داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

آبی عشق 65

نکن کاری که همه رو متوجه کنی که در گذشته بین ما چی بوده . -نسیم خیلی خود خواه و بیرحمی . اصلا  یه لحظه به این فکر نمی کنی که ممکنه در مورد من اشتباه کرده باشی -ببینم این دوست دخترای مدل به مدلی که داری مثل من خود خواه و بیرحم نیستند ;/; تو اونا رو داری و باهاشون خوش باش. -ببینم نسیم تو از چی داری حرف می زنی . -من که باهات حرفی ندارم . -ولی من دارم . باید بهت ثابت کنم که من بیگناهم . -می بینم نستوه هر روز داره بهم ثابت میشه . هر وقت تو خونه ام دارم قدم می زنم و به زمین و آسمون نگاه می کنم متوجه میشم که چه غلطی کردم . واسه خودم یه عمر عذابو به جون خریدم . به خاطر همون چند ماه و پشت بندش چند سال .. چرا دست از سرم بر نمی داری . من که فراموشت کردم . چرا می خوای  خاکستر منو هم بدی به دست باد .. -نسیم تو فراموشم نکردی . اگه فراموشم می کردی این قدر در هم و آشفته باهام حرف نمی زدی . -نسیم به چشام نگاه کن . ببین فکر نمی کنی اشتباه کنی ;/;  -نمی دونم شاید چشات شیطانی باشن . شایدم من گول همون چشای شیطونی تو رو خورده باشم .. برو دیرت شده . من برای این ساعت کلاس ندارم -نسیم باش با هم میریم . -حالا می خوای دخترای دیگه یا بهتره بگم دوست دخترای دیگه ات منو لعنتم کنند . -نه نسیم .. تو باید به حرفام گوش کنی . هنوزم دوستت دارم . با همه عذابهایی که به من دادی . با این که می خواستی با یکی دیگه از دواج کنی ولی دست تقدیر چهره واقعی اونو رو کرد . -همون جوری که چهره واقعی تو رو رو کرد -نسیم خواهش می کنم . نسیم از نستوه فاصله گرفت . پسر ندونست که اون ساعتو چه جوری تدریس کرده .. خیلی از دانشجوها متوجه نگاههای خاص ستایش به نستوه شده بودند . همون چند کلمه حرفی رو هم که ستایش با دیگران می زد تبدیل شده بود به سکوت . فقط هر وقت با نستوه درس نداشتند ستایش پر جنب و جوش تر می شد ولی بازم می رفت به عالم خودش . نمی دونست عشقشو چه جوری به استادش اعلام کنه . درسته که اون وضع زندگیش از من بهتره واسه خودش یه کسی شده ولی ممکنه به این دلیل که هفت سالی رو ازش کوچیکترم ازم خوشش بیاد و قبولم کنه .. نباید بذارم کس دیگه ای اونو ازم بگیره . لعنت بر این شانس . این خانوم بهاری از کجا پیداش شد . اصلا از این زن خوشم نمیاد . شایدم آدم خوبی باشه ولی من بیشتر می تونستم نستوه خوشگلمو ببینم . اون باید مال من شه . ولی اگه منو نخواد . بهش میگم دوستت دارم .. اونم همینو بهم میگه .. سرمو میذارم رو سینه اش .. نوازشم می کنه .. ولی چرا نستوه این قدر در همه .. شاید از این که این خانومه اومده  و کلاساشوکم کردن ناراحت شده ولی  نستوه قراره بره چند ترم بالا ترا رو هم درس بده . کاش صفر کیلومتر ها رو می دادن به این خانوم بهاری . ترم بعد می دونم چیکار کنم . اگه انتخابی باشه  سر کلاس این زنه نمیرم . اون اصلا خودشو دوست نداره چطور می تونه ما رو دوست داشته باشه . خیلی دلش می خواست لب باز کنه و از نستوه بپرسه چشه .. سیمین : ما الان از بیست تا دختری که توی این کلاسیم نوزده تاش عاشق استاد خودمون هستیم ولی این جوری مث تو سوتی نمیدیم . تازه اون یه نفر هم  که شاید توجهی بهش نداره شوهر داره و می دونم که پشیمونه که چرا شوهر کرده .. ستایش : سیمین تو از زبون خودت حرف بزن . چیکار به کار من داری . دنیای آقای نوروزی با دنیای ما از زمین تا آسمون فاصله داره . -اون هیچوقت عاشق تو نمیشه . هیچوقت دوستت نداره و نخواهد داشت . ستایش خونش به جوش اومده بود . سرشو انداخت پایین و به حرفای نستوه که ازش خواسته بود که آروم باشه توجه کرد . قولی که پس از کتک کاری قبلی بهش داده بود . زنگ که خورد ستایش زود تر از بقیه از کلاس خارج شد . دور و برو خوب می پایید که بتونه اونو شکارش کنه . قبل از این که بره دفتر . نسیم روز اولش بود و تا بخواد خودشو با بر نامه ها هماهنگ کنه کمی طول می کشید . دقایقی بغد  با انگشت شماری تغییر  واسه همین دانشجویانی که در کلاس نستوه بودند باید تدریس می کرد . ستایش نستوه رو کنار اتاق استادا یا همون دفتر گیر آورد .. -استاد ببخشید  جسارتا مشکلی پیش اومده اگه کاری از دستم بر بیاد در خد متم . نبینم شما این قدر گرفته باشین .. -ستایش خانوم دوباره رسمی شدن .. یه لحظه نسیم حرکتی به خودش داد و ستایش و نستوه رو با هم دید .. -ببینم مهری جون این دختره با استاد  نوروزی نسبتی داره ;/; -چطور مگه -به نظرم میاد اونو چند روز پیش دیدم که تو باغشون داشت باهاش قدم می زد .. -کی بود نسیم حتما دو هفته پیش یا سه هفته پیش بود . تو قیافه شو دیدی ;/; -نه ولی قالبش همین بود . اگه یکی دوسال دیگه همکلاسم بودی و بی معرفتی نمی کردی و حتی بعدا بهم سر می زدی می دونستی که خونه ام کجاست . همسایه آقای نوروزی هستیم . من به این آقا چی بگم .. قضاوت نمی کنم ولی -نسیم تو مطمئنی که سه چهار روز پیش بود ;/; -نمی دونم فقط می دونم به یک هفته نرسیده .. برای تو چه فرقی می کنه .. ..نسیم به این فکر افتاده بود که نکنه اون دختر اولی مهری بوده باشه که حالا براش اهمیت داره که بعدی کیه .. مهری عصبی شده بود . چرا نستوه باید اونو دور بزنه . چرا باید به ستایش توجه بیشتری داشته باشه …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها