داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خارتو , گل دیگران 151

ویدا رفت پشت , کنار مهران نشست  و معین هم رفت وردست ماندانا . ..  مهران حس می کرد گر گرفته  .. قبل از این که ویدا بشینه سر جاش یه لحظه نگاه مهران به باسن ویدا افتاد … دوست داشت همون جا بغلش بزنه و اون فکری  رو که در سرشه ولی نمی تونست انجام بده . می ترسید … نمی دونست که این زنا چه احساسی دارند . شاید به خاطر سادگی و صفاشونه که این جور خودمونی رفتار می کنن .
 ماندانا : ویدا جون حالا چه طوری !
ویدا : حس می کنم بهترم .
مهران : اگه کاری از دستم بر بیاد من در خد متم .
ویدا : خواهش می  کنم . شما باید ببخشید که من شما رو از دوستتون جدا کردم . و به هر حال سرتون گرم بود و حرفای پسرونه می زدین ;
ماندانا : می تونی بگی حرفای مردونه . چون این دو تا دیگه مرد شدن .
 ویدا : درسته ولی تا زمانی که ازدواج نکرده باشن بهشون میگن پسر . حالا فرقی نمی کنه مرد یا پسر هر دو شون از اون جوونای مودب و سر به زیری هستند که باید حواسشون به دخترا باشه که اونا رو از راه به در نکنن .
معین : اتفاقا ما به موقعش شیطنت هم داربم و دخترا باید از ما بترسن ..
 ماندانا : چقدر شما بامزه این . ولی ما خانوما که از شما نمی ترسیم ..
 مهران و معین هر دو شون از این حرف ماندانا خوششون اومد . هر چند اونو جدی نگرفتند ولی همیبنو یه حرکتی دونستن برای ادامه حرکات بعدی در راستای صمیمیت بیشتر .
مهران : ویدا خانوم حالا بهترین ;
-بد نیستم . یه وقتی فکر نکنین که من خیلی ضعیف هستم و قدرت بدنی ام کمه .
 خود ویدا از این حرفش خنده اش  گرفته بود و توی دلش گفت به موقعش نشونت میدم که چقدر هم قدرت بدنی دارم . حالا اونم به خوبی می تونست از نگاه هیز پسرا بفهمه  که  در فکرشون چی می گذره .  و چی می خوان .. ویدا هم روسریشو بر داشته بود .. شیشه های دودی هم نمی ذاشت که بدون مکث و زوم کردن بشه داخل ماشینو دید .. ویدا هم چاک سینه هاش باز بود .. موهای سیاه و لخت و بلندشو ریخته بود رو شونه هاش .. مهران خودشو  گوشه سمت راست پشت ماشین چسبونده بود و زیر چشمی به قسمت بالای پای ویدا نگاه می کرد ..مهران به این فکر می کرد که  داره شلوار ویدا رو می کشه پایین و لباشو می ذاره روی شکاف کسش . .. با خودش زمزمه می کرد اگه بهم راه بدی ویدا خوشگله … بهت قول میدم که طوری ارضات کنم که  دلت بخواد همیشه پیش من بخوابی . ویدا هم چشاشو بسته بود و با این که می دونست اون پسرا هیزن و ته دلشون می خواد که  با اونا باشن ولی نگران شروع کار بود که تا چه حد  اون و ماندانا می تونن پرستیژخودشونو حفظ کنن و در حقیقت بگن که این پسرا  بوده که شروع کننده عملیات بودند . ویدا هم دلش برای سکس با غریبه لک زده بود … مهران هم خیلی جوون و خوش تیپ بود .. تصورشو می کرد که با هم رفتن جنگل و یه گوشه ای .. دو تایی شون لخت .. ویدا توی بغل مهرانه و اونم هر کاری که دلش می خواد با هاش انجام میده .. با این افکارش حس می کد که کسش داره ورم می کنه . بی اراده دستش رفت روی کسش و می خواست که اون ورم رو احساس کنه و لذت ببره . مهران متوجه این حرکتش شد .. کیر پسر کاملا شق شده بود . پای چپشو گذاشت روی پای راستش تا اگه یه وقتی ویدا بیدار شد متوجه اون حالتش نشه . معین هم که مدام منتظر بهانه ای بود که سر صحبتو با ماندانا باز کنه …
مهران : به نظر شما ما باید چیکار کنیم که دوست دخترامون همیشه حرف شنوی داشته باشن درکمون کنن ازمون خسته نشن ..
 ماندانا : حالا میشه این قدر رسمی نباشیم .. این از این ولی جالبه برام مگه چند تا دوست دختر داری ;  اینو هم می ذاریم به حساب این که ایرادی نداره آقای خوش اشتها . باید دید که  هدف شما از دوستی چیه .. و آیا طرف شما هم همین هدفو تعقیب می کنه یا نه ; که این رشته سر دراز دارد .. یعنی شما اهل شیطنتهای خاص هم هستید ;
 مهران : با این موانعی که بر سر راه ازدواج وجود داره معلومه دیگه باید یه نموره ای هم … دیگه شرمنده نمی تونم جسارت کنم ..
ماندانا با یه هوس خاصی دستشو رو دنده می ذاشت و عوضش می کرد که انگاری سر یک کیر شق شده روگرفته توی دستش و داره اونو حرکتش میده . ویدا  خودشو زده بود به خواب و  با یک گرایش به سمت راست سعی داشت کاری کنه که سرشو بذاره رو سینه مهران …
 ماندانا : ولی من اگه جای تو بودم هیچوقت واسه شیطنتهای خاص نمی رفتم سراغ دخترا ..
 معین : پس من و مهران چیکار کنیم ..
-می تونین با زنای متاهلی که واسه تفریح و تنوع دوست پسر می گیرن ار تباط داشته باشین … .. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها