داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بابا تقسیم بر سه 73

ببینم دخترا معلوم نیست که ما داریم سکس می کنیم یا بچه بازی راه انداختیم یه موضوع رو چند دفعه باید به شما گوشزد کنم . نینا جون اگه ایرادی نداره پیاده شو نورا جان بشینه . اونم مثل تو دخترمه دیگه -بابا من هنوز سیر نشدم اون اگه سوار شه حالا حالا ها پیاده نمیشه -دختره پررو اگه زیاد حرف بزنی میذارم زیر گوشت . چهار سال ازت بزرگترم و زودتر از همه شما زن رسمی بابا میشم . -تو همین حالا شم کلی دوست پسر داری -بابا به روح مامان قسم این بد بخت دروغ میگه . من وقتی بابامو دارم که دوست پسرمه . منو می کنه و  خانومم می کنه مگه مرض دارم برم دوست پسربگیرم که هر روز به یکی بگه دوستت دارم .. به هزار مکافات این نینا رو بلندش کرده و اونو نشوندمش رو سرش تا کسشو لیس بزنم از اون طرف نورا اومد رو کیر من نشست . -آخخخخخخخخخ نورا نورا .. همیشه هم میگم هر وقت هم که کیرم میره توی کونت میگم . چه کونی کردی -بابا منم همیشه میگم از برکت وجود شما و کیر شماست . نمی دونی که این آب دادنهای شما  چقدر باعث رشد کون من شده . اگه دوست داشته باشی از این بزرگتر هم می کنمش . جااااااااان .. اوخ پدر پدر چه حالی میده . بی خود نبود که نینا از این جا تکون نمی خورد .. نینا : حالا میشه این قدر بابا جونمو  به حرفش نگیری که بتونه خوب خوب کسمو لیس بزنه ;/; حس کردم که کیرم توی کون نورای گلم خیلی داغ کرده و آبش می خواد بیاد . ولی نه به اون اندازه دفعات قبل . چون دیگه به اندازه کافی خالی کرده بودم . با این حال جلو خودمو گرفتم . نورا : بابا من می خوام ببوسمت ولی این نینا مزاحمه .. نینا : بابا من می خوام بیام رو کیرت این نورا اضافیه .. -دخترا یه روزی می رسه که هر سه تا تون از این که یه همچه روزایی رو پشت سر گذاشتین حسرتشو بخورین که چرا با هم خوب تا نکردین . دیگه داشتند پشیمونم می کردند از این که سه تایی رو کنار هم قرار داده بودم ولی اینو می دونستم که تا حدود زیادی تونستم از تنش کم کنم . وقتی به نورا گفتم که دخترم پیاده شو تا نونا سوار شه با کمال میل و بدون اعتراضی پذیرفت . می دونستم این حرکت سریعش یه نوع دهن کجی به نینا بوده که اونم خیلی راحت تر با مسائل کنار بیاد . ..نونا : مرسی نورا جون . اگه این نینا بود دلش  نمیومد به این زودیها پاشه .. -خب دیگه من باید وظیفه خواهری خودمو انجام بدم . هرچه بیشتر با هم خوب باشیم بابا جون ما هم با هامون بیشتر خوبه .. نمی دونم چی شده بود که نورا و نونا دوباره داشتند با هم متحد می شدند . چون هم از اتحاد حرف می زدند و  هم از کوبیدن نینا ی ناز من . پس از این که کون نونا رو هم به زحمت گاییدم از دخترا خواستم که حالا چهار تایی همو بغل بزنیم بریم در آغوش عشق و محبت و بوسه .. ولی چه بغل زدنی . داشتن تیکه پاره ام می کردند . منم بیکار نبودم . دستو می ذاشتم لاپای یکی , از اون جا به سینه یکی دیگه پیله می کردم . یواش یواش خستگی بر همه غالب شد و معلوم نبود کی خوابیدیم . ولی دم صبح دیدم دختر بزرگم داره با کف دستش می زنه به پشتم . -بابا دوستم داری ;/; خیلی زیاد .-بابا خواب نداری ;/; -نه چی بود مگه . -میریم اتاق ما ;/; -چیکار کنیم –یک قل دو قل بازی یا نون بیار کباب ببر یا اتل متل توتوله … خب معلومه دیگه این چه سوالیه که می کنی .. می خواستم بگم در حق این دو نفر ظلم میشه ولی وقتی که هیکل رعنای دخترمو دیدم گفتم خب می کنمش ولی اگه بیدار شدن به اون دو تا هم می رسم . به خاطر این که در صورت بیدار شدن اون دو تا دخترام فکر بدی نکنن که پدرشون فرق می ذاره بین اونا به نورا گفتم که همین جا می کنمت . از تخت اومدیم پایین و رفتیم یه گوشه ای که از رو تخت زیاد دید نداشت سنگر گرفتیم -نورا خوشگل من دختر ناز من خیلی بزرگ شدی . -بابا تا وقتی که کسمو نکنی و به من حال اون جوری ندی فکر نمی کنم که بزرگ شدم . بابا من احتیاج دارم به این که تو منو یه خانوم فرض کنی . مثل زنت شم . می دونم وقتی مردکیرشو می کنه توی کس یک زن لذت دیگه ای می بره . کاش همین الان این کارو می کردی من به خواهرام نمیگم -نه این حرفو نزن . اولا من همچین کاری نمی کنم تازه نمی خوام انگیزه تو برای موفقیت در کنکور کم شه . می خوام . -باشه هرچی تو بگی بابا . من که سعی خودمو می کنم . سعی می کنم . ولی اگه نشد چی . -دخترم تلاشتو بکن اگه از اول بخوای ناامیدی رو بر خودت غلبه بدی یعنی این که شکست خوردی . حالا بیا از این لحظه های شیرین خودمون به خوبی استفاده کنیم . سرمو رو کون نورا جون قرار داده و اول شروع کردم به لیس زدن سوراخ کونش . کیرم که حسابی استراحت کرده بود حسابی تر شق و تیز شد و مثل یک پلنگ گرسنه به سوراخ کون نورا خیره شده بود . …. ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها