داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

من سند زنده‌ یک بدبختی‌ ام (۱)

با سلام و احترام خدمت همه انجمن کیر تو کس ها قبل از هر چیز یه تشکر کنم از دوستانی که تشویقم کردن برا نوشتن و ادمین و احترام میزارم به دوستانی که داستان قبلی باب میلشون نبوده لطف زیادی داشتن و همین که خوندن ازشون ممنونم.
من وحید هستم ۲۹ ساله ساکن یکی از شهرهای شمال غرب امروز لباس سیاهمو در آوردن اتفاقی که افتاد زنو دوتا بچمو تو یه تصادف از دست دادم بهش خبر داده بودن با یه زن در رابطه ام سعی داشت خودشو برسونه که این اتفاق افتاد روزای اول عذاب وجدان داشتم فکر میکردم آدم شدم ولی مثل اینکه هوسرانی از اراده من خیلی قویتره بگذریم این قراره یه خاطره ۱۵ ساله باشه بنابراین ازتون معذرت خواهی میکنم شاید نوشتنم کند باشه و با تاخیر بنویسم.
تازه اسباب کشی کرده بودیم تو یه شهرک جدید تو کل کوچه سه تا خونه بود که توش زندگی میکردن بقیه در حال ساخت بودن منم تازه تازه داشتم با سکس آشنا میشدم اون اوایل خیلی ترسناک بود میگفتن اگه کسی رو بکنی ممکنه اعدامت کنن و غیره…
تا اینکه یه روز ساختمون روبرو ما یه خانواده اومد پدرو مادر فرهنگی و دوتا بچه یه دختر و یه پسر اسم پسره شایان بود و خواهرش ندا دوقلو بودن جفتشون خوشگل.چون افراد زیادی تو محل نبود خیلی زود با پسره مچ شدم دوسه سال کوچیکتر بود یه جوری شد که پدر و مادر به ما سپرده بودن اونارو و بیشتر وقتمون بعد مدرسه باهم بودیم هر از گاهی وسط بازی به پسره می‌مالیدم یا با شوخی بهش دست میزدم ولی خوب یه خورده هم میترسیدم یه موقع اضافی کاری نکنم بره بگه یه روز وسط بازی بهش چسبونده بودم که یهو گفت فک کنم مال تو بزرگتر از مال منه،خودمو جمع کردم و گفتم چی گفت کیرتو میگم گفتم از کجا میدونی گفت معلومه دیگه خورد به کونم فهمیدم گفتم فک نکنم به نظر من یه اندازه باشن ولی اگه بخوای بریم ببینیم یه خورده تعجب کرد بعد گفت کجا یه نگاه به کوچه انداختم تا چشم کار میکنه ساختمون نیمه کاره هست گفتم تو یکی از خونه ها گفت ببینن بیچاره میشیم گفتم باید هواسمون باید جمع باشه خلاصه رفتیم تو یه خونه نیمه کاره تا رسیدیم کیرشو در آورد اندازه نصف مال من بود منم در آوردم یه نگاه کردو گفت دیدی گفتم مال تو بزرگتره گفتم آره حق با تو بود بعد شروع کردیم به حرف زدن در مورد کردن و سکس بهش گفتم مال منو دست بزن ببین چه جوریه سعی می‌کرد اینکارو نکنه ولی بلاخره مجبور شد بگیره تو دستش خیلی حال داد بهم یه چند دقیقه ای کیرم تو دستش بود بعد کم کم یه فکری به سرم زد بهش گفتم بیا همدیگه رو بکنیم یه خورده شکه شد گفت نه بابا بفهمن جفتمونو میکشن گفتم قرار نیست کسی بفهمه که. گفتم فکر کنه بهم جواب بده برگشتیم سمت خونه تو راه اصلا حرفی نزد معلوم بود ترسیده منم ترسیده بودم خلاصه جدا شدیم و رفتیم خونه من سریع رفتم دستشویی یه جق به سلامتی آقا شایان کشیدم فقط کافی بود بکنمش برده ام میشد مجبور بود هر موقع گفتم بده تا به کسی نگم. فردا تو مدرسه زنگ تفریح اومد پیشم و گفت فکر کردم قبول‌ ولی حواست باشه کسی نفهمه گفتم نگران نباش من حواسم هست تا رسیدم خونه نهارو خوردم زدم بیرون شایان اومد بد جوری پکر بود ندا اویزونش شده بود به ندا گفتم با بچه های محله پایین مسابقه فوتبال داریم تو برو خونه ما اومدیم میایم دنبالت با هزار تا بدبختی راضی شد بره با شایان رفتیم پایین خیابون یه خونه نیمه کاره پیدا کرده بودم خیلی وقت بود دست نخورده بود رسیدیم و بهش گفتم شلوارتو بکش پایین بلافاصله گفت اول من میکنم فکر کنم فهمیده بود من بکنم نمیدم بهش .گفتم نقشه من بود اول هم من میکنم تازه فردا نوبت تو میشه باید سریع بریم تا کسی متوجه نشده حالا بیا و راضیش کن با بدبختی قبول فک کنم ۱۰۰ بار جون قومو خویش منو قسم داد که منم بدم بهش فردا گفتم قبول شلوارشو تا زانو کشید پایین و پشتشو کرد به من گفت زود باش گفتم اصلا عجله نکن آروم خیلی کار دارم از همکلاسی ها یه چیزایی پرسیده بودم اولین سکس ام بود خیلی آروم کیرمو مالیدم لای کونش خیلی حال میداد گرم بود خیلی لذت بخش بود اولین بدنی که برا سکس لمس میکردم ولی با استرس و ترس یه خورده لای کون و پاش مالیدم کیرمو بعد آماده شدم برا کردن سوراخ ولی حتی یه قطره تف تو دهنم نبود خشک خشک بهش گفتم شایان تف کن بمال به کیرم گفت بخدا ندارم دهنم خشکه اونم مثل من گورخیده بود فک کنم بهش گفتم بشین رو زانو گفت برا چی گفتم بشین تا بگم نشست کیرمو بردم سمت صورتش گفتم بکن تو دهنت گفت عمرا این کارم نمیکنم گفتم زود باش کش نده گفت اگه بخورم نوبتم شد میخوری گفتم قول میدم خلاصه کرد تو دهنش از همون اول هم شروع کرد عق زدن بلاخره یه خورده خیس شد گفتم پاشو سریع خم شو پاشد گذاشتم دم سوراخش هل دادم تو نمی‌رفت همش منحرف میشد (خوب ناشی بودم 🤣)سه چهار بار کردم تو دهنش و میومدم دم سوراخ نمیتونستم بکنم توش سری آخر گفتم دراز بکش گفت اینجا یه نگاه بنداز همش گچو سیمانی خورده آجره یه تیکه کارتن رو زمین بود انداختم زیرش گفتم زود باش الان خشک میشه دراز کشید نشستم رو کونش سر کیرمو گذاشتم دم سوراخ و هل دادم دیگه خطا نرفت سر خورد تو سوراخ شایان صدای وای وای در اومد خیلی سریع از زیرم در رفت و کیرم در اومد خیلی ناراحت شدم گفتم چیکار میکنی گفت خیلی درد داره نمیتونم گفتم زود باش ضد حال بزنی منم ضد حال میزنم بهت یه لحظه مکث کرد بعد درحالی که داشت دراز می‌کشید گفت یه خورده آرومتر فرو کن نوبت منم میشه ته دلم بهش خندیدم فک می‌کرد منم میخوام بهش بدم گفتم باشه تکون نخور بزار زود تموم بشه دوباره سر کیرمو به زور هل دادم تو سوراخ نصف صورتشو میدیدم سرخ و کبود شده بود معلوم بود خیلی درد داره تحمل میکنه ولی مردونه وایساد این سری منم آروم آروم تا ته جا کردم تجربه اولین رابطه اونم با یه پسر خیلی لذت بخش بود همون جوری که میکردم رفتم تو نخ نقشه ای که ریخته بودم بهش گفتم بچه ها تو کلاس میگفتن برا این که دیگه درد نداشته باشید چند روز پشت سر هم بدین سریع گفت نه فردا نوبت منه گفتم من حرفی ندارم ولی پس فردا که نوبت منه باید دوباره همین دردو بکشی مال تو کوچیکه من مشکلی ندارم یه خورده مکث کردو گفت اگه تو سه روز پشت سر هم بکنی منم سه روز میکنم ؟ گفتم آره دیگه دیگه چیزی نگفت منم آروم آروم میکردم اصلا دوست نداشتم تمومش کنم یه چند دقیقه بعد گفت بسه دیگه تموم کن گفتم صبر هنوز نشدم که گفت یعنی چی نشدم گفتم آبم نیومده که گفت آب چی میخوای بشاشی گفتم نه دیونه تا حالا آبت نیومده گفت نه گفتم خوب بچه ای بزرگتر شدی میاد ولی دیگه حوصله اش سر رفته بود منم دیدم بی تابی میکنه سرعتو بیشتر کردم بهش فشار میومد ولی اعتراضی نمی‌کرد وبالاخره ارضا شدم تا آخرین قطره اشو ریختم تو بهم گفته بودن اونجوری اوبی میشه و راحت میده کشیدم بیرون آب از تو سوراخش میومد دستشو کشید به ابو گفت چرا اینجوریه گفتم وقتی ارضا بشی این آب میاد یه خورده نشست تا آب خالی بشه بعد پاشد و راه افتادیم سمت خونه تو راه آروم راه میومد و هی میگفت خیلی درد داشت بهش گفتم اشکالی نداره دو روز دیگه پشت سر هم بدی عادی میشه و دیگه درد نداره دوباره پرسید سه روز پشت سر هم بده منم سه روز پشت سر هم میدم گفتم آره خیالت تخت اومدیم تو محل یه خورده توکوچه بودیم و ندا خواهرش اومد پس چی شد چرا برگشتید سریع گفتم شایان زمین خورد پاش درد میکنه نشد بازی کنه منم باهاش برگشتم برا اولین بار به کون ندا نگاه میکردم وقتی پشتش بهم بود (البته دروغ نباشه به کون مادر و خواهرای خودم هم نگاه میکردم ولی تا اون موقع لذت کردن کسی رو تجربه نکرده بودم)کون ندا از مال شایان یه زره بزرگتر به نظر می‌رسید و خوش فرم تر دوسه تا از بچه های کوچه پشتی هم اومده بودن گفتن دست جمعی بازی کنیم قائم موشک بازی کردیم منو شایان همش با هم بودیم چون در حال بازی بودیم حتی اگه تو ساختمون نیمه کاره هم میرفتیم کسی شک نمی‌کرد زیر پله یه ساختمون قائم شدیم به شایان گفتم بکش پایین دوباره بزارم گفت نه دیونه شدی میان میبینن بهش گفتم تا فردا سوراخ جمع میشه درد میکشی دوباره الان بازه زیاد درد نمیکشی منم زود تموم میکنم زیر بار نمی‌رفت با بدبختی راضی شد دور بعدی که قایم شدیم سریع کشید پایین این سری سر پایی راحت سر خورد تو سوراخش منم با تموم سرعت میکردم خیلی زود تموم شد ولی تو خیالم تصویری ساختم که انگار دارم ندا رو میکنم خیلی حال داد ولی این بار ابشو نریختم تو اون روز گذشت فردا دوباره بعد مدرسه زدم بیرون شایان با ندا اومدن تو کوچه شایان گفت میای ازم سوال درسامو بپرسی فردا امتحان کلاسی دارم گفتم آره حتما ولی چرا ندا نمیپرسه گفت ندا با خواهر تو کار داره دقیقا همسن خواهرم بود گفتم باشه ندا رفت خونه ما منو شایان رفتیم خونه شون تا رسیدیم از پشت بغلش کردم گفتم جان چه کونی بکنم امروز .دوباره پرسید پس فردا نوبت منه دیگه اونم سه روز پشت سر هم گفتم خیالت راحت رفت پشت درو انداخت و اومد شلوارشو در آورد و دراز کشید برش گردوندم پاهاشو دادم بالا یه تف ریز انداختم سر کیرم هل دادم تو سوراخ دوباره تنگ بود ولی این بار قیافه شایان جلوم بود میدیدم چه فشاری بهش میاد واقعا براش سخت بود با یه حرکت تا ته هل دادم تو صدای آخ وایش تو خونه پیچیده بود که بیشتر تحریکم می‌کرد تا سر کیرمو میکشیدم بیرون دوباره با سرعت هل میدادم تو انگار از درد کشیدن اون من بیشتر لذت می‌بردم زود ارضا شدم دوباره ابو دادم داخلش خواست پاشه گفتم صبر کن یه دور دیگه بکنم راضی نمیشد میگفت درد داره خلاصه راضیش کردم برا دور دوم برش گردوندم هنوز کیرم خواب بود نشستم رو رون پاش به کونش دست میکشیدم خیلی نرم بود ولی این بار شایان و نمیدیدم بلکه ندا رو تصور می‌کردم تو ذهنم خیلی سریع دوباره شق کردم و جا کردم تو کونش این باز زیاد درد نمی‌کشید بارها و بارها در آوردم دوباره فرو کردم دیگه بهتر از این نمیشد دوباره آدمو ریختم تو کونش پاشد رفت دستشویی و برگشت گفت نمیخوای اون کیرتو بکنی تو شلوارت گفتم نچ خودت بیا انجامش بده اومد جلوم نشست کیرمو گرفت تو دستش تا شلوارمو بیاره بالا آروم دستشو که کیرم توش بود گرفتم گفتم یه خورده بمالش گفت حتی فکرش هم نکن دوباره شق میکنی من باید جر بخورم الان دو روزه روزی دوبار پاره ام کردی بهش گفت شق هم بشه نمیکنم یه خورده بمال دیگه اینم فشار اومده درد میکنه یه نگاه معنی داری کردو آروم شروع کرد مالیدن منم چشامو بستم و ندا رو میدیدم که داره با کیرم ور میره خیلی عالی بود یه تصویر از کسی شاید هیچوقت واقعی نشه یا حتی نتونی نزدیکش بری ولی من شایانی داشتم این برگ برنده من بود یه لحظه به خودم اومدم که دوباره داشتم ارضا میشدم دیگه آبی هم نمونده بود شاید کلا دو سه قطره اونم بدن فشار آروم ریخت رو دست شایان گفت ایییییی کثیف کاری شد که دوباره پاشد رفت دستاشو شست اون هم گذشت روز سوم دوباره رفتیم خونه شایان چون پدرو مادرش معمولا دوشیفته درس میدان تا غروب نبودن دوباره شایان به تصور اینکه نداست کردم دیگه شایان و نمیدیدم فقط وقتی میکردم فکر میکردم ندارو دارم میکنم کش نمیدم روز سوم هم دوبار اساسی به آقا شایان صفا دادم فرداش تو مدرسه اومد پیشم بهش محل نذاشتم بعد مدرسه تو راه برگشت گفت چته یادت نره قول دادی از امروز تا سه روز نوبت منه تازه ندا هم نیست فقط خودمم گفتم حله نهارمو خوردم و رفتم خونه شون تا رسیدم گل از گلش باز بیچاره واقعا فکر می‌کرد میخاد بکنه رسیدم شلوارشو در آورد منم شلوارمو در آوردم بهش گفتم بخواب با تعجب گفت چی ؟ تو باید بخوابی گفتم نه دیگه فقط تو میخوابی منم فقط میکنم آتیش گرفته بود عین اسپند رو آتیش دو سه بار سعی کرد هل بده بیفتم ولی زورش نمی‌رسید بهش گفتم یا میدی یا فردا تو مدرسه به بچه ها میگم چه هم مدرسه ای خوبی دارن با این حرفم یخ زد اشک تو چشاش پر شد دوباره خیلی اروم گفت جون خودتو غیره رو قسم خوردی گفتم ولش کن تو فقط بده منم هواتو دارم به کسی هم چیزی نمیگم خیلی حالش گرفته بود خیلی آروم دراز کشید منم طبق معمول شروع کردم دوبار کردمو پاشدم گفت بار آخر که میدم دیگه هم با من حرف نزن تموم شد گفتم نه عزیز من هر موقع بگم تو میدی در غیر این صورت رازت لو میره پیش بقیه گفت نامردی کردی ولی دیگه بسه بهش گفتم به یه شرط بیخیالش میشم گفت چی گفتم ندا
دوستان اگه بازخورد خوب باشه ادامه میدم قبلا هم گفتم خوندن راحتره ولی نوشتن یه خورده سخت تر هر جا هستید سر بلند باشید

نوشته: اهریمن تباهی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها