داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کمک

سلام
کمک، اسم خوبیه و شگفت انگیز
کمک یعنی سکس جای خودارضایی
کمک یعنی دست های نرم جای دست های زبر
کمک یعنی 20 شهریور 1397
باهم آشنا شدیم تو تلگرام چت کردیم
ابراز علاقه کردیم و عاشق شدیم
استیکر های سکسی شروع شد گیف ها تکرار میشدن
و عطش زیاد تر میشد
تا رسید به…
با التماس گفت بیا خونمون.
همین هفته.
باید بیای.
لازم دارمت.
رفتم.
به استقبالم اومد دم در، سوار آسانسور شدیم و رسیدیم به واحد x بلوک y شهرک اکباتان.
خبری از پدر و مادر نبود، نشستیم و بعد بلند شد شربتی آورد. خنک بود و چسبید
گفت نهار خوردی؟
گفتم نه.
گفت صبر کن.
اما من صبر نکردم، تعقیبش کردم تا آشپزخانه، از پشت بهش چسبیدم و برگشت و بوسیدیم و بوسیدیم و بوسیدیم و چسبیدیم و نوازش کردیم، هر برآمدگی در بدن هم رو امتحان کردیم و لمس پشت لمس
جذاب بود برای جفتمون.
رها کردیم، سفره پهن شد و کوبیده خورده شد.
کمی نگاه…کمی خجالت…ناخودآگاه خودمون رو روی تخت دیدیم، گفت درنمیاری؟
صدای خنده بلند شد…
خنده هامون اوج گرفت مثل عطشی که در بدنمون بود.
قبلا برنامه ریزی کرده بودیم اول باید من ارضا میشدم.
چون آون بسیار زمان بر بود و گاهی هم مشکل و سخت.
دراز کشیدم و پاها باز، خودش رو جمع کرد لای پاهام لباش گرد شد و از بالا وارد یک برج برنزه ی استوانه ای 15 سانتی شد
تمام ارتفاع رو بخوبی طی می کرد با سرعت مناسب و جذاب بود و جذاب بود…
آه و ناله ام سر کش شد و فهمید و لباش از برج جدا شد و سطح شکم من براق شد.
خستگی نداشت؟!
چرا؟!
ظاهرا دست من با دست او فرق داشت
انگار خودارضایی نبود.
انگار کمک بود.
پایان
هدفم خودارضایی شما نبود هدفم یه قصه مفید بود
تشکر
نوشته: Kamyar

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها