داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

واسه هرچی تلاش کنی بدستش میاری (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

یک توضیح کوتاه در خصوص بخش اول اعترافات:
دوستان ببیند من نه داستان نویسم نه قراره این اعترافتی که میکنم باعث بشه شما جلق بزنید. این مطالب بخشی از زندگی منه و تنها هدف من این بوده تا دیگران گرفتار موضوعی که من شدم نباشن.من از گفتن برخی جزییات اجتناب میکنم به دلیل امنیت خودم. نمیخوام واسم دردسر درست بشه.
اما ادامه حرفام:
بعد از این که اولین بار بود که بعد از چند سال تلاش تونسته بودم کوسی که میخواستم بکنم احساس رضایت خاطر میکردم. هیچ عذاب وجدانی در کار نبود . از طرف زن داییم هم همینطور . قرار سکس دوم رو یک هفته بعدش گزاشتیم. سکس دوم فوق العاده بود. بچه کوچیکش خونه خواب بود ‌‌قبلش بهش دارو سرماخوردگی داده بود که بخوابه.
بهم پیام داد که درو باز گزاشته و با احتیاط برم داخل. وارد خونه که شدم دیدم داخل اتاقه بهم میگه بیام داخل اتاق . بچش تو هال خواب بود. منم رفتم داخل و در اتاقو بستم . ازم پرسید کسی منو ندیده گفتم نه . لب تو لب شدیم و رفتیم تو اوج . لباس همو در اوردیم و کامل لخت شدیم برام شروع کرد ساک زدن . خیلی حرفه ای میخورد. بعد از چند دیقه طاق باز خوابید تا کوسشو بخورم . اول از گردنش شروع کردم که حسابی دیوونه بشه بعدش اومدم سراغ ممه هاش . اندازش ۷۵ بود نوکش حسابی راست شده بود . وقتی میخوردم با دستم کوسشو مالش میدادم بعدش رفتم سراغ کوسش و شروع کردم خوردن . واقعا داشت دیوونه میشد بهم گفت کاندوم بزنم و بکنمش. منم کاندوم زدم و افتادم روش کیرمو کردم داخل و شروع کردم تلمبه زدن . هیچ وقت این سکسو یادم نمیره واقعا حال داد . بعد از نیم ساعت هر دو خیس عرق بودیم . زن داییم عادت داشت وقتی میخواست ارضا بشم ب شکم میخوابید منم خودمو مینداختم روش و کیرمو میکردم تو کوسش اونم پاهاشو محکم به هم فشار میداد و منم تلمبه میزدم تا بیاد . وقتی میومد کوسش حسابی حساس میشد و میگفت کیرمو ازش بکشم بیرون تا بعد از چند دیقه حالش بیاد سر جاش. بعد از این که دوبار اومده بود دیگه بهم گفت باید منم ارضا بشم برام تعجب داشت چرا ابم نمیاد . گفتش چون کاندومی که داییم خریده تاخیری داره. بعد از ۴۵ دیقه سکس ابمو با تمام قدرت ریختم تو کوسش البته داخل کاندوم . بعدش بیحال شدم و افتادم روش. چند دیقه گذشته گفت باید برم و خطرناکه . منم لباس پوشیدم و کاندوم رو که ابم توش بودش گره داده بود و گزاشت تو نایلون بهم داد بندازم دور. وقتی اومدم بیرون واقعا حال راه رفتن نداشتم . هیچ وقت انقدر‌ خسته نشده بودم . بهم زنگ زد گفت چطور بود گفتم عالی بود خودشم خیلی حال کرده بود. بعد از این سکس ما هفته ای ۳ یا دوبار سکس داشتیم . واقعا عاشق هم شده بودیم. اون هر کاری واسم میکرد که راضی باشم منم هر کاری واسش میکردم که خوشحال باشه.هیچ وقت کون نداده بود ولی یک بار ازش خواستم بهم کون بده قبول کرد با وجود این که ازش خون اومد پ خیلی اذیت شد ولی بهم کون داد.بهش گفتم دلم میخواد ابمو بخوره با وجود این که خیلی بدش میومد قبول کرد و یک بار ابمو خالی کردم تو دهنش.
ما واقعا از داشتن هم حسابی لذت میبردیم و زندگی حسابی ب کام ما میگذشت. ما به مدت ۳ونیم سال سکس داشتیم و همه یادم هستن .
خوب یادم میاد یک ماه من خونشون کارداشتم . اون یک ماه روزی سه بار سکس داشتیم . انقدر بهم کوس داده بود که بعد از یک ماه گفتش پوستش کوسش زخم شده و نمیتونه کوس بده . رفته دکتر گفته باید ی مدت سکس نکنه . یک بار یادم میاد زمستون بود و زن داییم پریود شده بود . بهم گفت برم خونشون چون بچه بزرگش مدرسه بود بچه کوچیکه خونه همسایه . وقتی رسیدم خونشون گفت بریم تو تخت کنار هم بخوابیم . منم که میدونستم پریوده ولی رفتم، اونم اومد افتادم روم . لب گفت . بهم گفت چشمامو ببند میخواد ی چیزی نشونت بدم. گفتم باشه بعدش گفت حالا باز کن وقتی باز کردم دیدم کاندوم دستشه . گفتم این واسه چیته گفت میخوام بهت کوس بدم . حسابی خوشحال شدم گفتم مگه پریود نیستی گفت امروز اخرش بوده . لخت شدیم و اون سکسم حسابی بهمون چسبید.تمام سکسایی که داشتیم خیلی خوب و عالی بود هر کدوم خاطره شده .حتی خونه داداشش دوبار کردمش و خونه مامانش که اون ی داستان جدا هستش. یک بار وقتی داشتم میکردمش اتاق تاریک بود و بچه کوچیکش سر زده اومد داخل سن کمی داشت فک کنم ۳-۴ بود ولی ما خیلی زود همو جمع کردیم و بهش گفت داره منو ماساژ میده . زن داییم ب حدی ب من تمایل داشت که یک بار وقتی سکس داشتیم اومد روم دراز کشید کیرمو گذاشت تو کوسش و پاهاشو محکم فشار داد به همدیگه بدون این که من حتی یک تلمبه بزنم ابش اومد و بیحال شد.
همه چی عالی پیش میرفت تا کرونا اومد همه چیز نابود شد. بچه ها بیرون نمیرفتن همیشه خونه بودم داییم هم بیشتر وقتا خونه بود. ما که یک روز در میون سکس داشتیم تبدیل به ماهی یک بار شد اونم به زور و هزار بدبختی. وسط کرونا بود که خودش و خانوادش کرونا گرفتن و زن داییم تا مرگ رفت . مادرش کرونا گرفت از دنیا رفت و ضربه روحی سختی خورد . به من گفت دیگه نمیخواد سکس بکنه و فکر میکنه گناه بوده و خدا اینطورش کرده . منم واقعا ناراحت شده بودم حتی چتمون هم کم شده بود .
بعدش من یک کار خیلی احمقانه کردم که همه چی رو نابود کرد …

ادامه…

نوشته: zodiac

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها