داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عادت

درست سه سال پیش بود.تو اوج سرمای زمستون هوس بستنی قیفی کرده بودم.از اون صورتیا که روشون پاستیلای کوچولو داره.تو تا سر کوچه دویدی تا واسم بخری.
وقتی نشستی تو ماشین،دستات رو بهم مالیدی و زیر لب به من که نه،نمیتونستی،دلت نمیومد،به سردی هوا و فروشنده پیر و خرفت بستنی فروشی فحش دادی.
خندم باعث شد نگاهت درگیر چشمام و بعد لبام بشه که رد بستنی روش بود.خواستی بستنی رو زود بخورم تا بعدش حرف بزنیم.
منه ساده،منه بی حواس،چه میدونستم با تموم شدنه بستنیم لبام بی حرف اسیر لبای نرمت میشن؟ میخواستی بستنی رو لبام رو پاک کنی مگه نه؟دروغ گفتی و من باور کردم.بوسیدی و بوسیدی و لبام رو کبود کردی تا همه بفهمن که این لبا بوسیده شدن.
الان که فکر میکنم،خندم میگیره از حرفات.میگفتی هوا گرمه و لباسا باید کم شن.انقدر لباسا رو کم کردی که وقتی به خودم اومدم دیدم که هر دومون لخت مادرزاد،تو فضای کوچیک ماشین مثل پیچک های تازه سبز شده بهم میپیچیم.من تن میدادم به بوسه هات بی معرفت.دل بسته بودم این هوس از عشق اومده ،و تو انگاری یه چیزی میدونستی که همیشه میگفتی ته هر عشقی عادته.
هوس بود،یا عشق،یا عادت که مردونگیت لمس میکرد لطافت و نرمی بدنم رو؟
هوس بود،یا عشق،یا عادت که لذت میبرم از لمس تنت روی پوست نازک تنم؟بخصوص وقتی که خیمه میزدی روی منی که خوابیده بودم روی صندلی خوابیده ماشین؟
عمر خوشبختیم با تو کوتاه بود مثل کوتاهی زمان رابطه های داغمون و عقب جلو شدنات.ارضا میشدی و ارضا میکردی تن رو.پس روح این وسط چی میشد؟چرا هیچوقت دره گوشم زمزمه نمیکردی که من رو میخوای قده تمام ستاره های آسمون؟من میدونم.چون نمیخواستی من رو.ستاره ها رو میخواستی.
حالا یکی زیره این آسمون پر ستاره،که هر دومون داریم زیرش نفس میکشیم،بیشتر از اونیکی داره درد میکشه.یکیمون بیشتر از اونیکی داره تقاص روزای با هم بودن رو پس میده.روزای داغ تو فصل سرد.هر دومون پشته این پنجره دلمون زندونی شده و راه فرارمون هم نمیدونیم چیه.ولی لااقل این رو میدونم که تو راهت رو کشیدی و رفتی.ولی من هنوزم تو قفس دلم زندونیم که پر از توعه،تویی که خالیه منی.دلم ها،نه هوس و عادت.
بزار باز این رو بهت بگم که راحت نیست گذشتن از عطر تنت.
ولی باز تو بشین و بگو و بخند به من.بخند و بگو تموم کردم عادت هام رو که یکیش دختر مو بلند زمستونامه.بگو تا به گوشم برسه و بتونم با اطمینان بگم که ته هیچ قصه ای بی کویر نیست،و اون کویر…
عادته

نوشته: ترمه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها