داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اولین مردی که با اجازه شوهرم زیرش خوابیدم

سلام دوستان انجمن کیر تو کس من خودم از اون دسته از زنایی هستم که داستان سکسی بینهایت تحریکم‌میکنه دلم نیومد براتون نگم
یکم‌پیش زمینه پیش زمینه براتون بگم این داستان س*** کاملا واقعی بوده بند به بند این عین می باشد عین حقیقت من از سال ۹۴ شست و شوی مغزی همسرم را شروع کردم با همین داستان های س***. جونم براتون بگه که بعد چندین سال توانستم موفق بشم و همسرم را راضی کنم تا موافقت کنه که من آزادی زندگی مجردی را داشته باشم و در عین حال چهارچوب زندگیمون را خراب نکنم صفحه اینستاگرام دارم که با چند هزار فالوور دنبال نفر سوم میگشتم یک روز استوری کردم کی حاضر است من امشب مرا با او بگذرونم بعد از استوری من بلافاصله مهرداد اومد دایرکتم و مشخصات فرستاد گفت مهرداد هستم ۲۴ ساله از یوسف‌آباد ماشین اپتیما و مهندس عکسشو را هم ارسال کرد بعد از ارسال عکس؛ پسندیدم و گفتم منو به یک شام عاشقانه دعوت کن گفت موافقین بریم اسپیناس گفتم اوکی ام نشان میداد پسر جنتلمنیه. خلاصه جونم براتون بگه من حاضر شدم و تقریباً یک ساعت بعدش حول و حوش ساعت هشت اومد دنبالم منم محل دقیق خونه رو نگفته بودم نزدیک خونه لوکیشن دادن اومد سوار شدیم رفتیم البته قبلش گفت من زنگ میزنم و میز رزرو می کنم خلاصه در نشستم تو ماشین پسر بی نهایت خوش استایل و خوش تیپی بود از همونجا دلم براش رفت سوار شدیم هوای مقدار سرد بود دستمو گرفت و گفت بیتا یخ زدی گفتم خیلی سردمه دستمو بوسید و بخاری ماشین را زیاد کرد رفتیم سر میزی که رزرو کرده بود نشستیم سیگارش را روشن کرد و به من تعارف کرد که سیگار میکشی گفتم بله سیگار کشیدیم طبقه اسکای لانژ اسپیناس اولین بارم نبود که میرفتم ولی با مهرداد حس خوبی داشتم راستی اینم بگم قبل از اینکه برم دو شات ویسکی خوردم دوست داشتم حس خیلی خوبی رو تجربه کنم خلاصه شام را سفارش دادیم و حین شام صحبت میکردیم تمام قدرتم رو برای دلبری ب کار گرفتم ازنگاهم تا بازی با لبهام و عشوه هام میخواستم زنانگی ام رو ب رخ بکشم و غرق در چشم های من بود و مدام از چشم ها و لب هام تعریف میکرد میگفت فکر نمیکردم انقدر ازت خوشم بیاد گفت موافقی که بعد از شام بریم توی تراس قلیون بکشیم و تهران را تماشا کنیم منم که خیلی دوست داشتم تراس اسپیناس رو رفتیم اونجا و سفارش قلیون گذاشت نشستیم و بینهایت سرد بود هیتر بالای سرم روشن بود ولی کفاف نمی داد مهرداد از پرسنل خاست که برامون پتو بیاره پتو رو کشید روی شونه من و شونه خودش و منو چسبوند به خودش و سرمو. میبوسید و می گفت بیتا حسم با تو خیلی بی نظیره منم که یه هات وایف بالفطره با حرفام و حرکاتم شروع کردم به کرم ریختن و اذیت کردنش لبامو میچسبوندم به زیر گوشش و توی گوشش با نفس گرم صحبت می‌کردم که تحریکش کنم وقتی سرش رو برمی گردوند که لبش رو بزاره روی لبم سرم را به عقب میکشیدم. بعدش یک لحظه لبامون نزدیک شد و متوجه شد که الکل خوردم از من پرسید بیتا الکل خوردی گفتم خیلی کم ولی گفت بوش میاد و متوجه میشم. منو خیلی سرمست کرده بود حس بی نهایت خوبی داشتم گفتم پتو رو بنداز رو پات خودم پتو رو کشیدم رو پام دستمو بردم سمت شلوارش و دیدم که کاملا سیخه. نفسش حبس شده بود. قلبش رو دور 1000 بود و پر از هیجان. دستمو بردم سمت صورتشو شروع کردم با نوک انگشتام بازی بازی با اعضای صورتش. بعدش نگاهم کرد و گفت اینجوری نگام نکن خیلی باهات تحریکم خیلی حس خوبی دارم باهات در کنارت پر از آرامشم این روزها مشغله کاری زیاد ولی در کنارت بی نهایت آرامش دارم دلم میخواد امشب و بیایی خونم و با هم بگذرانیم بهت قول میدم بیتا اگر حس سکس نداشته باشید فقط بغلت کنم و بخوابیم بعدش از توی جیبش یه جعبه درآورد که تو همون فاصله ای که من صحبت کرده بودیم تا من اماده شم تو این چند ساعت برام یه دستبند خوشگل خرید بود� فکر می‌کنم چند گرم مختصری شاید هم بیشتر واسه گرمی توش طلا داشت و با خوشحالی سمتم گرفت و گفت با خودم گفته بودم اگر ازت خوشم بیاد بهت امشب این هدیه رو بدم ولی دوست دارم امشب بیای پیشم لطفا میشه با مهدی همسرم را می‌گفت هماهنگ بشی و با من بیایی؟ گفتم مهرداد من میترسم من تجربه س** با کسی جز من همسرم رو ندارم و میترسم که بعدش حس خوبی نداشته باشم یا اینکه پشیمون بشم من تا همین حد هم ارضام که باهات بیرون اومدم حس خوب گرفتم همین که همسرم میدونه من با تو بیرونم روح من رو ارضا می کنه. گفت قول میدم بهت تو اگر نخوای سکس نمیکنم باهات ولی دلم میخواد امشب تو آغوشم باشی من زنگ زدم به مهدی همسرم گفتم اجازه میدی امشب من با مهرداد برم من هم از این خوشم اومده اون هم از من خوشش آمده مهرداد تمام مدارک شناسایی ش رو برای همسر من واتساپ کرد کارت ملی آدرس محل کار شماره تلفن و محض اعتماد براش فرستاد و من با دنیایی از حس خوب و هیجان دست به دست مهرداد سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خونه ش هیجان داشتم ولی به خاطر الکلی که خورده بودم خیلی دلم میخواست که برم تو آغوشش و حس خوبی رو باهاش تجربه کنم وارد خونه شدیم زودتر از من حرکت کرد و لامپ های خونه رو روشن کردم منو راهنمایی کرد داخل خونه خوشگلی داشت و تنها زندگی میکرد گفتش که بریم سمت تختم خودش رفت لباس هاش رو درآورد فقط شورت پاش بود ولی من فقط مانتو و روسری در آوردم یه دونه بولیز و شلوار جین پام بود خلاصه رفتیم روی تخت و خوابیدیم کلی برای همه حرفای قشنگ زدیم از حس خوبی که با هم داشتیم حرف زدیم و تمام مدت امیرحسین راست بود و شورتش داشت پاره میشد از حس شهوت و شیطونی هایی که من میکردم و صورتش بازی میکردم و سر به سرش می گذاشتم و گفتم تو قول دادی امشب با من کاری نکنی همش میگفت بی تا حداقل لباساتو در بیار می خوام لمست کنم.حس خیلی خوبی دارم باهات.منم از شدت هوس داشتم میمردم خودش بلوز شلوارم رو درآورد من موندم با شورت و سوتین توی بغلش یه مقدار سردم بود روتختی رو کشیدم روم و چسبیدم بهش حس خیلی خوبی داشتم نفسم داشت بند مییومد از این که کس دیگه ای همسرم را تو آغوش کشیدم. حسابی تحریک بودم امیرحسین شروع کرد به بازی با بدن آن از شدت هیجان داشتم دیوونه میشدم دلم میخواست چشمامو ببندم و خودم رو در اختیار امیرحسین قرار بدم ولی یه سدی مانعم میشد و اجازه نمی داد که من رها باشم مهرداد هم در گوشم میگفت تا نخواهی من باهات س** نمیکنم ولی این نزار این حس قشنگ خراب بشه حس خوبم رو خراب نکن میدونم تو هم از من خوشت اومده و تحریکی من تا اون لحظه لو نداده بودم که خودم دارم میمیرم از شدت شهوت شد تقریباً ۲۰ دقیقه شاید هم بیشتر فقط لب های همدیگر را می خورد دستم رو انداختم دور ه گردنش و عاشقانه لباش رو خوردم از بالای پیشونیش چشماش ببینیش گونه هاش و لباش جز به جز سلول به سلول کردم کوچولو کوچولو بوسیدم و با زبونم خیسش کردم اون هم همینطور الحق و انصاف خیلی خوب تحریک می کرد تقریباً یک ساعت عشق باز ی کردیم کمکم دستش رفت سمت سوتینم را باز کرد دلم میخواست میتونستم زمان را متوقف کنم امیرحسین از بالای سر من شروع به بوسه کرد تک تک اعضای بدن من رو لمس میکرد و عاشقانه لب های من رو میخورد دستش رفت سمت کس وقتی دستش رو برد کوسم ناخداگاه پاهامو باز کردم و اجازه دادم که دستشو بکنه توی شورت دستش رو کرد تو شورتم انگشت وسطش کشید لای کوسم کل شورتم خیس خیس بود وقتی دستش رفت و گفت بیتا چقدر خیسی عینه چشمه میمونه من تا به حال کس به این خیسی ندیدم ه داشتم از شدت شهوت جون میدادم دلم میخواست همون جوری که دستاش رو بازی بده و من را به اوج برسونه یکم بازی بازی کرد بعد شروع کرد و در آوردن شورت شورتم را درآورد و آروم خودشو رسوند لای پام از بالا تا پایین ک** رو لیس میزد و با ولع میخورد میگفت دختر تو چقدر تمیزی چقدر بوی خوبی میدی من خیلی کم پیش میاد کس بخورم چون یک مستر هستم و معمولاً مسترها کس نمی خورند کسمو میخورد می اومد بالا سینه هامو میخورد شکم می خورد گردنمو میخورد دوباره می رفت پایین داشتم بیهوش می شدم سرش را نگه داشتم و گفتم مهرداد ادامه نده دارم میمیرم تقریباً از اول تایمی که رفته بودم روی تخت تا اون تایمی که تمام تن من رو بخوره یک ساعت و نیم گذشته بود و جفتمون های های بودیم مهرداد داشت میمرد کیرشو روی کسم کشید صدای اب لای پام سکوت اتاق رو شکسته بود * صدام درآمده بود ناله میکردم و اروم زمزمه میکردم قول دادی س** نکنیم ولی انقدر شرایط شرایط سختی بود که انگار نمی خواستیم س** کنیم چون قول داده بودیم به هم ولی نمیتونستیم طاقت بیاریم در برابر این همه حس خوب داشتم دیوونه میشدم دستشو انداخت دور گردنم و گفت بیتا نمیتونم در برابرت خواهش می کنم این رو گفتو فرو کرد وای خدای من فروکردن. من به سان دختر باکره ای بودم زیر مردی که براش تا بی نهایت خیس بودم. دستمو گذاشتم پشت کمرش و پامو تا جایی که میشد باز کردم تا بتونم کامل تو کصم جا کنم وقتی جا کرد یه آه بلند کشیدم و گفتم مهرداد چیکار کردی بی نهایت لذت می بردم از شدت لذت نزدیک بود بیهوش بشم رفت و برگشتش عین آهنگ زندگی بود برام با رفتش بالا می آمدم با برگشتش پایین. خودم اتیش گرفته بودم دستم دور کمرش حلقه بود و پاهام جایی که میتونستم باز بود دست ما گذاشته بودم پشت کمرش فشار میدادم به خودم انقدر فشار میدادم که دلم میخواست سلولی از کیرش بیرون از کس من نباشه انگار توی دنیا همون یه کیر فرو رفته بود توم و من بار اولمه دارم کیر میخورم و اما مهرداد بی طاقت بودبه 5 شماره ۱۲۳۴۵ آهنگ رفت و برگشت کیرش تو کسم حس می کردم داد میزد بی تا خیلی خوبی نمیتونم در برابر طاقت ندارم ابم داره از مغزم کشیده میشه ب نوک کیرم.دارم میپاشم لعنتی. خوابید و من نشستم رو کیرش جوری نشستم که انگار توی کس من تا به حال کیری فرو نرفته وقتی نشستم سلول به سلول کیرش آروم وارد کوسم شد فشار دادم فشار میدادم به خودش الانم که دارم تعریف می کنم کسم خیسه خیسه تا جایی که تونستم محکم نشستم تا کامل جا بشه آروم و ریتمیک شروع بالا پایین کردن دستم توی موهام فرو کردم و آروم آروم بالا پایین شدم از شدت شهوت نزدیک بود بیهوش بشم سالها بود همچنین حس نابی را تجربه نکرده بودم به قدری شیرین بود که دلم نمی خواست تموم بشه مهرداد فقط داد میزد بی تا خیلی خوبی خیلی خوبی چه کوسی داری چقدر داغ چقدر تنگه فقط داد میزد چقدر خوبه چند تا بالا پایین کردم تا ارضا شدم بی حال افتادم.مهرداداومد روم گفت بی نهایت دوست دارم بی نهایت حس خوبی دارم تو هات وایف واقعی هستی دلم نیومد مهرداد ارضا نشده باشد داگی شدم و گفتم تو هم ارضا شو.گفت منو ببخش که نتونستم طولانی برات بزنم گفتم اشکال نداره مهدی همیشه میگه تنگی انگار هر بار بار اول که نزدیکی می کنم. ولی با مهرداد یه حس متفاوتی بود و حس تازگی عجیبی تو وجودم ریخته بود داگی شدم و ازش خواستم ارضا بشه دلم میخواست بازم ارضا بشم وقتی فرو کرد گفتم کونم رو از هم باز کن تا کامل جابشه توش کامل که جا کرد انگشتمو گذاشتم روی کیلتوریسم و شروع به مالیدن کردم دوباره شروع به ضربه زدن کرد. شروع به عقب جلو کرد گفتم اروم و ریتمیک بزن. از من پرسید بی تا باز میخوای ا رضا شی گفتم مهرداد لطفاً دیر ارضا شو من بازم می خوام ولی همین که گفتم در آورد و پاشید روی کمر دروغ نگم یه فنجان آب ازش رفت کل کمرم گردنم پر آب بود بعد از اینکه پا کم کرد مرد گفت بیتا ببخشید که اون س*** که میخواستی بهت ندادم لبامو بوسید خودشون بغلم کرد وتاخود صبح توی بغل هم خوابیدیم ولی من بازم دلم میخواست که دیگه راست نشد و. منم خوابیدم. حس تازگی و شور حال 22 سالگیم برگشته بود.

نوشته: بی تا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها