راه سوار کنه
اولش مخالفت کردم ولی بعد کنار اومدم با موضوع
یه معتاد شبگرد رو تو راه سوار کرد
بوی گند بدن و لباسای معتاد توی ماشین پیچیده بود
مسیر محل مهمونی تا خونه‌ای که توش زندگی میکردم طولانی بود و از شانس بد من ماشین هم مشکل پیدا کرد
راننده از ماشین پیاده شد و کاپوت رو زد بالا و مشغول بررسی شد
معتاده هم داشت نگاه‌های سنگینی بهم می‌کرد
در حالت عادی همه از چهره‌ام و خوشگلیم تعریف میکردن ولی اون شب همه میگفتن یچیز دیگه شدی
دعا دعا میکردم که کار راننده زودتر تموم بشه
یهو راننده اومد کنار ماشین و گفت این اطراف یه تعمیرگاهه شبانه روزیه ، ماشین رو نمیتونم ببرم اونجا ، پیاده هم نیم ساعتی طول میکشه  ، تو ماشین بمونین تا بیام
یه ذره ترسیدم
منو اون معتاده تنها شدیم
معتاده یه کیف داشت که خیلی کثیف بود و سنگین
کنجکاو بودم بدونم چی تو کیفش گذاشته
منو معتاده صندلی عقب نشسته بودیم
در صندلی جلو خراب بود و نمیشد جلو نشست
یه چند دقیقه که گذشت معتاده یه دستشو گذاشت رو پاهام
اولش پامو کشیدم عقب ولی اون ول کن نبود
بیشتر بهم نزدیک شد و دوباره دستشو گذاشت رو پاهام
رفتم سمت دستگیره در که یهو دستام رو از پشت گرفت و از تو کیفش یه بست کمربندی در آورد و دستامو از پشت به هم بست
شالمو از رو سرم برداشت
یکی دوتا گره وسطشو زد و دهنم رو باهاش بست
موهامو تو دستش کشید و بعد صورتمو بعد سمت خودش و آروم در گوشم گفت خانم شبنم سامعی ، میدونی چقدر آرزو داشتم بهت دست بزنم
تو اینستاگرام هروقت پست میذاشتی آروز داشتم کفش بدون جوراب باشی تا بتونم با عکست جق بزنم
هم ترسیده بودم
هم چشمهام چهارتا شده بود
دهنم هم بسته بود کاری هم از دستم بر نمیومد
یهو دوتا پامو محکم کشید بالا ، به پشت روی صندلی عقب خوابیده بود
کفشامو در آورد و گفت جووووووون عجب کف پای صورتی خوشگلی داری ، عجب بدن سفیدی داری ، حیفه که امشب ازش استفاده نکنم
مدام داشتم تکون میخوردم که شاید بتونم خودمو آزاد کنم ولی اینقدر دستامو محکم بسته بود که فایده نداشت
دهنم هم بسته بود و تو اون خیابون خلوت داد زدن بی فایده بود
یجورایی مجبور بودم تن بدم به طرف
مچ پاهامو با بست کمربندی بست شرت و شلوارمو تا زانو کشید پائین
دوتا محکم تو کونم زد و گفت یه زن خوشگل ، بدن خوش فرم ، بازیگر معروف ، اندام سکسی ، خدایا ایول شبمو ساختی
هم ترسیده بودم هم کاری از دستم بر نمیومد هم امیدوار بودم راننده زودتر بیاد
معتاده شروع کرد شلوار خودشو در آوردن
یه نگاه انداختم دیدم یه کیر تقریبا ۳۵ سانتی کلفت مثل یه میله داره که فقط موهای دورشو کوتاه کرده
خوابید روم و کیرشو می‌مالید به بدنم
یجوری بود که انگار دارن یه میله رو بدنم تکون میدن
اینقدر سفت بود
یواش یواش دستشو برد سمت کونم و شروع کرد با سوراخم بازی کردن
منم تا به حال تو عمرم به کسی نداده بودم
اولین سکسم داشت میشد شکنجه
دوتا تف کرد به سوراخم و گفت معلومه تا حالا چیزی توش نرفته ، امشب میخوام افتتاحش کنم ، یه ذره درد داره ولی حال میده
بدون مقدمه شروع کرد به فرو کردن
چون دهنم رو بسته بود نمیتونستم فریاد بزنم واسه همین آه و ناله‌هام شروع شد
اونم عجله داشت که زودتر کارشو انجام بده
آروم آروم داشت کیرشو فرو میکرد تو سوراخم
هنوز اتفاقی نیفتاده بود که یهو کیرشو در آورد و بدون مقدمه تا ته فرو کرد داخل ، احساس درد شدیدی بهم دست داد
یه ناله نسبتا عمیق و بلند کشیدم
انگار یه میله کرده بودن تو بدنم
شروع کرد به تلمبه زدن
اشک تو چشمام جمع بود و داشتم گریه میگردم
معتاده هم شروع کرده بود به لیسیدن گردن و گوشم
یکم قلقلکم میشد و لی دردی که تو کونم پیچیده بود غیر قابل تحمل بود
همینطور که گوشو لیس میزد و صدای ناله‌هام تو ماشین میپیچید سه بار ارضا شدم
ولی میله اون ارضا شدنی نبود
نیم ساعتی تلمبه زد
یهو احساس کردم داره کیرشو در میاره
وقتی در آورد آبشو خالی کرد رو کف پاهام
بعدشم کف پاهامو که خونی و آب کیری شده بود پاک کرد
قبل از اینکه دستم رو باز کنه یه لب ازم گرفت
گوشیمو باز کرد
یه تک زنگ باهاش به خودش زد و گفت دوباره میام سراغت ، دفعه‌های بعدی بیشتر بهت حال میدم
بازم ازم لب گرفت
بوی گند مواد داشت خفم می‌کرد
دستو و پامو باز کرد
شلوارمو کشید بالا
به سختی تونستم رو صندلی بشینم
کفشامو پوشیدم و منتظر راننده شدم
راننده اومد ماشینو درست کرد و منو رسوند خونه‌مون
معتاده هم گویا بعد از من پیاده میشد
عملا آدرس خونه رو هم داشت

قسمت های بعد ماجرای ازدواج رو هم تعریف میکنم

نوشته: …

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها