داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زنی عاشق آنال سکس 152

دوست نداشتم دهن جبار روی کس و کون من شل شه ولی این جور که در حال ساک زدن بودم سنگ اگه توی دهنم بود آب می شد . کیرشو یه لحظه از دهنم در آوردم و گفتم وووووووییییییی دلم می خواد گازش بگیرم .. محکم . از وسط نصفش کنم و همیشه همرام داشته باشمش .-اگه دوست داری منو همیشه همراهت داشته باش . خیلی دلم می خواست یه جوری می شد که میومدم و نزدیک تو زندگی می کردم . -شاید اون جوری خیلی از هم دور می شدیم . واسه این که ممکن بود لو برم . دستای پهن و کلفت جبا ر رو برای کون تپل و چاقالوی من ساخته بودن . لباشو طوری رو سوراخای کس و کونم قرار داده بود که دو تا رو با هم داشت . – اووووووههههههه عالیه . عالیه .. جبار همین جوری بخورش . بلیسش . -به من میگن جبار سگ زبون . راست می گفت زبونش طوری بود که منو به یاد فیلمهایی مینداخت که یه سگ داشت کس زنی رو لیس می زد و زبون جبار هم همچین حالتی داشت . زبونشو از پهنا و قسمت پایین کسم می کشید به طرف بالا و بعد نوک اون که می رسید به کونم و کمی که با روی مقعدم ور می رفت از نو می رفت به سمت پایین روی کس و یک بار دیگه حرکتشو شروع می کرد . وقتی که به این کارش سرعت می داد دوست داشتم جیغ بکشم . نمی تونستم خودمو نگه داشته باشم و اونم ول کنم نبود . می دونست نقطه حساس من همین جاست . اون داشت کاری می کرد که منو برسونه به اوج لذت و کیر خواهی و ازش بخوام که کون منو بکنه . من همین حالاشم می خواستم . -جبار اینا چیه کنار خودت گذاشتی . سر در نمیارم .. تو کی اینا رو کنارت قرار دادی که من متوجه نشدم . موز و بادمجون و هویج و یکی دو تا کیر مصنوعی هم دور و بر مون بود . -میگم پسر تو می خوای جراحی کنی ؟ کیرت به اندازه کافی حریف منه . .. دستشو گذاشت رو بادمجون و اونو به لبام نزدیک کرد و منم مث یه کیر شروع کردم به ساک زدن بادمحون .. -آهههههه جبار کیرت که از این سیاه ترو کلفت تر و دراز تره .. -همینو هم می خوام فرو کنم توی کونت و حالشو ببرم . حس کنم که کیرم رفته توی کونت داره حال می کنه .. بعد این که , وقتی اونو فرو می کنم توی کونت با هوس بخورمش . آخه وقتی کیرم بره توی کون که دیگه نمی تونم کیرمو بخورم به دهنم نمی رسه و تازه اگرم می تونستم این کار درستی نبود . -عزیزم تو می تونی انگشت فرو کنی و انگشتتو بلیسی . جبار : اینم خیلی کیف میده و خودت هم می دونی که تا حالا چند بار این کارو کردم . ولی دوست دارم بیشتر فرو کنم توی کونت .. -پس بذار توش هر کاری که دوست داری انجام بده . جبار اول بادمجونو تا انتها فرو کرد توی کسم و چند بار که حرکتش داد و اونو به سمت عقب و جلو می کشید بالاخره درش آورد و اونو با لذت فرو کرد توی دهنش . -خیلی حال میده آتنا . مزه ام می کنه . -نوش جونت .. همون بادمجونو به طرف سوراخ کونم گرفت . حس کردم خیلی کلفته . کونم بی حس بود . ولی با توجه به این که نمی دونستم جبار تا چه اندازه و به چه سبک می خواد اونو توی کونم فرو کنه استرس داشتم . کیر که میره توی کون خلاصه اونی که داره می کنه یه عوامل باز دارنده ای رو حس می کنه و خود کیر هم می تونه نرم و به کندی راهشو پیدا کنه ولی این بادمجونه دیگه حسابش فرق می کرد . .. -آخخخخخخ جبار خیلی خوشم میاد تو استاد این کاری . پس بذار از جام پا شم . دوست دارم خوب که حالت رو کردی بعدش با کیرت بهم حال بدی . بازش کن . کونمو بازش کن . پا شدم و در یه حالت قمبلی قرار گرفتم . جبار بادمجونو چربش کرد و اونو فرو کرد توی کونم . یواش یواش و به استادی ومهارت هرچه تمام تر . خیلی خوشم میومد . بادمجون از کیرش کوتاه تر بود . صاف هم نبود . اون تا یه ده سانتی رو فرو کرد توی کونم . بیشتر از اون نمی تونست . البته حس می کردم کونم جا داره ولی خود بادمجون انحنا داشت و اگه یه فشار دیگه بهش می آورد کمرش می شکست البته کمر بادمجون , نه جبار . بعد یکی یکی همه اون چیزایی رو که دور و برش بود توی کس و کونم فرو کرد .. -میگم جبار جون نکنه خیلی تنگه و می خوای که گشادش کنی .. یک بار دیگه بادمجونو فرو کرد توی کونم و با کیف و لذتی که از از سر و روش می بارید بادمجون به کون فرو رفته منو گذاشت توی دهنش .. -تو که دلمو بردی . حالا دیگه وقت اصلشه که داشته باشم جبار . بازم مثل یه پلنگ می غرید . حس کردم که می تونم خیلی راحت تر کیرشو قبول کنم . -جبار جون زیارتت قبول زتعارف کم کن و بر مبلغ افزا . .. بازم تماس یه کیر آشنا .. کیری که بهش عادت کرده بودم .. ووووووییییی چی می شد سیاوش هم این کیر رو می داشت و اون وقت برای همیشه کونم .. یعنی نونم توی روغن بود . سر کیر جبار رفته بود توی کونم و با فشاری نرم همچنان رو به جلو حرکت می کرد … ادامه دارد …

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها