داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زنی عاشق آنال سکس 145

کونم دیگه به کیرش عادت کرده بود . شده بودم مثل یک ورزشکاری که رکورد بالازده .. مثل وزنه بر داری که وزنه های سنگینی بلند کرده و بلند کردن وزنه های سبک تر براش خیلی راحت تره . کف دستشو مرتب می زد به کسم و جیغمو در می آورد .
-آخخخخخخخ پسر .. تو چقدر هاتی .. خیلی ..  
سرمو بر می گردوندم عقب , یه نگاه به کون گنده ام می کردم و یه نگاه به قسمتی از کیرش که بیرون مونده بود و به چشای حریص جبار که با اون چشاش داشت  اون کونو می خورد . گردش و چرخش کونم ادامه داشت .. جباریه دستشو گذاشت دور کمرم و در همون حال منو کمی بالاتر آورد .
-نکن کمرت درد می گیره ..
 کونم دردش گرفته بود ولی وقتی که خودشو تنظیم کرد دیگه داشتم حال می کردم . حس خوبی داشتم . یه حس داغ هوس آلوده ای که انگاری نمی خواست خنک شه . خیلی باید مراقب می بودم . داشتم به اون عادت می کردم . من اگه می خواستم غرق چیزی شم بالاخره خودمو رسوا می کردم . دوست داشتم سوراخ کونم به اندازه ای گشاد شه که بتونه کیر کلفت رو  به راحتی تحمل کرده لذت ببره . اون حالا ماهرانه و رو هوا داشت قدرت کیرشو به رخ کونم می کشید . اون نصفه ای رو که کرده بود توی کونم به راحتی عقب می کشید و دوباره اونو فرو می کرد توی کونم . پس از چند بار حرکات رفت و بر گشتی منو به روی شکم و دمر انداخت روی تخت و بدون این که کیرشو در بیاره و بهم فشار بیاره کیرشو در همون حال می ذاشت توی کونم و می کشید بیرون .  نه اون از کون کردن سیر می شد و نه من از کون دادن .
 -آخخخخخخخخ کونم کونم …
-آتنا تو دختری از سرزمین عجایب هستی . بزرگترین شانس زندگی منی . هیچوقت فکر نمی کردم که یه روزی یه خوراکی واسه کیرم پیداشه که نه من از خوردنش سیر شم و نه اون از خورده شدن ..
 حرف جالبی زده بود طوری که خیلی خنده ام گرفت ولی حال می کردم .. کف  دستشو گذاشته بود زیر تنم و لاپام .. بازم به روی کسم چنگ انداخته با لبه های دو طرفش ور می رفت …طوری شده بودم که برای لحظاتی نمی دونستم کجام . فقط می دونستم که خیلی خوشم میاد .. فقط می دونستم که سینه هام داره می ترکه . کسم طوری ورم کرده که لبه هاش کلفت تر نشون می داد و چوچوله های تاج خروسی من سرشون به طرف بیرون خم شده بود ..   همه جا رو گردون می دیدم . دنیا داشت دور سرم می گشت .  حتی اسم خودمو از یاد برده بودم .. نمی تونستم به هیچی فکر کنم . فقط به همون کیری فکر می کردم که داشت به کونم حال می داد و شایدم اگه بگم اسم خیلی از آلات جنسی رو هم از یاد برده بودم دروغ نگفتم .. نمی دونم چرا اسم جبارو فراموش نکرده بودم . شایدم این یه نوع غریزه شده بود برای این که حس شهوت آلودانه خودمو نشون بدم .. بگم که چقدر دارم از تماس با کیر اون حال می کنم ..
 -وااااااااییییییی جبار . جبار کوننننننننم کوننننننننننم کسسسسسسسسم .. داره می ترکه .. داره می ترکه .. ولش نکن .. ولش نکن .. داشته باش .. همه جامو داشته باش . اوووووووففففففف ..مردم .
اون کف دستشو از  زیر بدن و از روی کسم بر نداشت . در عوض پنجه و کف یه دست دیگه شو درست گذاشت وسط کونم . طوری که شکاف و درز وسط کون هم اون وسط قرار گرفت . یعنی قسمتی از هر دو برش کون منو در یه کف دستش قرار داد و همراه با گاییدن من و بازی با کس , طوری با همون کف دستش به کونم چنگ انداخته و اونو تحت نفوذش در آورده بود که دلم می خواست تا آخر دنیا به همون صورت می موندم .. چرخش چشام بیشتر شده بود . اینو به خوبی حس می کردم .  مثل آدمای بیهوش  و شایدم برزخی ها شده بودم . اون لوله کلفت همچنان می رفت توی کونم و بر می گشت و من از فرار لحظه ها می ترسیدم . می ترسیدم زمان یه جا وایسه و دیگه من به آخر خط برسم و اون وقت همش در انتظار این باشم که کی  لحظه ای می رسه که من یک بار دیگه زیر کیر کلفت و سیاه جبار باشم .. هرچی با کف دستش بیشتر به کونم فشار می آورد بیشتر خوشم میومد . بهم لذت می داد .. خودم می دونستم که سرعت حرکتم زیاد شده . دیگه نمی تونستم یه جا بند شم .. کسم مثل ادرار آبشو پخش کرد .. اون آب رو دستای جبار ریخت و اونم با لذت انگشتاشو به دهنش رسوند و دونه به دونه میکشون می زد .
 -آخخخخخخخخ جبار .. جبار ..منو بکن .. بکن ..
-آتنا اگه دوست داری تمومش کنم .. تمومش کنم ..
  -نمی دونم .. فکرم کار نمی کنه . نمی تونم فکر کنم .. نمی دونم کی هستم جبار .. اگه تو اسممو نمی بردی حتی نمی دونستم اسمم چیه … اون حالا دو دستی به کونم چنگ انداخته بود .. چند بار با فشار کیرشو به سمت عقب برد و با یه حرکت رو به جلو هم خودش حال می کرد و هم به من حال می داد .. یه لحظه حس کردم که همین جور داره آب گرمشو توی کونم خالی می کنه چه خبر بود ! بازم منو به یاد کیر اسب توی فیلمهای سکسی سکس اسب و زن انداخته بود که اسبه به اندازه پنج شش تا آدم آب داشت …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها