داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خواهرمو جلوم گایید

سلام من رضا ام 21 سالمه و صمیمی ترین دوستم شهرامه که 20 سالشه و میخوام جریانی رو تعریف کنم که. تقریبا یک سال پیش اتفاق افتاد.همونطور که گفتم شهرام رفیق صمیمیمه و رابطمون خیلی نزدیکه خونمون میاد و خونشون میرم برای فوتبال دیدن چ بازی اینا.
من خودم گی ام و شهرام هم از این موضوع باخبره ولی خب تاحالا با هم رابطه نداشتیم چون دیگه بالاخره رفیقیمو از این حرفا.
یروز که شهرام برا بازی اومده بود خونمون و داشت می‌رفت و مشغول بستن بند کفشش بود دقیقا همون موقع خواهرم هم تو اتاقی نشسته بود که در شیشه ایش روبروی جا کفشی باز میشد.خواهرم رو زمین نشسته بود طوری که زانوهاش جلوی سینه ش بود و داشت با گوشیش ور میرفت.تو اینن حال خیلی سکسی نشون میداد چون قشنگ لای پاهاش معلوم بود و سلوار تا خط کصش هم رفته بود تو!!!
قبلش از خواهرم بگم که اسمش آیدا که 19 سالشه و انصافا خیلی خوشگله.لبای بزرگ و کون خیلی پهن و … من به شخصی حسی نداشتم بهش چون خواهرم بود و البته گی هم بودم و پورم هم مفعول! دلیل دیگش هم کوچیک بودن کیرم بود که ۷-۸ سانت بود 🥲
خلاصه تو اون حال شهرام که داشت بند کفشاشو می‌بست چشش افتاد به خواهرم و نگاش کرد در حالی که منم بالاسرش بودم ولی باز نمیتونست اون صحنه رو از دست بده و همچنان بستن بند کفشش و لفت داد تا قشنگ بتونه خواهرمو دید بزنه…
از شهرام هم بخوام تعریف کنم یه پسر لاغر ولی خوش اندام پاهای کشیده یکم بور و در کل خشگل.
منم حس حقارت خاصی بهم دست میداد چون هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم !!!
خلاصه اونروز گذشت و چند باری شهرام اومد خونمون و بعد اون حس میکردم خیلی سعی میکنه خواهرمو دید بزنه.از اون عجیب تر اینکه خواهرم از قبل بیشتر تابلو میشد جلومون و مثلا چایی می‌آورد و میومد اتاقو رد میشد از جلومون. شهرام هم که از خدا خواسته همش چشش دنبالش بود !
یه مدتی گذشت بعد این جریانات من یه روز بعد از ظهر میخواستم برم بیرون. پدر مادرم خونه نبودن و فقط آیدا خونه بود.خلاصه من رفتم بیرون ایدا هم میدونست عصر ها ک میرم بیرون تا شب نمیام.پدر مادرم هم رفته بودن سرخاک و حد اقل یکی دو ساعتی نبودن.گذشت و من رفتم بیرون بعد یه ربع اینا متوجه شدم کیف کارت‌ بانکی هام کلا جا مونده و باید برگردم خونه.و یه ۱۰ دقیقه ای طول کشید تا رسیدم خونه.درو با کلید باز کردم و وارد حیاط که شدم دیدم یه کقش دم در خونه است دقت ک کردم دیدم کفش شهرامه !!! تعجب کردم تا اینجا هم هیچ صدایی رو در نیاورده بودم همینطور اروم رفتم جلو و بی سر و صدا و آروم درو باز کردم و بدون اینکه کفشمو دربیارم همونطوری رفتم تو که سر و صدا راه نندازم.همینطور رفتم تو دیدم صدای صحبت کزدن از اتاق آیدا میاد!!! اروم رفتم جلو دیدم لای دراتاقش بازه. از لای در نگاه ک کردم دیدم بلههه آقا شهرام میخواد خواهرمو بکنه!!! تیشرتشو در اورده شلوارشم تا زانو کشیده پایین و آیدا هم فقط تیشرت تنشه و از پایین هیچی تنش نیست و روی تختش قمبل کرده و شهرام خان میخواد بکنتش.اصن مونده بودم چطور ممکنه و از تعجب قفل کرده بودم چ مغزم کار نمیکرد.میخواستم برم تو و مچشو بگیرم ولی حس عجیبی داشتم و گفتم صبر کنم و سر فرصت برم تو و مچشونو بگیرم و وایسادم یکم بیشتر ببینم.چون خیلی دوست داشتم کیر شهرامو ببینم.ولی چون پشتش ب من بود خوب نمیدیدم.خواهرم هم پشتش به من بود و قشنگ کص و کونش روبروی من بود و برای اولین بار داشتم کون خواهرمو لختی میدیدم برای همین نتونستم این صحنه رو نگاه نکنم و پشت در همچنان وایسادم.
تا اینجا فهمیده بودم ک ایدا قبل اینکه من برسم واسه آقا شهرام خان ساک زده و تازه رسیده به اصل کاری و من اون صحنه شو ندیدم.جفتشون حشری بودن و داشتن با یکم عجله کاراشونو میکردن.رسید به اصل کاری و شهرام اومد پشت خواهرم آیدا و میخواست بذاره تو اینجا بود که تونستم کیر شهرامو ببینم!!! یه کیر دراز و سفید و یکم کلفت… باورم نمیشد شهرام میخواد خواهرمو بگاد. اومد رو آیدا و کیرشو تنظیم کرد صاف رو سوراخ کون آیدا… باورم نمیشد ایدا چه کونی داشت پهههههن و سفید.
همیشه پشت شلوار میدیدم چ کونی داره و چقد پهنه ولی لختیش واقن پهن و بینظیر بود. سهرام اومد پشتش و داست کیرشو هل میداد به سمت کون آیدا .یه لحظه ایدا از درد گفت آیییی !!! همونجا بود ک حس کردم کیر منم جنبید.کیرس وارد کون آیدا شده بودو همون لحظه در اورد چون دردس اومده بود. دوباره بعد چند ثانیه شهرام کیرشو گذاشت تو خواهرم و اینبار بازم گفت آیییی شهرام آروممممم.
این صداها و اخ و ناله خواهرمو ک میشنیدم به شدت حشری شدم و ناخواسته دستمو بردم و شروع کردک از رو شلوار اروم اروم دولمو مالوندن
شهرام هم اروم اروم داشت عقب جلو میکرد و آیدا هم آیی اوییی راه انداخته بود…دیگه منم حسری شده بودم و دیگه نمیتونستم برم تو و داشتم اون صحنه هارو تماشا میکردم…
شهرام تلمبه هاشو محکم تر کرد و آیدا هم فقط میگفت آیییی شهرام آروممممم تر ولی شهرام گوشش بدهکار نبود و با اون کیر بزرگش مدام داشت تلمبه میزد تو کون خواهرم… منم با اه و ناله های خواهرم داشتم منفجر میشدم که یهو ابم اومد و ریخت تو شلوارم ولی همچنان شهرام داشت کون خواهرمو زیر تلمبه هاش باز میکرد…یکم بعد تر شهرام هم آبش اومد و همشو ریخت تو کون خواهرم و بعد ارضا شدن از پست افتاد رو خواهرمو از پست بغلش کرد. منم نتونستم کاری کنم و همونجوری وایسادم و شهرام جلوم ناموسمو گایید و افتاد روش همین موقع ها بود ک ترسیدم بفهمن که من اونحا بودم و همینطوری اروم برگشتمو رفتم بیرون و رفتم سر کوچه وایسادم چ دیدم بعد ۵ دقیقه شهرام خان هم داره از خونمون میاد بیرون
اون شب شهرامو تو خیابون دیدم و همین ک منو دید زیر زبونی یه لبخند بهم زد و رفت…
از اون موقع این حس رفته بود تو مغزم و خیلی دوست داشتم یکی جلوم خواهرمو بکنه و من یواشکی دید بزنم

نوشته: رضا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها