داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بابا تقسیم بر سه 60

بابا بهت میگم ولم کن . کسم داره کنده میشه . ولم کن بابا سوخت سوخت .. بابا اونجام سوخت .. اون وقت نمی تونی .. نمی تونییییییی بکنیش .. کسسسسسسم باباجونم .. واااااییییییی .. نینا : بچه سوسول من کیف می کنم این جور کسم بسوزه . بابا دهنتو ور دار از رو کسش ببین خودش دوباره بهت میگه بازم بخوریش . داره خودشو واست لوس می کنه .. نورا ساکت نمی شد . -صبر کن نینا نوبت تو هم می رسه …آخخخخخخخ پدر جونم بابای گلم .. ولی بابای گلش ول کنش نبود . اون می خواست دختر بزرگ خودشو زود تر به این طریق به ار گاسم برسونه اون وقت بره دنبال حال کردن خودش . -نینا برو خواهرتو ببوس . لباتو بذار رو لباش -نههههههه بابا نمی خوانم نینا منو ببوسه . -عزیزم می خوای شرطمو پس بگیرم ;/; تا شما با هم رفیق نباشین من به هیچ وجه شما رو به آرزوتو ن نمی رسونم . نورا : بخورش بابا .. ولم نکن .. یه جوری نگو که فکر کنم تو دلت نمی خواد که کسمو بکنی .. نینا رفته بود رو سر خواهرش و لباشو رو لبای نورا قرار داد . از هر طرف دختر بزرگمو در محاصره خودمون در آوردیم . نورا فشار زیادی به خودش و ما می آورد ولی اونو به  روی تشک چسبونده بودیم . تصمیم گرفته بودم که تا آخرشو برم و ولش نکنم . -نونا نکن این الان سهمیه خواهرته …. آخه دختر دومی  یه پاشو گذاشت جای  یه دستش که رو پای نورا بود . دستشو آزاد کرد و اونو به کیرم رسوند و باهاش ور می رفت . در ست در شرایطی که آب کیر و کمرم جمع شده و هر لحظه حس می کردم که  منی من می خواد مث یه  انفجار وفواره  بپاشه . پشیمون شدم که این حرفو بهش زدم . دلم می خواست آروم بماله و سریع ولم کنه که آبم نیاد . خیلی هنر می کردم یه سهمیه واسه هر یک از دخترا می ذاشتم . سرم رو کس نورا خم بود ولی با دست به نونا اشاره زدم که عیبی نداره کارتو بکن .. کیر من اسیر دستای نونا شده بود . نورا با چند تا فشاری که به خودش آورد ساکت شده بود .. با دستاش صورت نینا رو کنار داد .. چشاشو باز کرد .. -آه بابا چقدر کیف داشت .. هیچوقت این جوری حال نکردم . یه کمی که سرشو بالاتر آورد کیر منو توی دست نونا دید .. -نونا این چه وضعشه . منم وقتی که بابا با توست بپرم وسط ;/;-نورا چقدر بد اخلاقی ! دیدم بابا داره کستو می خوره کیرشم بیکار بود -اگه آبشو می آوردی چی .-دخترا بازم که شروع کردین .. نونا دستت درد نکنه . تو و نینا مشغول باشین من با این نورا جونم کار دارم . تار های صوتی من دیگه از فرم طبیعی داشت خارج می شد . گلوم گرفته بود -نورا اگه گفتی حالا دیگه نوبت چیه .. -خودشو انداخت تو بغلم و مثل یه معشوقه ناز کرد و در حالی که  عشوه می کرد گفت وقتشه که تپل ترین و خوشگل ترین و بهترین دخترتو ببوسی .. -نورا اونو که همیشه می بوسمت  ولی حالا بابا باید چیکار کنه . -دردم میاد .. نینا : بابا جونم من دردم نمیاد . از این به بعد هر کی اعتراض داشت گفت دردش میاد من سهمیه اونو می گیرم .. -نینا ساکت . کی گفته من نمی خوام به بابا کون بدم  کون کوچولو ! تو باید بری به نی نی کوچیکا کون بدی -من کوچیک نیستم خانوم شدم . نورا از جاش بلند شد و روی تخت وتشک یه گارد سگی و زانو زده  گرفت . سرشو به طرف من و خواهراش برگردوند و دستاشو گذاشت رو دوطرف کونش و اونا رو به پهلو ها بازشون کرد . -بابا حالا می تونی کارتو انجام بدی . چند لحظه بعد  دستمو گذاشتم داخل یک قوطی کرم خمیری و یه مقداریشو رو سوراخ کون نورا مالیدم . کیرمو محکم بهش فشار داده کمی اونو همون دور و بر گردوندم تا این که نوک کیرم به سوراخ کون نورا چسبید و حس کردم که همینجا رو باید فشارش بدم . -آووووووو .. نورا .. نورااااااا عزیزم ..  خوشش میومد که با حرکات کونش بیشتر داغ و وسوسه ام کنه . می دونست این جور دلبری کردن بیشتر دلمو می بره و آتیش به کیرم می زنه . آتیشی که آبمو میاره رو کار .. -نورا آبم داره می ریزه . -بابا من این چیزا رونمی دونم . باید کیرتو بکنی توی کونم . الان هم اگه خالیش کنی روی کونم باید توی کونمم آب بریزی .. -عزیزم در فاز اول نفری یه سهمیه دارین .. . نورا دلش می خواست که من تو کونش خالی کنم .. واقعا چه لحظاتی واسه خودم درست کرده بودم . همش باید به این فکر می کردم که به اون سه تا حال بدم . یه پدر شدن همین درد سرا رو هم داره . آدم باید از خودش بگذره تا بچه هاش لذت ببرن . آخر کار اگه فرصتی موند دیگه باید خودشو در یابه . چند بار کیرمو عقب و جلوش کردم و به سوراخ تنگ کون تپل نورا جونم مالیدم .. تا این که در یکی از این فشار ها جاشو اون داخل پیدا کرد و با یه فشار دیگه توی کون مستقرش کردم .. -نورا چه حالی داری -فقط دارم حال می کنم -درد که نداری . الان نه . اون لحظه که یه فشار آوردی یه خورده دردم گرفته بود . نو نا و نینا فقط داشتن به صحنه گاییده شدن خواهرشون نگاه می کردند . انگاری هیشکدومشون حال لز با همو نداشتند . شایدم منتظر بودن که ببینن کی نوبتشون میشه . …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها