داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خاطرات یک ماهی

امشب بیست و پنج دی تموم میشه و فردا تولد لادن عشق پنج ساله ی من پنج سالی ک مثال یک عمر گذشت تولد دختری که یک روز بخاطر من قید مادرشو زده و برای سه ماه ب من پناه آورد و تبدیل شد ب عشق بی تکرار زندگی من دختری ک ب اجبار خانوادش و بی لیاقتی من درنهایت ب عقد یک کادری نیرو انتظامی در اومد و امشب بیست و پنج دی با گذشت یک سال از ازدواج لادن تو شب قبل تولدش باز بیادش افتادم بسته سیگار بیستونم تکان دادم و از داخلش ی نخ در آوردم سیگار بدطعمی ک از شدت بی پولی عادت ب کشیدنش کرده بودم من بی عرضه ای ک حالا بخاطر خرج موادم و ی بازنده ب تمام عیار بودنم امشب قرار بود برم زیر
یک حیوون عوضی ؛
توی انجمن کیر تو کس تاپیک زده بودم سکس پولی ۲۱ته تا بتونم مرفین دو هفتمو جور کنم ٫ حالا دگ عادت کرده بودم ک هر دو هفته اینکارو کنم
البته اینا بعد از دیوونه شدن اساسی من بود که ب مدت یک سال فقط ساک زدم
لیاقت نداشتم و از دست دادن لادن و شرایط بد اقتصادی و باعث شد ک
خودمو تنبیه کنم و از تصویر زجر کشیدنم ی حس شیطانی درونم آروم میگرف و با هرزه شدنم یجورایی از دنیا و لادن و این کشور انتقاممو می‌گرفتم درحالی که اینا همه توهم های ذهنی من بود و مسیله اصلی نداشتن پول جنس بود …
تازه کل بدنمو تیغ زده بودم و داشتم توی بالکن خونه سیگار می‌کشیدم ترامادول دهنمو خشک کرده بود و سیگار های پشت هم از اضطرابم کم میکرد و مرفین منو آروم …
ینفر پیام داد شخصی …
تل بده گفتم ندارم- باید بیای واتساپ _جواب ندادم ک نوشت- پونصدت میدم یساعت و نیم …
و همین شد ک نظرم جلب شد اومدم تو حال ب ران های سفیدم توی آیینه نگاه کردم و چنتا عکس گرفتم روی تخت توی بالکن …
واتساپ اصل دادم ۲۱ ته شهرک غرب قد ۱۷۵ وزن ۸۰
نوشتم موهام و چشمام بور و بدنم سفید ک سریع عکس داد
سرطاس سیبیل مردونه ۴۰ساله ایرانی لباس رسمی …منم عکسامو دادم بهش
و شروع کرد ب تعریف و قربون صدقه و من هیییییییییییی اصرار ک پولو‌نقد میگیرم و اون هم تاکید ک مشکلی نیست و زن خودمیو دگ هواتو دارم و همین کسسسشعر های معمول عکسای بدنم و خیلی تحریکش کرد و ازین ک جوراب کالج پام بود خیلی هیجان زده شده بود
عکس کیرش منو دو دل کرد ن از نظر طول از نظر ورقلمبیده بودنش و کلفتیش ولی من چون نیاز ب پول داشتم و اینکه هنوز خیلی اذیت میشدم وقت سکس ولی قبول کردم …
طبق قرارمون من ی شلوارک جین پوشیدم و ی تیشرت سفید
چون آخر شب بود و علی آقا ک قرار بود با ماشینش بیاد دنبالم
ولی توی کوچه از سر کوچه پایینی ینفر دنبالم اومد خیلی ترسیدم دوسداشتم سیگار بکشم ولی نمی‌خواستم بو بدم مشتریان بدشون میومد تجربه داشتم …
نزدیک شد و الکی آدرس پرسید معلوم بود خاطر خواه شلوارکم و از اون چشم دزد تر کونم شده من پشیمون از انتخاب لباسم جوابشو دادم ولی اون نمی‌رفت و خیره شد ب لب هام منم سریع چپ چپ نگاهش کردم و ادامه دادم وقتی رسیدم سرکوچه صداشو مثل زمزمه شنیدم ک گفت کوووونیو این همه قر و فر
… با این ک عصبی بودم چیزی نگفتم چنتا کوچه رو رد کردم و رسیدم ب پل عابر پیاده روی پل خیلی احساساتی شدم و یاد منی افتادم ک یک روز روی همین پل زیدمو بوسیدم و حالا دارم میرم که طعمه عشق و حال ی اوستاکار ترک زبونن بشم ک …
روی پول ی جوون قد بلند با موهای بلند و لاغر اندام از تو تاریکی اومد بیرون بدون توجه و نگاه سنگین بهم ی سیگاری تعارف کرد
منم تو اون شرایط با این که سیگاری همیشه حالمو بد میکرد اونبار دست زد بهش نزدمو باهاش کشیدم ی گپ کوتاه زدیمو بعد تشکر کردم و خدافظی
از پل ک میومدم پایین واقعااا چت بودم حتی زنگ های علی رو نشنیده بودم پایین پل با ی ال نود سفید منتظر بود
تردید سرتاپای منو گرفته بود دلم میخواست برگردم
ولی خماری فردا بهم چک‌زد و نشستم وقتی نشستم دیدم شلوارش پایینه
و دست چپش روی فرمون دست راستش روی کیرش من یکمی هم ترسیدم چون نگاهش ب من حس اطمینان نمی‌داد
حال و احوال پرسید و گفت ببینمت شلوارتو بده پایین با( لهجه ترکی)
گفتم تو عکس دیدی!! گفت باورم نمیشد ک واقعی باشی از بس همه فیک هستن ٫ شلوارمو دادم پایین و محکم رووونمو گرفت سعی کرد با کیرم ور بره ولی کیرم توی کما بود و تو اون حالت عمرا راست نمیشد …
توی راه نگاه ها و قضاوت هاییی ک توی حرف ها و نگاهش بود خستم کرد و قلبمو زخمی ولی کار از کار گذشته بود و ما دم خونش بودیم …
رفتیم بالا ی زن پیر ک فهمیدم بعد مادرش بود تو خونه بود پرسیدم راجبش گفت کاربن نباشه و با نگاهش رسوند ک اهمیتی ندارند و راضیم کرد ک ما قراره بریم تو اتاق دگ و ی اتاق کوچکتر بهم نشون داد و تختی ک اونجا بود بعد از من وارد شد و درو بست و چراق و روشن کرد و نزدیک شد ک لب هامو بخوره و حالا کابوس من شروع شد … شلوارش پایین و بدن و کیری ک پر از مو … حال منو بد میکرد ولی ب اصرارش زانو زدم علارغم میلم کیرش ک بوی بدی میداد رو توی دهنم جا داد و اشک از چشمام سرازیر شد و بیاد خاطراتم با لادن گریه میکردم و کیر زندگی ک حالا تا تحملش توی حلقم بود این لحظه هارو غمگین تر میکرد منو مثل عروسک خیمه شب بازیش حرکت میداد و توی هوای سرد اتاق ب اصرار تمام لباس هامو کنده بود من پناهم از سرما بدن حیوونی بود ک حالا محتاجانه خواهش میکردم ک منو محکم نکنه و اون بدون اطلاع و بدون آمادگی کیرکلفتشو بعد چندتا تقه کوتاه تا آخر وارد بدنم کرد خودمو توی آیینه می‌دیدم و باورم نمیشد ک این منم .
از شدت درد و بریده شدن نفس نمی‌دونستم حرفی بزنم فقط با دست سعی میکردم بدنشو از روی خودم کنار بزنم و دور کنم ولی اون تا آخر میکشید بیرون و تا آخر توی بدنم فشار میداد و اینجوری عقده بی سکسی های زندگیشو از سوراخ بی نوای من می‌گرفت بعد از اینکه آنقدر تقه زد تا ب درد عادت کردم و صداهای ارضا شدنش اتاق رو برداشت اصرار کرد و با شهوت اسباب بازیشو برگرداند و کیرشو ک از سوراخمو کشیده بود بیرون باز توی دهنم گذاشت و سرمو با دوستاش گرفت و با فریادی ک مطمینم بودم اون خانم پیر شنیده … منو کونی و یکسری لفطای تحقیر آمیز خطاب کرد و بعد توی دهنم اون حجم زیاد از اسپرم رو خالی کرد من حس کردم ک آبش و ته گلوم چسبیده و رفته پایین پس دگ بعد اون یکسال ک دهنم محل تخلیه عقده های جنسی مشتریام‌ بود رو قبول کرده بودم ولی باز بهش اشاره کردم ک ظرف آب معدنی و بهم بده و نمی‌دونم چرا بر حسب عادت دهنم رو شستم ولی فرقی نداشت این دهن تمیز نمیشد مثل وسواس های بهداشتی جدیدی ک من دوچارشون شده بودم این دهن تمیز نمیشد مثل روح من مثل عقده های علی …
این داستان واقعی و دردناک زندگیم ادامه داره ولی نمی‌دونم …شاید نوشتم باز شایدم نه ببخشید فحش نده لطفاً ممنون از دوستای عزیز…

نوشته: ماهی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها