داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فرحناز و سردی شوهرش

محسن ۴۵ ساله ، معلم با ۱۸۰ قد و ۹۰ وزن و ۲۰ سانت کیر ،و حشری و هات در سکس .
من یه همکار دارم که خودش و زنش هر دو معلم هستند. تقریبا هم سن و سال هستیم …
همه چیز از یه عکس شروع شد . عکس دختری جوان و خوشکل با باسنی بزرگ و لباس چسپان ، که من اون عکس را در واتساپ برای همکارم فرستادم و کنارش نوشتم اگر این دختر یه شب کامل بغلت باشه، تا صبح چند بار باهاش سکس میکنی ؟
نوشته بود راستش بگم ؟ بخدا هیچ .
گفتم مسخره نکن چرا ؟

گفت فلانی یه راز بهت بگم ، دو سه ساله نه شهوت دارم . نه کیرم سیخ میشه!!!
گفت پیش پزشک هم رفتم ولی فایده نداشته ،
نوشت تو چطوری؟
گفتم‌‌ باور میکنی بغیر از زن خودم دوتا دوس دختر دارم که همه شون را از سکس سیر میکنم !!! گقتم ولا هر روز سکس دارم و کیرم همیشه سیخ شده و آماده هست .
گفت واقعا جالبه!!! خوش به حالت ،
این چت ما ادامه داشت و چند راهکار براش نوشتم. ولی گفت واقعا تاثیر ندارند.
براش نوشتم . من حدود نیم‌ساعت سکس ادامه میدم و بعضی وقتها طرف مقابلم در سکس واقعا کم میاره و خسته میشه،!
براش نوشتم من همه کار در سکس برای ارضا شدن طرف مقابلم میکنم . حتی کوسش میخورم ، زبان میکنم تو کوسش و…
نوشته بود خوش بحالت ، ،
چقدر توان داری !!!

و دیگه جواب نداد .
یکی دو روز بعد این قضیه ، خانمش را تو خیابون دیدم ، احوال پرسی کردیم . و خیلی تحویلم گرفت و لبخندی به لب داشت و می‌خندید. خداوکیلی من هیچ وقت حس سکس به خانمش نداشتم .
فرحناز ، خانم همکارم ، یه خانم ۴۰ ساله. قدش ۱۷۵ و وزنش حدود ۸۰ کیلو . مشخصه خاصش باسن برجسته اش بود که زیر مانتو قشنگ پیدا بود . ، دو سه شب بعد ، فرحناز خانم پیامی بهم داد ‌و در خصوص کنکور و امتحانات چند سوال پرسیده بودکه من جواب دادم . در آخرش نوشته بود. ممنونم محسن جان !!!
خیلی برام جالب بود کلمه محسن جان .
من هم نوشتم اختیار داری ، عزیزی ، فرحناز خانم‌!!!
نوشته بود ، سپاس آقای هات .
یک لحظه پشمام‌‌‌ ریخت … آقای هات.
نوشتم‌‌. فرحناز خانم‌‌ چی میگی .
گفت ‌جیزی بگم‌ . قسم بخور بین خودمون‌ ‌می مونه ،
گفتم ‌خیالت راحت .‌من قسم نمی‌خورم. ولی قول میدم .
گفت ، اونشب که با شوهرم چت در خصوص سکس و اینها داشتین ، آخر شب که شوهرم خوابش برد من همه چت هاتون را خوندم .
گفتم متاسفم ، کار خوبی نکردین؟
گفت دیگه کردم و گذشت .
گفتم حالا یه سوال ، بپرسم .
گفت جانم .
گفتم شوهرت راست میگه دو ساله سکس نداشتین ودستگاهش بلند نمیشه،
گفت آره متاسفانه، حتی چند بار بردمش پزشک متخصص، ولی نتیجه ای نگرفتیم .
گفتم یعنی هیچ
گفت بخدا دوساله هیچ هیچ
قبل اون هم ، دوسه ماه یکبار . اونهم زورکی سکس داشتیم .
گفتم خدا بهت صبر بده ، شریک غم ات هستم !!!
گفت مرض و کوفت …!!!
گفتم بجون خودت خیلی برات ناراحتم .تمام لذت زندگی ات رفته !!!
گفت ممنونم
گفتم چیزی بگم
گفت خوب ، بگو
گفتم هر کاری خودت صلاح ميدانی من هستم و برات انجام میدم ، از صفر تا صد …
چت را ادامه دادیم . از همه چیز براش گفتم ،
از سکس هام با زنم ، از سکس با دوس دخترم ،
وقتی گفتم دوس دخترم ، ۲۴ سالش بوده و اونقدر سکس خشن باهاش کردم ، که گریه کرده و گفته غلط کردم .ولم کن ، باور نکرد .
گفتم میتونی امتحان کنی !!!
اول سکوت کرد و‌چیزی نگفت …بعد گفت نمیدونم چه بگم .
من هم از بدنش و هیکلش تعریف کردم .و گفتم اگر زن من بودی ، هر روز باهات سکس میکردم.
گفت ، مگه بدن من چه داره ؟
از باسن اش و سینه هاش تعریف کردم . از ران های گوشتی و تپل و شکم صافش .
خیلی تعجب کرد .گفت اینها را از کجا دید زدی ؟مث‌ابنکه لخت منو دیدی ؟
گفتم حقیقتش یادته یکسال در مدرسه دخترانه تدریس داشتم و باهات همکار بودم ؟؟؟
گفت بله ،
گفتم اون سال خیلی بهت دقت کردم . باسن ات و سینه ات زیر اون مانتو سبز رنگت، واقعا زیبا بودند .
بعد از اون دو سه ساله خیلی دوس داشتم باهات باشم و بغلت کنم .ولی نشده بهت بگم .
از کوسش تعریف کردم و گفتم وقتی شلوار کتان تنگ می پوشیدی ، خط کوس ات را دیدم و کیرم بلند می شد برات .
گفت کوفت و زهر مار !!!
گفتم‌ واقعا تو مدرسه متوجه نگاه خاص من نشدی ؟
ادامه دادم و معلوم بود دوس داره تعریفش کنم
گفت . واقعا ۲۰ ساله با شوهرم هستم و اینجور دقيق نتوانسته بدن منو ببینه و تعریف کند.
گفتم چشم بصیرت میخواد که بدن و کوس نازت را ببیند که من دارم !!!°
یعد از سایز کیرم براش نوشتم . گفت باور نمیکنم ۲۰ سانت داشته باشی ،گفت سایز شوهرم ۱۵ سانته .
ا‌ونچنان حس تحریک شدن بهش دادم که داشت جملات سکسی می نوشت . نوشتم هندزفری بزن گوش ات، و زنگ بزن تا مستقیم برات حرف بزنم . .زنگ زد و من هم آرام و آهسته گفتم : چشات ببیند ‌ دست بکن تو شورتت .و آرام کوس ات بمال . گفتم تصور کن من هم کنارت هستم … وسط پاهات دراز کشیدم و با زبانم کوس ات را لیس میزنم .و… سیته هات را میخورم ،و…
ناگهان صدای آه وناله اش بیشتر شد . و گفت تندتر بخور و با آئ بلندی ارضا شد .
چند لحظه تماس را قطع کرد و بعد نوشت خیلی ممنونم ، بعد از دو سال ارضا شدم سبک شدم . دمت گرم .
گفتم نوش جونت ولی من چی ؟ ارضا نشدم. گفت به وقتش.
شب بخیر گفتم و خوابیدیم …
فرداش زنگ زد .احوال پرسی کرد .
گفت دیشب سبک شدم و خواب راحتی داشتم . بدنم‌‌کوفته شده ،
گفتم فرحناز خانم ، منتظرتم .
کی وقت داری ؟
گفت حقیقتا می ترسم، !!!
گفتم. خیالت راحت من حواسم هست .
گفت فردا عصر از ساعت ۳ تو خونه تنها هستم . گفتم شوهرت کجاست؟
گفت فردا ساعت ۳ میرن کوهنوردی با دوستانش.
گفتم ‌ پس مقدمات را آماده کن .
فردا ساعت ۳ رفتم سمت خانه شان . درب را باز کرد . وارد خونه شدم خدای من چه تیپی زده بود .موهاش را دم اسبی بسته بود .تاب و شلوارک صورتی همون دم درب بغلش کردم .از استرس می لرزید . محکم لبم را بر لبش گذاشتم ، و بخودم فشارش دادم.گفتم نترس عزیزم. من کنارتم .
بلندش کردم و بردم تو اتاق خوابشون . انداختمش رو تخت و افتادم روش . گردنش و سینه اش را خوردم .کیرم مث گرز وسط پاهاش بود . یک لحظه جا خورد و چشاش گشاد کرد و لبش را گزید و گفت چی بود اون . گفتم میتونی ببینیش . نشست کمربند و زیپ شلوارم را باز کرد و پایین کشید .ههییییییین بلندی کشید و گفت واااای من از این می ترسم . این چطور تو کوس من‌جا بشه !!! گفتم نترس جاش میکنم برات.
با دستش گرفتش و بوسش کرد . پیراهنم و زیر پیراهنم را درآورد . من هم تاب و سوتینش رادر آوردم. ولخت بهم چسبیدیم . شروع کردم. اول گوشش ، بعد گردنش . بعد زبانش . زیر گردنش . نوک‌سینه هاش .نافش . ران هاش . حتی انگشت پاش را لیس زدم . مث مار به خودش می پیچید .و ناله می‌کرد. کم کم زبانم به کوسش رساندم . وقتی لیس میزدم، فریاد می‌زد و ناله می‌کرد. گفت محسن تو را خدا کشتی منو … کیر میخوام . سرم را فشار میداد . اونقدر چوچوله اش را لیسیدم تا بلند فریاد زد و ازضا شد.
گفتم این دوبار . لبخند زد و بی حال افتاد رو تخت . ۵ دقیقه کارش نداشتم .کنارش دراز کشیدم و نوازشش کردم . و براش حرف عاشقانه زدم .
کم کم بلند شد . کیرم‌ را با دست گرفت و مالش میداد . رو ساق پاهام نشست و کیرم را تو دهانش فرو برد . قشنگ ساک میزد . از بیضه ها تا نوکش را لیس میزد . گاهی نا ته حلقش فرو می‌برد. من هم سرش را فشار میدادم تا ته حلقش فرو می رفت … گفتم ‌کافیه. بلند شو . نوبت فتح کوس ات هست. رو تخت دراز کشید و پاهاش کامل باز کرد . وسط پاهاش نشستم. نگاهی به چشمام انداخت و‌گفت …محسن جان تو را خدا ، دفعه اول آرام بکن .می ترسم .
هر دو پاش را رو کتف خودم قرار دادم .‌ سر کیرم را خیس کردم . سر کیرم را درب کوسش گذاشتم . و آرام آرام تا خایه در کوسش فرو بردم و محکم در بغلم گرفتمش. فقط جیغ بلندی ازش شنیدم. لبم را بر لبش گذاشتم و تلمبه زدن را شروع کردم . یه معنی واقعی کلمه جرررر خورده بود . نفس نفس میزد و التماس می‌کرد. چشاش را باز کرد و گفت وحشی ، عوضی ، این مسیر دوساله مسدود بوده و هیچ کیری واردش نشده . یه کم رحم و مروت داشته باش. با هر تلمبه ای صدای تختخواب هم بلند میشد . حدود ۲۰ دقیقه در همون حالت تلمبه زدم . هر دو شدیدا عرق کرده بودیم . دیگه داشت لذت می‌برد. می‌گفت نامرد . بی وفا تا حالا کجا بودی؟؟ چرا دیر آومدی ؟
گفتم اومدم دیگه مال خودمی ، گفت این کوس من تا ابد مال خودته. هر کاریش میکنی بکن . اختیارش دست خودته!!!
تو همون حالت تلمبه زدم و زدم . فرحناز هم آه وناله می‌کرد. یک لحظه شدید منو به خودش فشار داد وزبانش را تو دهانم کرد .محکم زبانم را مکید ناله شدیدی کرد و ارضا شد. من هم تند تلمبه زدم و ارضا شدم . اونقدر آب تو کوسش ریختم که از اطراف کیرم بیرون می‌ریخت. گفت همینجور روم وایسا تا آرام بشم . گفت آی خدا چه لذتی بردم. دمت گرم پسر، ، دمت گرم ،،
گفتم بلند شو ، استراحتی کن تا راند دوم را شروع کنیم ، گقت مسخره نکن ، من نای بلند شدن ندارم ، گفتم مگه میشه؟
گفت بخدا بریدم . به اندازه شش ماه بهم فشار آوردی.
گفتم بریم حمام سرحال میشی به زور بلندش کردم کشاندمش حمام. آب سرد را باز کردم و رفتیم زیرش .حسابی بغلش کردم و شستمش. خوب خوب ، اطراف و داخل شیار کوسش را با آب سرد شستم . این کار سبب تنگ شدن واژن زنها میشه. کم کم با باسن و سینه اش بازی کردم. نوک سینه هاش را خوردم . از پشت بهش چسبیدم.کیرم بین پاهاش گذاشتم . سریع برگشت و نگاهش کرد. گفت ای خدا این چرا بلند شده. ؟ گفتم چون سیرش نکردی!!! دستاش رو دیوار حمام گذاشتم و قنبل کرد و باسنش را عقب داد. کیرم را دور سوراخ کونش گذاشتم . گفت بیخود اونجا مانور نده ، راه نداره ‌.هرچه گفتم از کون بکنم ، اجازه نداد . گفت بخدا میمیرم ، تحمل این کیر را ندارم .گفتم بعدا فتح اش میکنم !!!
. بناچار از پشت تو کوسش گذاشتم . خیلی حالت زیبایی داشت. تند تند تلمبه میزدم و او هم لذت می‌برد. تا اینکه ارضا شدم . و بیرون کشیدم. . برگشت و محکم بغلم کرد . گقت قول بده تنهام نگذاری ، بهت نیاز دارم . من بخاطر موقعیت خانوادگی و شغلی نمی‌توانم به کسی اعتماد کنم . گفتم چشم همیشه کنارتم . الان حدود سه ماهه مرتب میکنمش .حداقل هفته ای دو تا سه بار سکس داریم . خودش به این مقدار قانع هست … تا بعد‌ چه شود ،،،،!!!

نوشته: محسن ،

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها