داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

همکار پررو (۳)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

یک روز در میون یه نوکر کامل برا نیلو بودم
کرونا اوج گرفته بود و پیک چهارم تو راه بود
امید ازم خواست ک منم یه روز در میون بیام
دقیقا وقت تصمیم گیری بود
الان میتونستم راحت از دست نیلو فرار کنم
ولی ب این سادگیا نبود
اون لحظه دچار تعلل شدم
چرا نمیگم ، چرا روزام از نیلو جدا نمیکنم.؟؟؟
امید عجله داشت
بهم گفت بهش خبر بدم
اون روز نیلو نبود
راحت میتونستم تصمیم بگیرم
نتونستم
فردا صب طبق معمول درو برا نیلو باز کردم
وقتی داشتم کفشاشو تمیز میکردم
نیلو ازم پرسید چته کودن
ب چی فک میکنی
دیگه رسما اسممو صدا نمیزد
فک کنم تو کوشیش هم کودن سیو کرده بود
شابد حتی بدتر
کفتم هیچی
کفششو اورد بالا
زد زیر چونم ، با پاش سرمو چرخوند سمت خودش
زیبایی این دختر تمومی نداشت
پوست سفید ، چشم درشت ، سینه هاش کاملا تو چشم بود
حس میکردم تازکیا حتی بزرگتر شده بود
وقتی تو چشاش نگاه میکردم
از ته دل حشری میشدم و اب دهنمو قورت میدادم
کیرم زیر شلوار لی فشار میاورد
مقاومت کردن حلوی این زن بی فایده بود
ابروشو برد بالا
یعنی سریعتر بگو
گفتم امید ازم خواسته یه روز در میون بیام
با کفشش زد ب صورتم
یعنی ادامه بده
گفتم خب هنوز نمیدونم چه روزیو بگم
گفت گوشیتو بده
گفتم چرا
دستشو اورد جلو
این زنن چرا انقد پررو و خواستنی بود

گوشیمو دادم
گفت راه بیوفت
مث همیشه رسیدیم درو باز کردم
وقتی رسیدیم تو اتاق ازش گوشیمو خواستم
میشه گوشیمو بدی
یه نگاه پرمعنی کرد
گفت کارتو بکن
نشستم کارامو کردم
ظهر امید اومد
وقتش بود نتیجه رو بگم
تا پاشدم بگم
امید گفت پیام واتساپتو دیدم (واتساپ؟ پیام؟)
اشکالی نداره

و یه سری صحبتای دیکه و رفت
گویا نیلو با گوشی من بهش پیام داده و روزایی ک خودش هست گفته
ولی نمیدونم چرا بهم پس نمیداد گوشیو
بازم روز ب هون منوال گذشت
با این تفاوت ک هرچی تو گوشیم بودو باز کرد ، میگفت و میخندید با مهسا
حتی عکسای خانوادگیمم باز کرده بود
و مادرم جنده و بابام میمون صدا میکرد
نیلو از اتاق رفت بیرون و با بقیه واحدها خرف میزد
گوشیمو داد ب مهسا
مهسا گوشیو کرفت سمت من
گفت این کیه کودن
گفتم مادرم
گفت جندس مگه نه

ساکت بودم

پاشدم برم بیرون
دلم میخواست گریه کنم
گفت کودن بشین بیا اینجا(صندلی کنار خودش)
مهسا مثل نیلو توپر نبود ، ولی خیلی هیکلش سفت تر بود
معلوم بود باشگاه میره
همیشه مانتوهای تیره میپوشید و تقریبا اخمو بود
لباش و چشاش خیلی گیرا بود
مغرور و متکبر بود
حرفاش دستوری بود
ولی کیرم ک بلند شده بود نمیذاشت مخالفت کنم
دلم میخواست سینه هاشونو چنگ بزنم
کنارش نشستم
عکس مادرم نشون داد
گفت این کیه
خواستم بگم مادرمه ولی اون انگشتشو کذاشت رو لبام
ابروشو برد بالا
انگار یه فرصت دوباره بهم داده
وقتی انگشتش رو لبم بود خیلی حس خوبی داشتم

لاک مشکیش خیلی ب پوست سفیدش میومد
کیرم ب نهایت خودش رسیده بود
مهسا انگشتشو کرد تو دهنم
با انگشتای دیگش لبمو ب انگشتش دوخت و با انگشتش تو دهنم تلمبه میزد
بهترین حس جنسیم تا اون سن همین صحنه بود
مهسا یه لبخند زد
گفت تو هم مثل مامانت جنده ای
واقن راست میگفت
من انگشتشو با حس کامل ساک میزدم
مهسا انگشتشو دراورد
دوست داشتم بیشتر بخورم انگشتشو
ولی مهسا دختری نبود ک ب فکر من باشه
انگشتشو با صورتم و پیرهنم پاک کرد
و بعد یه کشیده محکم کوبوند زیر گوشم

جوری گوشم سووت کشید
و سرخی صورتم نبض میزد
اصلا نفهمیدم چیشد
گیج شدم و صورتمو گرفتم
دستشو برد بالا یکی دیگه بزنه
ناخوداگاه افتادم رو زانو و التماسش کردم نزنه
یه خنده تحقیر امیزی کرد
عکسو کذاشت جلوم و بهم دستور داد خانوادمو بهش معرفی کنم
و من
و تمام خانوادم
فقط میتونستیم جنده مهسا باشیم

نوشته: راهرو

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها