داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پسرخالم گولم زد

با سلام اسمم مهرزاده ۱۸ سالمه اهل شمالم قد‌ بلندم و حدود ۱.۸۴قدمه . این خاطره هم که میخوام بگم واسه چند ماه پیشه اولین باری که دادم . اول‌ از خودم بگم ی پسر سفید و خوش چهره که از بچگی‌همه منو بچه خوشکل صدا میکردن . تو مدرسه هم خیلی تو کف من بودن میومدن که مخ منو بزنن ولی به هیچکی رو نمیدادم و چند بار هم دعوا کردم سر این موضوع . ولی بعضی وقتا به این فکر میکردم که چرا همه تو نخ منن و توجه روم زیاده و کم کم طوری شده بود که این توجهات رو از جانب بقیه دوست داشتم و حتی دوست داشتم منو اذیت کنن . ی حس عجیبی درونم به وجود اومده بود که قبلا این حسو نداشتم . اینکه مثل دخترا دنبالم باشن و خاطرخواه داشته باشم ولی همیشه ترس آبرو داشتم . بعد ی مدتی ور رفتن با خودمو شروع کردم و با خودم بازی میکردم . فیلم های گی میدیدم و دوس داشتم جای کونیه توی فیلم باشم . حتی بعد ی مدت انقد حشری شده بودم که به سرم زده بود به یکی از همکلاسی های صمیمیم که اعتماد داشتم پیشنهاد بدم و بهش بدم ولی همیشه میترسیدم و منصرف میشدم و با انگشت کردن و خیار و خودارضایی خودمو خالی میکردم . خلاصه مدرسه تموم شد و تابستونم که همیشه بیکار بودم و ذهنم همیشه درگیر این مسئله بود و دوست داشتم واسه ی بار حس دادن رو تجربه کنم . خلاصه گذشت و شرایط هیچوقت مهیا نشد تا اینکه خالم اینا از تهران اومدن مسافرت و اومدن خونه ما . ی پسر خاله دارم که ۳ سال از من کوچیکتره ولی‌ خیلی زرنگ و موزی هستش . یک روز صبح که من خواب بودم اون گوشیم رو برداشته بود و گوشیم چون رمزش ۸۵۸۵ هستش و اونم بلد بود رفته بود و گوشیه منو زیرو رو کرده بود . قسمت سایت ها هم که شب قبلش تو فیلم های گی بودم و حتی توی همین سایت انجمن کیر تو کس داستان کون دادن ی نفر رو صفحه اول بود و اونم همرو دیده بود . شک کرده بود که من ی کرمی درونم هست و از دادن خوشم میاد ولی مطمئن نبود (البته اینارو بعدا خودش بهم گفت) . برای اینکه مطمئن بشه با یک شماره ای که نداشتمش تو گوشیم بهم پیام داد و شروع کرد صحبت کردن . اولش گفت که میشناسمت و یکی از دوستات هستم و بد جوری تو کفت هستم و میدونم که تو هم دوست داری بدی و رو مخ من کار میکرد . منم اولش تعجب کرده بودم و نمیخواستم به همین راحتی آبروم بره و تهدیدش کردم که دیگه پیام نده وگرنه شکایت میکنم . ولی اون گوشش بدهکار نبود و فقط قربون صدقم میرفت و خواهش میکرد که بهش اعتماد کنم . ادامه صحبتامون تو واتساپ بود و بلاخره بعد دو روز اصرار و پافشاری مخ منو زد . لعنتی کار بلد و با چرب زبونی و اصرار که شبیه سکس چت بود منو راضی کرد و حتی من عکس کون و اون عکس کیرشو واسم فرستاد . وای من چقد احمق بودم که پسر خالم خونمون بود من داشتم باهاش سکس چت میکردم و حتی ی ذره بهش نکردم . روز پنجمی بود که خونمون بودن و شب موقع خواب پسرخالم گفت که شب تو اتاق من بخوابه و منم گفتم باشه . رخت خواب ها رو پهن کردیم و چراغارو خاموش کردیم و منم رفتم واتساپ که دیدم بله پیام داده . شروع کردیم صحبت کردن و این دفعه قشنگ با حرفایی ک میزدیم حشری شده بودم و با کیرم ور میرفتم . یهو پسر خالم گفت که مهران بیداری؟ گفتم اره چطور؟ که صفحه گوشیشو نشونم داد که یک صفحه چت تو واتساپ بود . دقت کردم و دیدم چقد پیاماش آشناست که یهو دوهزاری افتاد . یهو تپش قلب گرفتم و نفسم داشت بند میود . یعنی کسی که باهاش سکس چت میکردم و مخ منو زده پسر خالم بود😱😱
همونطور مات و مبهوت بودم که گفت مچتو گرفتم و هر چی بگه باید انجام بدم وگرنه آبرومو تو کل فامیل میبره . منم تازه فهمیده بودم که تو چ چاهی افتادم و چطور فریب خوردم . دوست داشتم دادن رو تجربه کنم ولی نه با یک نفر از فامیل و اونم پسر خالم که ۳ سال از من کوچیکتره . خلاصه همونطور گیج بودم که به سرم زد بگیرم بزنمش و گوشیشو بگیرم و همه چتا و عکسا رو پاک کنم چون هم اون ۱۵ سالش بیشتر نبود و جسش هم از من خیلی کوچکتر بود ولی اون فکر همه جا رو کرده بود و قبل اینکه کاری کنم گفت از چتا و عکسا اسکرین شات گرفته و تو ی فلش ریخته و کار اشتباهی کنم همه رو پخش میکنه آبروم رو میبره . من دیگه نمیدونستم چیکار کنم و بغض گلومو پر کرده بود که پسر خالم گفت که خیلی تو نخ من هست و منم همونطور که با هم چت کردیم و به دادن علاقه دارم میتونیم دو طرفه لذت ببریم و هر دو به خواستمون برسیم . ولی من قبول نکردم و گفتم نمیشه تو از من ۳ سال کوچکتری و اصلا زشته ولی اون حالیش نبود و هی اصرار میکرد و با چزب زبونی رو مخم کار میکرد . خلاصه بعد کلی صحبت و اصرار و تهدید از جانب اون و دیگه راهی نداشتم مجبور شدم که قبول کنم . در رو قشنگ بست و اروم در رو قفل کرد و چراغ خواب رو روشن کرد. من تقریبا دراز کشیده بودم و اومد اونم کنارم دراز کشید . پرسید که تا حالا دادم ؟

گفته نه .
گفت چطور پسری به این خوشگلی رو تا حالا کسی نکرده؟
منم گفتم خیلیا میخواستن ولی نتونستن
اونم گفت که امشب خودم صفرتو باز مینکنم و کاری میکنم بهترین حس دنیا رو تجربه کنی.
خلاصه بعد اومد روم و شروع کردن لب های منو خوردن . بعدش رسید به خوردن گوش و گردن من . لعنتی با اون سن کمش کار بلد بود و قشنگ حشری کرده بود منو . بعدش تی شرت و شلوارمو در آورد و منو برگردوند و شرتمو کشید پایین . خیلی از بدن من خوشش اومده بود چون تعریف از خود نباشه کلا بدنم سفیده و کون خوش فرمی هم دارم و کلا کم مو هستم . اونم فقط ازم تعریف میکرد و قربون صدقم میرفت . بعدش رسید به کونم و چنگ مینداخت و باهاش بازی میکرد و شروع کرد به خوردن سوراخم . وای چه حالی میداد صورتشو کلشو‌ کرده بود لای کونم و فقط لیس میزد . رو ابرا بودم بیشرف کارش خیلی درست بود . بعدش شروع کرد انگشت کردن و چون از قبل با خیار و موز بازی میکردم زیاد اذیت نشدم. بعد چند دقیقه خلاصه از کونم دست کشید و شلوارشو کشید پایین . کیرشو دراورد ی کیر متوسط حدود ۱۶ سانت و کلفتیش هم بد نبود . بهترین سایز واسه من بود که اولبن بارم بود . اومد جلو صورتم و کیرشو گرفت جلو صورتم گفتش بخورش. من هنوز باورم نمیشد که با پسر خالم تو اون حالتم . خلاصه ی مقدار کیرشو خوردم و گفت دیگه بریم صر اصل مطلب . بلند شد و اومد رو کونم نشست . من دمر خوابیده بودم . سوراخمو قشنگ تف مالی کرد و گفت آماده ای؟
منم که دیگه هیچی برام مهم نبود که زیر چه کسی هستم و واقعا حشری شده شدم با حرکت سر گفتم آره .
کیرشو گذاشت رو سوراخمو و گفت کی فکرشو میکرد ی روز عین جنده ها زیر من باشی و بکنمت . بعدش با ی فشار سرشو داخلم کرد . وای ی لحظه میخواستم از شدت درد جیغ بکشم ولی نمیشد . اونم آروم آروم فشار میداد و منم زیرش دست و پا میزدم . خلاصه تا ته فرو کرد . چشمام داشت میزد بیرون ی لحظه کل بدنم بی حس شد . فقط کیر اونو داخل کونم حس میکردم . کم کم شروع کرد عقب جلو کردن هنوز دردش زیاد بود . ولی نمیتونسم کاری کنم و باید ساکت میموندم چون همه خواب بودن و صدامون میرفت بیرون . کم کم تند ترش کرد و منم دیگه داشتم لذت میبردم و دردش کمتر شده بود . چشمامو بسته بودم و فقط حرکت کیرش داخل کونمو حس میکردم . خلاصه بعدش گفت که بلند شو دوست دارم سر پا بکنمت . منم بلند شدم و ی لحظه خنده هم گرفت منو چون اختفلاف قدمون زیاد بود . خلاصه منو چسبوند به دیوار و منم یکم قمبل کردم و شروع کرد تلمبه زدن ولی تو این حالت نمیونست سریع تلمبه بزنه چون صدای بهم خوردن بدنش با کونم زیاد بود و صدا میرفت بیرون . بعدش مو هامو گرفت و منو انداخت روز مین . یکم وحشی شده بود بازم افتاد رومو شروع کرد سریع تلمبه زدن . وای رو ابرا بودم واقعا داشت حال میداد . خلاصه بعد چند دقیقه بلند شد و رفت چندتا دستمال برداشت اومد جلوم وایساد و گفت یکم بخور تا آبم بیاد . منم در حد ۳۰ ثانیه خوردم که از دهنم کشید بیرون و کل آبشو ریخت تو دستمال .
دستمالو گذاشت کنار و اومد جلوم گفت بخورش . منم گفتم دیگه نمیخورم و چندشم میشه که موهامو گرفت و نشست رو زمین و پاهاشو دراز کرد و سرمو کشید برد سمت کیرش گفت پسر خوبی باشو بخورش تا دوباره بلند شه میخوام بازم بکنمت . منم گفتم دیگه بسه الان ی نفر میفهمه که گوشش بدهکار نبود و سر مو دودستی گرفت و فشار داد سمت کیرش . منم دهنمو باز کردمو کیرشو کرد دهنمو سرمو با با دستاش سر کیرش بالا پایین میکرد . خیلی خوشم اومده بود حتی از وقتی خشن تر شده بود . خلاصه بعد چند دقیقه کیرش دوباره راست شد و گفت برو روش بشین . منم بهش پشت کردمو رو کیرش نشستم . خیلی حال میداد رو کیرش بالا پایین میکردم و واقعلا دیگه فقط لذت میبردم . بعد چند دقیقه بهش گفتم دوست دارم تو پوزیشن های مختلف منو بکنی . اونم گفت به روی چشم و تو پوزیشن های مختلف منو کرد . جفت پاهامو گذاشت رو دوشش منو کرد تو صورت هم نگاه میکردیمو میگفت فقط میگفت کی فکرشو میکرد . خلاصه از بغل از پشت جلو تو پوزیشن هاب مختلف منو کرد و اخر سر که داگی بودم و پشتم بود نفساش تند تند شد که فهمیدم داره آبش میاد و همونطوری خالی کرد تو کونم . خلاصه به آرزوم رسیده بودم و یکی از بهترین حس های دنیا رو اونم با چه کسی تجربه کردم . بعدش در کمال شادی تو بغل هم خوابیدیمو بعد این ماجرا ۲ بار دیگه فرصتش مهیا شد و با هم حال کردیم . الان نزدیک ۴ ماهه که رفتن و منو پسرخالم در ارتباطیم و با هم سکس چت میکنیم و منتظریم تا عید برسه و ی سری دیگه بیان شمال. منم دیگه خودمو کنترل میکنم و با خیار و اینا ور میرم و نمیتونم به کسی اعتماد کنم و بهش بدم. بی صبرانه منتظر عیدم و یا امید وارم ب کیس مناسب برام پیدا شه دلی از عذا درارم .

نوشته: مهرزاد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها