داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بابا تقسیم بر سه 64

بچه ها صبوری رو از بابا تون یاد بگیرین . من تا به کی باید منتظر باشم که شما با هم کنار بیایین . می دونین بیچاره ترین آدمای دنیا چه کسانی هستند ;/; .. آدمای حسود . آدمایی که نه تنها خودشون از زندگی لذت نمی برن بلکه دلشون نمی خواد دیگران هم از زندگی لذت ببرن . حالا شده وضعیت شما .. نورا : می دونی بیچاره ترین آدمای دنیا به کی میگن . ;/; -نه دخترم به کی میگن . -به اونایی که مامان نداشته باشن و بابا شون واسه کارایی که انجام میده هر روز بهشون منت بذاره و درکشون نکنه و خواسته های بچه هاش واسش اهمیتی نداشته باشه .. نونا : ساکت شو حقه باز ..کار خودتو کردی و حالا که نوبت من شد داری این جوری آشوب به پا می کنی ;/; می خوای چی رو نشون بدی . یه کاری کنی که بابا منو نکنه ;/; کور خوندی .. نورا در حالی که اشک می ریخت گفت فقط همین مونده بود که تو یکی منو حرف بزنی . رو تو حساب می کردم . بابا جون منم که سا کته فقط داره ما رو تماشا می کنه . یواش یواش داشتم از خودم نا امید می شدم . راستی راستی من دکتر مملکت هستم ;/; بیشتر شبیه یک کس خل تموم عیار بودم . همچین چیزی حداقل روزی یک بار به ذهنم می رسه . آخه کدوم آدم عاقلی که سه تا زن داشته باشه اونا رو با هم می کنه و میاره کنار هم لختشون می کنه . درسته که اونا دخترای منن ولی حساب دختر بودن جدا و حساب دوست دختر بودن جدا . نورا با قهر می خواست بره . چقدر جلوشونو بگیرم . –نورا اگه بری من دیگه به دنبالت نمیام . حواست باشه داری چیکار می کنی . من با خستگی و شور و حال بیشتری با دو تا خواهرات حال می کنم . .. -نوبتم که شد واسم زنگ بزن -مگه سر صف نونوایی وایسادی که من به نوبت نون تحویلت بدم ;/; هر کی جنس می خواد سر صف خودش وای می ایسته . تازه قرار بر این بود که دسته جمعی هم با هم باشیم . چرا اهداف پدرتونو خراب می کنین . ;/; فقط نورا این چند مین باریه که می خوای قهر کنی و بقیه رو تحریک کنی درسته که از بقیه بزرگتری و یک احترام خاصی برات قائلم ولی این دلیل نمیشه که من بخوام  به هر ساز تو برقصم . نورا قمبل کن که بابا هوس کون کرده . می خوام کیرمو فرو کنم توی کست کسب آرامش کنم .. -بابا کسمو نمی خوری ;/; یه جوری بخور که منم خوش به حالم شه و یهو بپرم . مثل یه کبوتر سفیدی که اونو پروازش میدن طرف آسمون یهو بال بال می زنه و بعد که رفت اون بالا آروم میشه و یواش یواش دوباره میاد پایین . اوه بابا جونم اگه بدونی چه کیفی داره .. -می دونم تا یه حدی می دونم . وقتی کیرم داره توی کونت آبشو خالی می کنه همین احساسو منم می کنم . لذت می برم حال می کنم . -پس حالا که این جوریه بکن توی کونم بابا تا بهتر لذت ببری و خوشت بیاد . -نه عزیزم یه پدر تا اول به وضعیت دختراش رسیدگی نکنه و دستی به سر و گوششون نکشه دلش طاقت نمی گیره . چیکار میشه کرد محبت و دل رحمیه دیگه . -بابا من خیلی دوستت دارم . اصلا اذیتت نمی کنم . از اون دو تا دخترات خیلی بهترم . اونا همش با هم دعوا دارن . می خوان پاچه همو بگیرن .. نورا دختربزرگه ام سرشو به دیوار تکیه داده بود و خیلی آروم گریه می کرد . هر چند لحظه در میون سرشو بالا می آورد و می خواست ما رو متوجه خودش بکنه . وقتی می فهمید که حواسمون جفت اون شده دوباره سرشو مینداخت پایین .. لعنت بر این دل رحمی و دلسوزی . این کیر منم چقدر باید بین لحظات حال کردنش فاصله بیفته ;/; سرمو گذاشتم زیر گوش نونا و گفتم عزیزم برم از دل خواهرت در بیارم برگردم . تا همه شونو آروم نمی دیدم سکس بهم نمی چسبید .. رفتم پیش نورا .. -نورا جان تو بزرگ شدی تا یه سال و نیم دیگه باید بری دانشگاه . این بچه بازیها دیگه چیه . چرا الکی خودتو اذیت می کنی .. -حالا من حسود شدم . من بیچاره شدم .. آره بابا ;/; -من کی واسه تو یکی کم گذاشتم . اگه منو دوست نداری گریه کن . اگه می خوای حالمو بگیری گریه کن . اگه دوست نداری مجبورت نمی کنم که باهام سکس کنی . دستامو گذاشتم رو سرش و همراه با نوازش خیلی آروم بوسیدمش . نونا به ساعت نگاه می کرد و وقت رو زیر نظر داشت. دختر بزرگمو که بغل می زدم حس می کردم که دارم همسرمو بغل می زنم . همه شون یه اثری از خدا بیامرزی رو داشتند . نورا رو آرومش کرده بودم  . یه چشمکی هم به نینا زدم و رفتم زیر گوشش گفتم  با خواهر بزرگترت ور برو سر حالش کنم . ببینم چیکار می کنی بابا …. یه مسئولیتی بهش داده بودم که واسه این که خودشو توی دل من بیشتر جا کنه قبول کرد و با همه دلخوری که از نورا داشت بازم خودشو انداخت توی بغلش و ور رفتن با اندامهاشو شروع کرد . . اگه این بار زلزله و هر مصیبت دیگه ای که نازل می شد من دهنمو از رو کس نونا بر نمی داشتم تا اونو به ار گاسم برسونم . چقدر خوردن کس های کوچولو به آدم لذت میده . آدمو کمتر خسته می کنه و اون شور و حالی که در طرف به وجود میاد یه تحرک خاصی رو در خود کس لیس  به وجود میاره …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها