داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بابا تقسیم بر سه 3

بابایی این دیگه چی بود ;/; -هیچی عزیزم چیزی نبود . به شما زنا مربوط نمیشه . -یعنی نمی خوای واسم تو ضیح بدی ;/;  حالا من واست غریبه شدم ;/; -عزیزم تو هنوز به اون سنی نرسیدی که با همه مسائل آشنا شی . -بابا من خیلی چیزا حالیمه . مامان بهم می گفت که تو یه خانوم شدی . تو دیگه پریود میشی . اون حال و هوای بلوغ تو سرت افتاده . فکر کردی من هنوز بچه ام ;/;  نونا و نینا شاید بچه باشن و این چیزا حالیشون نباشه ولی من خیلی می فهمم . من باید هم از حقوق خودم دفاع کنم هم از اونا . -عزیزم یه سری چیزاییه مربوط به مردا .. آدم نمی تونه در هر شرایطی بیانش کنه .. -بابا من و تو که با هم غریبه نیستیم ما که هردو تا مون لخت کنار همیم . دیگه هیچی بین ما نیست . راست می گغت . اصلا این موضوع سبب شده بود که توجه آنچنانی به کوس لخت شده او نداشته باشم . یه کوس کوچولو و تازه دخترونه ولی تپل . با موهایی ریز که زیر نور لامپ حموم یه درخشش خاصی پیدا کرده بود .. حریف زبون این دختره نمی شدم . اگه یه روزی می خواستم یه نامادری واسش بیارم مثل یه هوو پدرشو در می آورد و از خونه مینداختش بیرون . واسه این که دیگه آخرین تلاشمو کرده باشم که از زیر پاسخگویی به نورا در رم گفتم دخترم اگه اجازه میدی حالا من لاپاتو بشورم -بابا بدنیست ;/; -چرا بد باشه . مگه تو مال منو شستی بد بود ;/; به جای لیف کف دستمو صابون مالی کرده و اونو کشیدم روی کوس . نورا چشاشو می بست و خودشو جمع کرده به زمین فشار می داد -عزیزم دردت که نمیاد . -نهههههه باااااباااااا یه جوری می شوری که خوشم میاد . پس از این که اون قسمتو واسش آب زدم و اثر صابونو محو کردم گفتم عزیزم ناراحت نمیشی یه بررسی کنم ببینم اثر چربی و صابون نمونده باشه ;/; -نه بابا اتفاقا فکر خوبیه . دستت درد نکنه . زحمتت زیاد میشه . این بار کف دستمو طوری روی کوسش کشیدم که اصطکاک بیشتری با قاچای کوس و لبه هاش ایجاد کنه . خیسی کوسش کف دستم نشسته بود . -عزیزم مثل این که یه خورده از صابون رو دستام نشسته ببین فکر کنم خوب نشستم . کارمو خوب انجام ندادم . -بابا این صابون نیست یه چیز دیگه ایه -خب چیه دخترم . منتظر بودم اینجا مچ گیری کنم و به روش بیارم که هر چیزی رو نمیشه گفت و یه تابوهایی هست که باید رعایت شه … نمی دونم دست منو خوند یا واقعا خصلتش پاک و بی ریا و صادقانه بود که گفت بابا دخترا که بالغ میشن وقتی اونجاشون به یه چیزی مالیده میشه خوششون میاد و یه مایعی ازشون ترشح میشه . توکه خودت پزشک زنانی باید این چیزا رو خوب بدونی تازه زنم که داشتی .. هنوز از شوک حاضر جوابی نورا خارج نشده بودم که دیدم بهم گفت باباجونم حالا تو بگو اون چی بود . می خوام از زبون خودت بشنوم .. می خواستم چهار تا درشت بارش کنم این دختره پررو رو دیدم گناه داره یتیمه دلش شکسته . مادر نداره . حالا یه خورده شیطنتش گل کرده -چقدر باباتو اذیت می کنی . خب راستش اینم اون اسپرم و منی مرداست . همونی که در نهایت هوس از مردای بالغ خارج میشه و در اثر تر کیب با تخمک زن ایجاد بار وری کرده عمل لقاح صورت می گیره و باروری و به اصطلاح در انسان بار داری به وجود میاد . -بابا سرتو بیار پایین .. سرمو پایین آوردم و اون منو بوسید -خب اینو از اول می گفتی چرا این قدر خیس عرق شدی ;/; تو که این قدر خجالتی بودی چرا رفتی دکتر زنان شدی ;/;  تو الان باید به ما یاد بدی که ما دخترا باید چیکار کنیم . حواسمون جمع چی باشه . جای مامان و بابا ی ما هر دو باشی . بغلش کرده و تن لخت نورا رو به بدنم چسبوندم . دخترم داغ داغ شده بود . نفسهاش کمی تند شده و قلبش به شدت می زد . کیر منم در وسط شکمش قرار گرفته بودو اونم گاه با انجام حرکاتی خودشو بیشتر به کیرم می مالید . سینه هاش به شونه هام می خورد  .اون با شیطنت سینه های خودشم رو تنم حرکت می داد . اگه بگم خوشم نمیومد دروغ گفتم ولی انتظار این حرکاتو از نورا نداشتم . انگار همه چیز واسه اون یه بازی یا شوخی بود . یه شوخی که نمی خواستم کار دستمون بده طوری دستاشو دور کمرم حلقه زده بهم چسبیده بود که انگاری می خوام فرار کنم . دستمو گذاشتم لای موهای خیس سرش و حس می کردم دارم گناه می کنم از این که از تماس با نورا یه لذت انجمن کیر تو کس دارم می برم . فکرمورسوندم به جای دیگه .. این دختره داره شیطنت می کنه و حالیش نیست من که حالیمه چرا اونو راهنمایی نکنم . تازه ازم انتظار داره که یه چیزایی رو که باید از زنا بشنوه از من بشنوه . به این بهونه که من یک پزشکم . کیرم به شکمش مالیده می شد واونم کوس خودشو می مالوند به بالای پام . خیلی خوشش میومد و به اینکارش ادامه می داد . نمی دونم که آیا از زشتی کار خودش خبر داشت یا نه . منم چیزی بهش نگفتم . ولی چند دقیقه بعد اونو از خودم جدا کردم تا شیطون گولم نزنه . چون اون که در حال گول خوردن بود و اگه یه خورده با شیطون همکاری می کردم کارتموم بود . وقتی اونو از خودم جداش کردم برق عصبانیت رو تو چشاش دیدم . از حموم اومدیم بیرون و سر گرم کار های عادی خودمون شدیم .. بازم هوس کرد شبو بیاد پیش من بخوابه که این بار بهش گفتم خواهراتو تنها نذار  .. بهش بر خورد و قهر کرد … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها