داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

بابا تقسیم بر سه 13

قربون دختر ناز و خوشگل خودم برم . هر جوری که تو واسم بخوری خوبه . من همونشو دوست دارم . -بابا جونم من همیشه کیرتو ساک می زنم . بزرگتر که شدم . خانوم بزرگی که شدم دهنمو می تونم بیشتر باز کنم تا اون موقع چاق ترم میشم بیشتر کیرتو می فرستم تو دهنم -نورا این ساک زدن و این اصطلاحاتو از کجا یاد گرفتی ;/; حالا واسه ما فیلم میای و سر پدرت میخوای شیره بمالی ;/; که به من درس بده . ساک زدن دیگه چه حرفیه ;/; -بابا تو خودت یه بار گفتی . راستش اصلا یادم نمیومد همچین حرفی بهش زده باشم  ولی بدم میومد بچه اونم دختر بچه بخواد از این حرفای سکسی لات منشانه پیش باباش بزنه . اون اگه یه پسر م بود من نمی ذاشتم در تکیه کلامهاش از این حرفا استفاده کنه . قبل از این که بیشتر ناراحتش کنم کیرمو بیشتر فرو کردم تو دهنش و اونم خیلی خوشمزه واسم ساک می زد . با اون لبای کوچولو گرد کرده اش خیلی بهم حال می داد . بیحس شده بی اختیار رو تخت دراز شدم و اونم رو من قرار گرفت و همچنان به ساک زدن خودش ادامه می داد -گاهی دهنشو رو کیر من باز می کرد و می گفت بابا از آب نبات دسته دار هم خوشمزه تره . بیضه های منو تو دستاش می گردوند حس کردم آب کیرم میخواد بریزه تو دهن نورا . سرشو با دو تا دستام به عقب برده و با یه فشار از طرف خودم کیرمو ازدهنش کشیدم بیرون .-بابا چیکار می کنی . بذار کیفمو بکنم . مگه خودت لذت نمی بری ;/;-چرا نورا جون واسه همین لذت بردن زیادیه که کیرمو از دهنت کشیدم بیرون . نمی خوام آبمو همون اسپرمو تو دهنت خالی کنم -پس می خوای کجا خالی کنی پدر تو کوسم بریزی ;/; -نورا تو امشب باهام لج کردی ;/; این حرفای زشت چیه . اولا تو دختر بچه ای و هنوز راه اونجات باز نشده در ثانی من آبمو واسه چی خالی کنم ;/; -پدر مگه تو دوست نداری خوشت بیاد و از من راضی باشی ;/; -من ازت راضیم .. -بابا وقتی تو لذت ببری می دونم ازم راضی ترم میشی هر جا دوست داری آبتو خالی کنی بکن . من حرفی ندارم . قبوله .. دستمو دوباره گذاشتم رو کوسش و باهاش بازی کردم . دیدم هیجانی شده ولش کردم . نمی خواستم بازم هوس رو ز از نو روزی از نو را داشته باشه .عادت می کنه بچه . به در خواست من پشت به من و در یه حالت قمبلی قرار گرفت . می خواستم آبمو خالی کنم تو اون قسمت وسط کونش . بدون این که  کیرمو فرو کنم تو سوراخ کونش می تونم اونو  از درازا بمالم به درازای درز کون نورا و با چند بار حرکت داغ شم و خالی کنم . کیرمو گذاشتم اون وسط و در اینجا نورا لاپاشو از عقب باز ترش کرد و کیرم روی کوس دخترم قرار گرفت -آخخخخخخ بااااابااااااا جوووووون کوسسسسم کوسسسسم داره آتیش می گیره . -دیگه رشته امور از دستم در رفته بود . اون هر کاری که دلش می خواست می کرد و هرچی که می خواست می گفت . -بابا می کنی توش ;/; -خیلی روت زیاد شده دختر . کاری می کنی که این دفعه نسبت به تو بی خیال شم و من بگم دختری به اسم نورا ندارم و نمیخوام .. ظاهرا فهمید که این بار دیگه خیلی جدی بر خورد کردم . آخه یک شبه می خواست ره صد ساله بره . یه دختر یازده دوازده ساله که تا این حد پیشرفت نمی کنه . اونم با پدرش . -باشه بابا هر طور میلته هر وقت خواستی حالتو بکن . کیرمو گذاشتم بین دو تا قاچ کونش و دوتا برش  کونشو از دو طرف  به طرف درز وسط حرکت داده و روی کیرم می کشیدمشون . این کار کیف زیادی به من می داد وتمام کیرم از این کارم لذت می برد و تمام بدنم .-نهههههه آخخخخخخ آخخخخخ نورا آخرش باباتو گول زدی .. -این گولک بود بابا . گولش هنوز مونده . کیرم هنوز در حال خالی کردن روی کون نورا بود . وسط کون و قسمتی از روی کونشو پر از قطرات سفید و شیری آب کیرم کرده بودم . -عزیزم نورا زبونتو در آر بینم .. این کارو انجام داد و منم زبونشو میون دو تا لبام قرار داده و با زبونم اونو لیس زده و با لبام مکیدمش . -بابا چرا این کارو می کنی ;/; من دوباره داره خوشم میاد -واسه این این کارو می کنم که نمی دونم چه جوری حریف زبونت بشم . خیلی شیطون بلایی . -بابایی خیلی دوست دارم این کارو می کنی -عزیزم بسه دیگه -باشه پدرجونی واسه امشب دیگه بسه دیگه . این حرفو که بر زبون آورد دیگه نتونستم بهش آفرین نگم . واقعا منو از رو برده بود . اون لحظه این حرف و شیطنت و حاضر جوابیش به دلم نشست . بی اختیار اونو بغلش کرده و لبامو گذاشتم رو لباش و در حالی که دوباره داغ شده بودم اونو بوسیدم و اونم با یه عشوه و وسوسه انگیزی خاصی منو می بوسید و خودشو به تنم می چسبوند . کیرم با این که دوباره شق و دراز شده بود وبه شکم دخترم چسبیده بود ولی دیگه تصمیم گرفتم که ختم جلسه رو اعلام کنم . ظاهرا نورا هم فهمیده بود که باید بس کنیم . اون اگه به این کارا عادت می کرد دیگه از درس و مشقش می افتاد و من نمی تونستم خودمو ببخشم . دخترم باید یه خانوم دکتر ماهر به کارش می شد . از اون دکترای الکی کلیشه ای نه . یکی که من و همه جامعه بهش افتخار کرده  مفید به حال همه باشه . باید از نفوذی که روش دارم استفاده کنم تا درساشو به بهترین وجهی بخونه ولی هرچی که فکر می کردم فعلا این اون بود که رو من نفوذ داشت … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها