باسلام خدمت همه دوستان
این داستان گی هستش هر کی دوس نداره نخونه لطفا
من عرفان هستم و ۱۹ سالمه بدن تپلی دارم و کم مو هستم
این یکی از خاطرات سکسی من هستش که مربوط به زمستون ۹۶ میشه و از جایی شروع میشه که …
من یه رفیقی دارم به اسم مهدی که همسنیم مهدی لاغر تر از منه ولی هم قدیم
مهدی میدونستم که من گی هستم و خودش هم یه تمایلاتی داشت ولی نه در زیاد بگذریم. مهدی یه دوستی داشت به اسم مجید که حدودا ۲۷ _ ۲۸ سالش بود و قهوه خونه داشت و زیاد میرفت پیشش ولی من چون از خود قهوه خونه خوشم نمی اومد نمیرفتم. مجید یه جوون خوش قد و هیکل و لاغر بود و ریش داشت و خیلی هم خوش تیپ و خوش لباس بود بدنش هم سبزه بود.مجید هر از گاهی تو اینستا استوری هام رو ریپلای میکرد و کامنت میزاشت ولی من زیاد بهش رو نمیدادم و سرد جواب میدادم ولی اون همونجوری بود کل مینداخت و دعوت میکرد به قهوه خونه یا بریم بیرون و … تا اینکه یروز مهدی گفت مجید اصرار داره بریم بیرون یه دوری بزنیم و چیزی بخوریم منم قبول کردم و رفتیم بستی خوردیم و کلی دور زدیم عکس گرفتیم و … کلا پسر با محبتی بود منم کم کم ازش خوشم اومده بود و رابطمون بیشتر و گرم تر شد . یروز مارو دعوت کرد خونشون ناهار خانوادش خونه نبودن و مهدی هم اومد دنبالم باهم رفتیم . زنگ و زدیم و رفتیم بالا مجید اومد جلو در و رو بوسی و بغل و خوش اومد گویی . رفتیم داخل مجید به رکابی و شلوارک تنش بود . به ما هم دوتا شلوارک داد که لباسمون رو عوض کنیم و راحت باشیم.
خلاصه ناهار کباب گرفته بود و خیلی مفصل میز رو چیده بود نشستیم و خوردیم. بعد من بهش کمک کردم که ظرف هارو بشوره و مهدی هم رفت رو کاناپه جلو تلویزیون دراز کشید . بعد تموم شدن ظرفا قلیون بار کرد و کشیدیم. ساعت حدود ۳ بود که چشم ها داشت سنگین میشد مجید رفت چندتا بالش و پتو آورد گفت دوس داشتید بخوابید تعارف نکنید خودش هم رکابیشو درآورد و خوابید و با گوشی ور میرفت . سینه و شکمش مو داشت منم خیلی خوشم می اومد رفتم خوابیدم پیشش یکم حرف زدیم مهدی هم داشت با گوشی ور میرفت بعد من ازش اجازه گرفتم و رفتم تو اتاقش رو تختش بخوابم تی شرتمو درآورده بودم و فقط شلوارک تنم بود مجید درو زد اومد تو گفت اگه چیزی لازم داشتی بگو اگه راحت نیستی درو ببندم که یهو گفت عجب بدن سفیدی داری چرا باشگاه نمیری هیکلت فرم بیاد منم بهونه درس و کار و مشغله رو آوردم … اومد نشست پیشم گفت راسشو بخوای من خیلی ازت خوشم میاد و خیلی وقته تو کفتم نمیدونستم چجوری شروع کنم ولی با خودم گفتم اگه راستش و بگم بهتره بعد گفت بدون هیچ حرفی فقط بگو دوس داری یا نه…؟ منم یکم سکوت کردم و گفتم اره دوس دارم خیلی خوشحال شد و خوابید کنار م بعد ازم پرسید که کیست هستم یا نه خب منم راستشو گفتم شلوارک هامون رو درآوردیم و من رفتم پایین شورت مجید رو در بیارم … یه کیر ۱۹ _۲۰ سانتی کلفت و سیاه مثل شلنگ آویزون بود گذاشتم دهنم یکم لیس زدم و مکیدم که گفت یه لحظه وایسا رفت و از توی کشو اسپری و قرص آورد دوتا خودش خورد یدونه هم داد به من اسپری هم زد بعد دوباره اومد خوابید رو تخت منم شروع کردم ساک زدن موهامو گرفته بود و تو دهنم تلمبه میزد و هر از گاهی تا ته فشار میداد بعد یه سیگار روشن کرد و کشید و من داشتم ساک میزنم ولی باز کاملا راست نشده بود گفتم دهنم خشک شد برم آب بخورم بیام فقط نمیخواد کلمو گرفت دهنمو باز کرد تف کرد دهنم گفت زود باش بزن ساکتو … مهدی هم بیدار شد اومد گفت دیوسا تک خوری منم بیدار میکردید اومد و کیر مجید و گرفت و ساک زد خیلی عادی مجید گفت کونتو بیار جلوم بلیسم یکم سوراخمو لیسید بعد مهدی رو انداخت اونور منو رو شکم خواباند دوتا زد در کون من و دوتا هم به مهدی خوابید روم مهدی هم کیرشو انداخت دهنم مجید دوتا تف انداخت رو سوراخم کیرشو یهو فشار داد تا نصفه تو من از درد به خودم پیچیدم و یکم داد و بیداد کردم که اقلا کرم میزدی مجید دوبار زد رو کونم گفت خفه شو . کشید بیرون دوباره کرد تا ته و نگه داشت گفت بزار جا باز کنه کل وزنشو انداخته بود روم مهدی هم داشت تو دهنم تلمبه میزد و هر از گاهی کیرشو تا ته فشار میداد. مجید شروع کرد تلمبه زدن خیلی محکم میزد . خیلی خشن شده بود آنقدر محکم میزد که صدای کوبیدنش کل خونه میپیچید منم ای و وای میکردم و بعضی اوقات هم چندتا اشکم در می اومد ولی درواقع در اوج لذت بودم.بعد مجید به مهدی گفت اونجور داری دهن این بیچاره رو میگایی کون خودت هم قراره گاییده بشه ها … بعد مهدی اومد خوابید پیش من مجید هم کیرشو درآورد رفت رو مهدی … اصلا باورم نمیشد مهدی داره کون میده به این راحتی نه دردی نه چیزی معلوم بود قبلا باز کرده صفرشو … مجید دوباره اومد روی من بدتر از قبل تلمبه میزد منم تو حال خودم نبودم شاید ۳ _۲ بار ارضا شدم ولی مجید هنوز محکم تلمبه میزد. یهو گفت اب داره میاد چیکارش کنم مهدی گفت بده من بخورم منم گفتم من زحمتشو کشیدم تو بخوری??? مجید هم گفت جفت تون خفه شید میریزم توت که کونی خودم بشی … ابشو خالی کرد تو کونم و خابیده روم بعد بلند شد مهدی اومد روم کرد تو کونم مجید هم کرد تو کون مهدی. … دومین بار هم ابشو من خوردم … خیلی خوش گذشت ممنون از دوستانی که خوندن ببخشید طولانی شد.
نوشته: عرفان