داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

شیطون بلا 7

خیلی شجاع شدی پسر . می دونی چقدر پدر آدم در میاد که بخواد یه کیر رو توی کونش حس کنه ;/; راستش فکر نمی کردم در اولین بر خورد جنسی و هوسبازانه خودم تا این حد شجاع و مسلط باشم . دستشو گذاشته بود رو کسم و با انگشت وسطی خودش با  سوراخ کونم بازی می کرد .  برای چند دقیقه ای جوابشو ندادم . درسته که می خواستم برم زیر کیر اون و درسته که تا حالا کیر مستقیم نوش نکرده بودم ولی اینو می دونستم که مردا مغرورن . وقتی زنی رو می کنن و کیرشونو فرو می کنند به یکی از سوراخاش حس می کنن که اونو در سلطه خودشون گرفته سرور و آقای اونن . چند بار رفت  که دوباره درخواستشو تکرار کنه ولی انگاری هر بار یه چیزی مانع از در خواستش می شد . راستش خودمم دلم می خواست  بدونم حس خودمو وقتی که کیری وارد سوراخ کونم میشه . -ببینم چیزی همرات آوردی ;/; چند ثانیه ای مکث کرد و به نظرم فکر کرد که ببینه منظورم چیه .. سریع متوجه شد .. -آره با خودم یه کرم مخصوص آوردم . -زودتر بمالش .. به روی شکم دراز کشیده مانتومو دادم بالا  . حالا کون لختم رو به آسمون و کیر کسری قرار داشت . -زیاد بمال .. یادت باشه اگه دردم بیاری کیرتو از ته قطعش می کنم . توکه می دونی من با کسی شوخی ندارم . یه چشمه شو که نشونت دادم . سرمو یه پهلو کردم . کسری وقتی با دستش سوراخ کونمو پماد مالی می کرد و به کسم دست می کشید یه دنیایی از لذت و هوس رو در من بیدار می کرد . آروم آروم حس می کرم یه چیز سنگین و تیزی  روی سوراخ کونم قرار گرفته . کسری استرس داشت . با این که می دونستم اون شاید تا حالا بیشتر از ده تا کون گاییده و بعضی ها رو هم چند بار ولی طوری خایه هاشو جفت کرده بودم که دیگه نمی تونست پیش من کری بخونه و از این وحشت داشت که اگه اشتباهی بکنه و دردم بیاره من امونش ندم . ولی سعی کردم درد رو تحمل کنم . پاهامو به زیلو فشارش می دادم . زیرش شن قرار داشت و من با تمام حس و دردم دستامو به دو طرف زیر انداز گذاشته اونا رو داخل شن فرو کرده و درد رو تحمل می کردنم تا این که قسمتی از کیر وارد کونم شد . حالا آروم آروم کیرشو  به داخل کونم  حرکت می داد تا بیشتر عادت کنم . وقتی دستشو میذاشت روی کسم و با دورش ور می رفت حس می کردم که خود به خود به خاطر این هیجان سوراخ کونم باز تر میشه . هر چند می دونستم که این نوعی تلقین بوده ولی با این حال اثرش مثبت بود . دستاشو گذاشته بود روی کون من و  مثل زنای هوسی ناله می کرد . طوری که انگاری داره کون میده . -شری جون می بینی کون دادن چقدر حال میده . وقتی یه چیز کلفت میره وارد سوراخی خسته و تنگ و تاریک میشه اون سوراخ از این که یه چیزی داره اونو نرمش و ورزش میده لذت می بره . ولی هیچی مثل یک کیر زنده و جوندار و سر حال نیست . -کسری من از بچه کونی ها خوشم نمباد . این جوری که تو داری حرف می زنی به نظرم میاد که کونی باشی . ولی لذت سکس طوری به چشام خواب آورده بود که انگاری داشتم فراموش می کردم که واسه چی اونجام و اصلا این جا کجاست . صدای امواج .. حرکت آب .. ستاره هایی که به نظر میومد چسبیده به دریان . همه و همه یه موج شناوری رو در ناحیه شکمم ایجاد کرده بودند که از سینه هام شروع می شد و به کسم می رسید . طوری که اون لحظه آرزو می کردم ای کاش شوهر داشتم یا این که در جامعه غرب زندگی می کردم و حالا خیلی راحت می تونستم کس بدم . هوسم طوری بود که دلم می خواست کیر وارد کسم شه ولی با این حال به همون کون دادن هم قانع بودم . دستمو جلو ی دهنم داشتم تا از درد و هوس فریاد نکشم . کسری با دستاش کمرمو نوازش می کرد . من دیگه تسلیم شده بودم . ولی اگه می خواست کمترین کرکری بخونه حساب و کتابش با من بود . حالشو می گرفتم . اجازه این کارو بهش نمی دادم . باید می دونست با کی طرفه . شاید این که زن زیر کیر مرده و برای همین همیشه و در همه حال نقش یک کنیز رو داره  از همین میشه که جنس زن در عملیات جنسی بیشتر تابع حرکات مرده و کمتر پیش میاد که خودش حرکتی انجام بده . البته این بیشتر در فینال کاره که به این صورت میشه در موردش بحث کرد . پشت پاهامو با دستاش لمس می کرد . حرفی واسه گفتن نداشتم . نمی خواستم متوجه لرزش صدام شه . اونم کارشو خیلی خوب وارد بود . کیرشو بیشتر از نصف توی کونم فرو نمی کرد تا دردم نگیره . از این حرکتش خوشم اومد . خیلی دلم می خواست حالت کونمو ببینم . بچه محلا یا همون پسرای محله خیلی وحشی بودند . یه بار کون یه دختره رو به چنگشون گرفته بودند من فقط داشتم تماشا می کردم . عده شون زیاد بود . اون موقع هم مثل حالا زیاد به فنون دفاع از خود و در واقع حمله به دیگری زیاد آشنایی نداشتم .  نفر اول از اون پنج تا پسر همچین کرد توی کون دختره که از چشش اشک و ازکونش خون زد بیرون … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها