داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کاش هیچوقت اینکارو نمیکردم

سلام دوستان گلم .من سینا هستم 27 سالمه اهل تهرانم . قدم یک و هشتاد و دو . وزنم 80و تک فرزندم . داستانی که میخوام امروز بگم برمیگرده به چهار سال پیش که مادرم برام ساک زد. مادرمم هیکل کاملا سکسی داره . بابام تو یه تور مسافرتی کار میکرد . میرفتن ترکیه ، تایلند، … . من از همون بچگی مادرمو دوست داشتم . دوست داشتن نه به معنای چشم داشتن . حالا بریم سر موضوع اصلی . پدرم مثله روزهای عادی سرکار رفت و بعد چار روز برمیگشت . منم اون موقع دانشگاه ازاد بودم . مادرم اختلاف سنیش با من هیجده ساله ینی اون موقع 41 سالش بود . ما وضع مالی خوبی هم نداشتیم یه خونه دو خوابه داشتیم . که یکی از اتاقا رو تازه رنگ زده بودیم برا همین نمیشد رفت توش خوابید . به همین خاطر اون شب من پیش مامانم خوابیدم .مامانمم معمولا زنی نیست که زیاد گیر بده .همون روز من با لبتاپ رفتم چند تا فیلم سوپر دیدم . ذهنم مشغول اونا بود . خیلی وسوسه شده بودم که به مادرم پیشنهاد سکس بدم ولی همش از این میترسیدم که واکنش مادرم چی میتونه باشه.به هر حال با هر سختی اون شبو تحمل کردم . عصر فردای اون روز مادرم با یکی از دوستاش رفتن پیاده روی (مادرم معمولا هفته ای چار پنج بار پیاده روی میره)شب ساعت ده و ربع بود برگشت . گفتش به من خیلی خسته شدم امروز . من برم یه حمام کنم . حمام خونه ما بغل ااتاقی بود که هنوز بوی رنگ میداد و نمیشد رفت توش . در حموم خونه ما با زمین یه چار پنج سانتی فاصله داره . همینکه مادرم رفت تو حمام من اروم اروم رفتم بغل در حموم و خم شدم همون موقع مادرم در حمومو باز کرد . من نمیدونستم اون لحظه باید چیکار کنم هول شدم سریع رفتم تو اتاقم مادرمم شوکه شده بود . من تو اتاقم با خودم فکر میکردم الان چی پیش میاد . ده دیقه بعدش مامانم از حموم اومد بیرون با حوله اومد تو اتاق . من رنگم پریده بود مادرمم خجالت میکشید حرفی بزنه بهم . بعد پشتشو کرد بهم سمت کمداش که لباساشو بپوشه نشست زمین حوله روکند از خودش . منم فقط کمرش با گردیای کونشو میدیدم که خیلی سفید و بی مو بود اونجا من خیلی حشری شدم . مادرمم میدونست که من دارم نگاش میکنم چون خیلی طول داد تا سوتینشو ببنده . سوتینو که بست یهو برگشت پشتو نگا کرد . دید من دارم نگاش میکنم . تو چشاش یه حس قشنگی بود . از من پرسید که من بدن سکسی دارم؟ من هیچی نگفتم فقط سرمو بردم بالا نگاش کردم . هی یه نگا به سوتینش میکردم یه نگا به چشش . نمیتونستم خودمو کنترل کنم . یه دفعه سوتینشو شروع کرد به در اوردن . پستونا رو که دیدم مست شدم دیگه کنترلمو از دست دادم . یه قدم اومد جلو منم رفتم جلوتر . فاصلمون کمتر از نیم متر شده بود . بعد مادرم گفت این بار اول و اخره که میزارم همچین اتفاقی بیفته . منم اون لحظه کیرم سیخ سیخ بود . من که این حرفو شنیدم رفتم جلوتر مادرمو بغل کردم . اونم معلوم بود خوشش اومده . بعد پستوناشو شروع کردم با دست لمس کردن اونم چشاشو بسته بود . بعد لبشو یه بوس اروم کردم . اونم دستشو گذاشت رو کیرم . خندید یه خورده از این که سیخ کردم خودمم خندم گرفت . بعد شلوارمو در اوردم . شورتمو وقتی داشتم در میاوردم دستام میلرزید استرس داشتم مادرمم فهمید اینو . گفت اروم باش کسی به غیر از منوتو اینجا نیست . منم لبخند زدم بهش . من اومدم دست به زنم به کسش . گفت نه نمیتونم از کس نه . اروم گفتم چرا . گفت ممکنه حاملم کنی . (کاندوم نداشتم اون موقع)بعد نشست جلوم برام یه خورده جق زد .نمیدونید چه حسی داشت که حس بینظیری بود . بعد با لبش سر کیرمو بوسید بعد شروع کرد به ساک زدن . حس بینظیری بود . ولی حیف که اسپری تاخیری نزده بودم به پنج دیقه نرسید که ابم اومد . ابم ریخت روقالی . بعدش به مادرم گفتم بریم حموم خودمو بشورم یه خورده؟گفتش من تازه رفتم ولی بریم باز . تا حالا به این خوش اخلاقی مادرمو ندیده بودم . تو حمومم یواش یواش ازش بوس میگرفتم یه خورده هم انگشتش کردم . بعد از حموم اومدیم بیرون . من داشتم با خودم فک میکردم رفتار مادرم با من بعد امشب چطوری میشه . ولی مادرم عین خیالش نبود . ساعت یازده و ربع بود .
گفت من خستم میخوام زود بخوابم . رفت خوابید . منم بغلش خوابیدم . صبح زود من از خونه زدم بیرون رفتم دانشگاه . اون روز ساعت 9 کلاس مقاومت مصالح داشتم . بعدش که اومدم خونه. یه نیم ساعت گذشت مادرم گفت هر چی دیشب بین منوتو گذشت فراموش کن . منم چیزی نگفتم تا امروز که دارم این مطلبو براتون مینویسم . دیگه مثل قدیما نمیتونم به مادرم اعتماد کنم اونم نمیتونه . نمیدونم چه کاری بود کردم خیلی پشیمونم ازاون به بعد دیگه نمیتونم تو صورتش نگا کنم . بدبختیای بعدش به حس و حالش نمی ارزه.
امیدوارم درس عبرتی بشه

نوشته: سینا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها