داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مسیح و سکس با زن عرب

با سلام خدمت تمام شما انجمن کیر تو کس های عزیز
داستانی که میخوام براتون بگم مال 3 سال پیشه.اهل دروغ و دقل بازی نیستم و تک تک کلماتم عین حقیقته
من 3 سال پیش یه کلوپ بازی های رایانه ای داشتم که توش ایکس باکس و پلی استیشن بود.3 سال پیش خیلی رونق داشت بازی های کامپیوتری. خلاصه افراد زیادی میومدنو میرفتن.یکی از بچه هایی که میومد بازی میکرد اسمش علی بود.12 سالش بود
مادرش میومد پول میداد بازی میکرد وقتی که تموم میشد میبردش.شمارم رو شیشه مغازه بود.برش داشته بود شبش بهم اس داد که وقتی پسرم میاد هواشو داشته باش گلم. منم تعجب کردم!!!
که چرا گفت گلم
منم گفتم چشم خاله
اونم گفت ممنون عشقم
دیگه فهمیدم طرف مثل اینکه میخاره
خلاصه اس دادنمون ادامه پیدا کرد تا اینکه گفت یکروز بیا ببینمت در مغازه
مانتو فروشی داشتن.اونروز یکی از بچهارو گذاشتم در کلوپ و حسابی به سرو صورتم رسیدمو خررر کیف رفتم مانتو فروشی
وقتی رفتم تو با چادر بود.ریدم به خودم
انتظار داشتم با مانتو باشه یا تیپش جلف باشه
خلاصه سلام و احوال پرسی کردیم
گفت هوای پسرمو داشته باش
منم گفتم باشه عزیز.خلاصه اونروزم گذشتو فرداش پیام داد شوهرم بجای من فردا میره مانتو فروشی
میشه بیای خونمون کارت دارم.منم 2دل بودم
میترسیدم برم یا نرم.دلو زدم به رودخونه و رفتم خخخخ.همون دریا…
فرداش تیپ زدمو ساعت حدود 6 بود
پسرشو فرستاده بود کلوپ شوهرشم سر کار
فقط خودش بودو شیطان با من که داشتم میرفتم
ادرس داده بودو رفتم در خونشون
زنگ درو زدمو درو باز کرد.رفتم تو قلبم داشت تند تند میزد
یکی در حالو باز کرد
خودش بود یه تاپ پوشیده بود با یه شال زرد با آرایش فوووق خفن.گفت درو ببند بیا داخل
درو بستمو رفتم تو گفتم سلام زهرا خانم
گفت علیک سلام مسیح خان تعارف کرد نشستم
تلوزیون روشن بود روی pmc
داشت اهنگ غمگین شروع شدو زد زیر گریه.تعجب کردم
گفتم چی شد زهرا جان.گریه میکردو اهنگ رو صداشو کم کرد
گفت که شوهرش اذیتش میکنه
مال عراقه محبت سرش نمیشه.منم بلند شدم رفتم پیشش نشستم شال زردشو از سرش برداشتمو دست چپمو انداختم دور گردنش سرشو چرخوند نگام کرد
2تامون خیره شدیم به همدیگه بعد دستاشو گذاشت رو صورتمو با شصت دستش صورتم رو ناز کرد
گفت بهم محبت کن
مسسیح مححححبت مییییخوام
منم دستاشو گرفتمو بوسیدم گفتم خودم کنارتم زهرا جونم
محححکم بغلش کردمو به سینم فشارش دادم
در گوشش گفتم دیوونه کنارتم
اررروم شدو هیچچچی نگفت
یدفه هولم دادو افتاد روم شروع کرد به لب گرفتن
لب همو میخوردیمو زبونمونو تو دهن هم میچرخوندیم
آب دهنمون قاطی شده بودو با هم میخوردیمش
داغیه بدنشو حس میکردم که مدتهاااااست تشنه محبته
قصدم سکس بود اما دلم سوختو گفتم ازم محبت میخواد.نامردیه باهاش سکس کنم
خلاصه خوووب که لب گرفتیم دستاشو گرفتمو گفتم زهرا من کنارتم اما نمیتونم باهات سکس کنم
گفت چرااااااااااااااااااااااااا
بهونه اوردم که من مشکل جنسی داره (اینو گفتم که بیخیال سکس بشه)
گفت باشه مسیح جان
صورتش رو بوسیدمو بلند شدم رفتم
خدافظی کردیمو از فرداش محبتمو بهش بیشتر کردم
دلم نمیاد کسی که ضعیفه یا مشکلی داره رو زیر خودم ببینم
چون اونم انسانه مشکلی داره
خلاصه هنوزم بعد 3 سال کنار همیمو حتی 1باار هم سکس نداشتیم
ممنون که داستان منو خوندید
یا علی
نوشته: Masih KaraMi

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها