داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اولین سکس من با ابراهیم

سال 87 بود و من 35 سال سن داشتم و 9 ماه بود که طلاق گرفته بودم . توی اینترنت از طریق یه سایت با یه آقای 42 ساله آشنا شدم . یه روز صبح رفته بودم آراشگاه برای انجام کارهای خودم که نزدیک ساعت 11 بود که این آقا بهم زنگ زد . راستی من ترانه هستم . قدم 170 است . سبزه ، چشم و ابرو مشکی و اندام خوبی هم دارم .
موبایلم رو جواب دادم و ابراهیم بود . من ابراهیم رو 5 ماه بود میشناختم . یک بار هم شام تو رستوران باهم خورده بودیم . ابراهیم قد بلندی داشت ، تقریبا سفید بود و تنها زندگی میکرد . ابراهیم اون روز از من خواست که همدیگه رو ببینیم . میگفت برای انجام کاری یه مدت به ماموریت میره . قرار شد ناهار رو با ابراهیم بخورم و چون ماه رمضان بود قرار شد تو خونش همدیگرو ببینیم .
اون روز شلوار مشکی تنم بود با یک تاپ 2 بنده نارنجی و شورت و سوتین مشکی . کارم که تو آرایشگاه تمام شد به خونه ابراهیم رفتم . بعد از اینکه در رو باز کرد و من به داخل رفتم یه کم هول شده بود . !!! به آشپزخانه رفت و میوه و 2 لیوان شربت آوردو کمی با هم صحبت کردیم . تمام مدت چشم از من برنداشت . تلفنش زنگ خورد ، وقتی مشغول صحبت بود من هم با دقت بیشتری خونش را نگاه کردم . یک آپارتمان تقریبا 50 متری بود با اتاق خواب کوچک . توی سالن یه میز بزرگ بود که روش کامپیوتر ، اسکنر و پرینتر گذاشته بود و یک کتابخانه بزرگ پر از کتاب . فهمیدم که بخشی از کارش رو تو خانه انجام میده . یه دست مبل راحتی و یک میز ناهارخوری 4 نفره . رفتم جلوی کتابخانه تا کتابهاش رو ببینم . پر بود از کتابهای تاریخی و سیاسی . داشتم فکر میکردم که با وجود این نوع کتابها چه آدمی میتونه باشه که از پشت بهم نزدیک شدو دستهاش رو دور کمرم حلقه کرد . تا بیام به خودم بجنبم خودش رو بهم چسبوند . موهای بلند و مشکیم رو کنار زد و گردن و لاله گوشم رو لیس میزد . در حالی که میخواستم از بغلش بیروزن بیام بهش گفتم : هیچ متوجه هستی چیکار میکنی ؟ اون هم گفت : قشنگ ترین کار دنیا رو . همون موقع دستش رو گذاشت رو سینه هام . میخواستم هلش بدم عقب که متوجه شدم اصلا نمیتونم تکان بخورم . من رو برگردوند سمت خودش و شروع به بوسیدن کرد و از زیر تاپم بند سوتینم را باز کرد و با یک حرکت تاپم رو از تنم درآورد . از چیزی که دیده بود چشمهاش برق میزد . یه بدن سبزه با سینه هایی سفت و قلمبه به سایز 85 .
شروع کرد به لمس کردن سینه هام . من هم که بعد از 9 ماه دست یه مرد بهم میخورد بدم نیامد و همراهیش کردم . من رو بلند کرد و نشوند روی میز کامپیوتر و شروع کرد از گردن تا سینه هام رو لیس زدن . به سینه هام که رسید شروع به مک زدن کرد . نوک سینه هام را گاز میگرفت . حالا دیگه نوبت شلوارم بود . دکمه و زیپ شلوار را باز کرد . میخواستم چیزی بگم که دستش رو گذاشت روی لبهام و گفت فقط لذت ببر . شلوارم رو از تنم درآورد . از روی شورت کسم رو نوازش میکرد .
عجب شانسی هم داشت . همون روز تو آرایشگاه کل بدنم رو اپیلاسیون کرده بودم . کسم مثل یه تیکه دنبه نرم و قلمبه شده بود . شورتم رو از پام کشید بیرون و شروع کرد به خوردن کسم . کسم رو حسابی لیس میزد . با دندون هاش چوچولم را گاز میگرفت و تمام این مدت 2 تا از انگشتهاش توی کسم در حرکت بود . با دست راستش هم یا با سینه هام بازی میکرد یا انگشتش را میکرد تو دهنم . فکر کنم 15 دقیقه تمام ، کسم رو خورد و من کلی حال کردم و یک بار هم به ارگاسم رسیده بودم . سریع لباسهاش رو درآورد و کیرش که ماشاالله با کیر اسب پیوند خورده بود نمایان شد . یه کیر داشت 25 سانت شاید هم بیشتر !!! و کلفت . نوک کیرش را گذاشت روی کسم و شروع به بازی کرد و همش میگفت توی این مدت چه چیزهایی رو از دست داده . عین وحشی ها شده بود . کیرش را گذاشت لب کوسم و گفت آماده ای ؟ قبل شنیدن جواب با یک فشار هلش داد تو . منکه انگار دوباره بکارت از دست دادم یک جیغی کشیدم که نگو . دستهاش رو گذاشت روی پهلوهام و گفت چقدر کست تنگهههههه … منکه حس میکردم بدنم دیگه حسی نداره خودم رو روی میز کاملا ولو کردم . انگار که تازه راه برای ابراهیم باز شده بود شروع به تلمبه زدن کرد و همزمان سینه هام رو میخورد . خیلی درد داشتم . آخه کیرش هم بلند بود و هم کلفت . با انگشتش شروع کرد با چوچولم بازی کردن . بعد از چند بار تلمبه زدن حسابی ، من را بغل کرد برد روی مبل . زیر باسنم کوسن گذاشت و شروع کرد به خوردن کوسم . بعد دستهاش را زیر زانوهام قلاب کرد و پاهام رو کمی بالا گرفت و کیرش رو کرد تو کسم و شروع کرد به تلمبه زدن . ابراهیم اصلا تو حال خودش نبود مثل دیوونه ها شده بود . یک دفعه بلندم کرد که بریم رو تخت ، نیمه راه من را به دیوار تکیه داد و ایستاده کیرش رو کرد تو کسم . آرنج دست راستش رو زیر زانوی پای چپم گذاشت و پام را بالا گرفت و وحشیانه تلمبه میزد . دیگه داشت دردم میگرفت . کیرش بدجوری بهم ضربه میزد . بعدش رفتیم روی تخت . منکه زیر دلم درد گرفته بود به روی شکم دراز کشیدم . آمد روم و گفت تا حالا دقت نکرده بودم که باسن قلمبه داری .
خیلی جدی بهش گفتم : حتی فکرش رو هم نکن . اومد روی من . دو تا زانوهاش رو گذاشت از دو طرف کنار ران های پاهام. کیرش رو گذاشت لای باسنم و کمی حرکت داد . میخواستم بلند بشم که نتونستم . آخه خیلی گنده بود . کیرش را از عقب به همان حالت که خوابیده بودم گذاشت لبه کسم و با یک حرکت سریع فشار داد تو . با زانوهاش پاهام رو بسته نگه میداشت و سریع تلمبه میزد . حس میکردم کیرش از توی نافم داره میاد بیرون . موهام رو دور دستش پیچیده بود و با دست دیگش با سینه ام بازی میکرد . گفتم : ابراهیم داره دردم میگیره . گفت : سکس با درد یادت میمونه . تو حالت رو ببر .
دو تا دستهام رو بردم به سمت پشتم تا کمی به عقب حولش بدم . اون هم مچ دو تا دستم رو گرفت و مچ هام رو گذاشت توی گودی کمرم . حالا دیگه اصلا نمیتونستم تکون بخورم . دیگه به ناله کردن افتاده بودم . اینقدر با زانوهاش ، پاهام رو بسته نگه داشت و تلمبه زد که یک دفعه حس کردم پاهام خیس شد . بله ، ابراهیم خان بعد از 1 ساعت و نیم بالاخره ارضا شدند . بعد از اینکه پای من رو تمیز کرد . کنارم دراز کشید و من رو به پهلو خوابوند و شکمش را به باسنم چسبوند با زانوش بین 2 تا پام رو باز کرد و با دستش که از روی شکمم رد شده بود با چوچولم بازی میکرد . گفتم : داری چیکار میکنی ؟
گفت : دارم با قشنگترین زن دنیا عشق و حال میکنم . تا به خودم بجنبم دوباره کیرش رو از عقب کرد تو کسم و شروع به تلمبه زدن کرد . کسم یه گلوله آتیش شده بود . میخواستم بلند بشم که نفهمیدم چه جوری من را به حالت سگی در آورد و ادامه تلمبه زدن . آنقدر با سینه هام که آویززون شده بودند بازی کرد که فکر میکردم هر لحظه ممکنه منفجر بشن . کیرش رو از کسم درآورد و به همون حالت شروع کرد به خوردن کسم . انگشتش هم توی کسم بود . انصافا کس خوردنش حرف نداشت . خودم به روی پشت خوابیدم . اون هم اومد وسط پاهام و کیرش رو کرد تو کسم . با دستش هم با چوچولم بازی میکرد و هم تلمبه میزد . این حالت رو خیلی دوست دارم . آخه زود به ارگاسم میرسم . اما ایندفعه با این حالت هر دوتامون ارضا شدیم . بعدش رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون . توی آیینه خودم رو که دیدم ، متوجه شدم گردی زیر سینه هام و قسمت پایین کسم نزدیک چوچولم داره کبود میشه .
اونموقع بود که ابراهیم گفت : دفعه بعد یک حالت هم تو حمام میریم . دوست دارم اون بدن سبزه ات رو کفی کنم و حسابی بکنمت . اون روز ساعت 3:30 بعدازظهر بالاخره یه چیزی درست کردیم و ناهار خوردیم .
بعد از اونروز ما بارها و بارها با هم سکس های سنگین و خشن داشتیم . تا 2 سال هم با هم بودیم . الان هم فقط از طریق ایمیل و اون سایتی که با هم آشنا شدیم ازش خبر دارم .
سکس با ابراهیم یکی از بهترین لحظات زندگیم بود .

نوشته: ترانه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها