داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

گولم زد کثافت

سلام خاطره ای که میخوام براتون بگم خیلی تلخه شبو روزم رو ازم گرفته شما راهنماییم کنید تو رو خداسه بار رگ دستمو به خاطر این موضوع زدم ولی نجاتم دادن مینویسم برای دخترا که گول ادمای هرزه رو نخورن من اسمم سانازه الان 19 سالمه تو 14 سالگی بایک پسر به اسم رحیم دوس شدم بعد یک مدت بهش وابسته شدم حاظر بودم همه کار واسش بکنم هر روز با هم بیرون میرفتیم ولی همیشه سر یک حرف دعوامون میشد ازم میخواس برم خونش ولی من قبول نمیکردم با اینکه عاشقش بودم ولی میترسیدم حدودا یک سال از دوستیمون گذشته بود قرار بود یه سی دی برام بیاره که همیشه میگفت یادم رفته برات بیارم

یک روز ساعت 11 صبح بود بهم زنگ زد گفت میخوام ببینمت سی دی هم همرامه دارم میرم لباس عوض کنم تا من لباس عوض میکنم تو هم بیا دم خونمون تا با هم بریم گفتم باشه لباس پوشیدم رفتم دم در خونشون واستادم بیاد بیرون درو باز کرد اومد دم در لباسای تو خونه ای تنش بود گفت هنوز وقت نکردم لباس بیرون بپوشم بیا تو حیاط چند دقیقه واستا تا من لباس عوض کنم گفتم من همینجا جام خوبه برو عوض کن بیا گفت نه نمیشه جلو همسایه ها زشته واستادی دم در هر چی اصرار کرد نرفتم دستمو کشید برد داخل تا خاصتم صدا بدم یکی از پشت سر راه دهنمو بست داشتم میلرزیدم از ترس با دوستش داشت حرف میزد که راه دهنمو گرفته بود به زور منو بردن داخل هر چی دست پا زدم ولم نکردن هر چه گریه کردم دست از سرم برنداشتن دوست دوست پسرم دهنمو گرفته بود که جیغ نزنم دوست پسرم لباسامو در می اورد همه لباسامو در اورد شروع کرد به خوردن بدنم داشت چندشم میشد هر چی گریه میکردم دلشون به رحم نمیومد دوست پسرم بعد که همه جامو لیسید خوابید روم کیرشو مالید به جلوم بعد یدفعه محکم هولش داد داخل داشتم میمردم از ترس حالم خیلی بد شده بود شروع کرد تلمبه زدن اینقد حالم بد بود که داشتم بالا می اوردم وقتی ارضا شدفهمیدم از روم بلند شد نای فریاد کشیدن نداشتم فقط ناله میکردم بعدم دوستش باهام ور رفت برعکسم کرد رو شکم خوابوندم کرم مالید به باسنم روم خوابید محکم کیرشو هل داد تو باسنم درد تو کل بدنم پیچید داشتم نابود میشدم به رحیم فوش میدادم میگفتم کثافت مگه چیکارت کردم که جوابم این بود گناه من چی بود این
قد تلمبه زد تا ابش اومد خالی کرد تو باسنم بعدم مس یک نعشه افتاده بودم بعدم دوست پسرم تا میخورد منو زد که اگه به کسی چیزی بگم زندم نمیزاره لباسامو با کمک دوستش تنم کردن به زور بلند شدم نمیتونسم رو پا باشم از در خونشون زدم بیرون کنار خیابون نشسم یک تاکسی رد شد وایساد دلش واسم سوخت سوارم کرد رسوندم تا در خونمون ایفون خونمون رو زد مامانم اومد دم در تا منو اونطور دید داشت سکته میکردبه مامانم گفتم چند تا مزاحم توکو چه منو زدن بعدم بردنم بیمارستان بچه ها 4 سال از این واقعه میگذره ولی زندگی من نابود شده دیگه زندگی برام نمونده برام دعا کنید بچه ها تو رو خدا مراقب باشید وگرنه مثل من تا اخره عمرتون زندگیتون سیاه میشه

نوشته: ساناز

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها