داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

هنر گریزاندن

خیلی ها می گویند هنری بالاتر از دوست داشتن نیست و عاشق شدن و این که چه کنیم تا دیگران ما را دوست بدارند یا آن که عاشقش هسنیم عاشقمان بشود و عاشق بماند . هنر خیلی با ارزشیست .. روزگاری این هنر نمایی کار هرکس نبود . آن که عاشق می شد و به کسی دل می بست به این سادگی ها فراموشش نمی کرد و دل به دیگری نمی بست .. هنر سختی بود .. هرکسی این هنر را نداشت .  چنین هنر مندی مهربان بود , محبوب بود خیلی ها تحسینش می کردند اما او به دنبال این نبود که  از این و آن آفرین بشنود اوفقط محبوب یا محبوبه اش را دوست می داشت . او جان و هستی و راستی هایش را وقف آن که دوستش می داشت می کرد . هنر می خواهد تا بدانی که چگونه می توان قلبی را شکار کردو این شکار را اسیر آزاد خود نگاه داشت  .. اما این روز ها کسی به دنبال این هنر و هنر مند نیست . دنیای عشق و دوست داشتن ها  خاطره ای شده برای دنیایی که جز نیرنگها نشانی در آن نمی بینی . کسی به دنبال ارزشها نیست . دیگر کسی موی سبیل خود را گرو نمی گذارد و رشته پیوندش را با سخن محکم نمی سازد .
 این روز ها هیچ هنری مثل هنر نفرت ورزیدن نیست . هیچ هنری مثل هنر کشتن وجدان و له کردن آن زیر پاهای بی رحمی و بی انصافی نیست طوری که خوشحال باشی از شقاوت های خویشتن و رضایت داشته باشی از کرده های خودت . این که توجیه کنی عمل زشت خود را , نیرنگ های خود را . اجباری نیست که این هنر حتما در روابط عشقی به معنای مصطلح خود که رابطه بین دو زوج مخالف است خود را نشان دهد . می تواند به هر شکل دیگری هم باشد . می توانی عرصه را بر دیگری تنگ کنی .. با آن کس که دیگر دوستش نمی داری و نمی  خواهی با او مهربان باشی آن چنان بد و بد رفتاری کنی که او از بود و نبود خود بیزار گردد و دوری از تو را برای خود نعمتی بداند . این هنر تنها برای خود هنرمند مناسب است .  این هنر هنریست که هنر مند تنها خود را می فریبد , خود را گول می زند و از این فریب دادن خود خوشحال است . برای خود توجیه می آورد تا بتواند به خیال خود آن کس را که از خود آزرده , قانع کند که کار خوبی کرده که با او چنین رفتاری داشته است . آن که را که روزی بت و سمبل تمام مهربانی ها می دانسته آن چنان به تنگ می آورد و بر زمینش می زند که طرف او را چون دیوی می داند که جز دسیسه های شیطانی هیچ نمی داند و در واقع این نیز کرده های شیطانست . درست مانند این است که تو یکی را که دوست می داشتی و حال می خواهی از او بگریزی و دیگر دوستش نداری , دلت می خواهد که محکومت نکند , دلت می خواهد که تقصیر ها را متوجه او بدانی ..طوری به ملایمت و مهربانانه و گاه در سکوت عمل می کنی که انگار  گلویش را می گیری .. از چپ و راست بر او سیلی می زنی .. بر سرش داد می کشی .. هلش می دهی .. می بینی او همچنان ساکت است .. دستت را محکم بر روی بینی و دهانش قرار می دهی .. انگار می خواهی خفه اش کنی .. آن گاه آن که را که از زندگی سیر کرده ای در یک واکنش طبیعی دست و پا می زند و ضربه ای هم به تو می خورد .. این جاست که احساس می کنی بالاخره نقشه ات گرفته .. این ضربات بر لبانت لبخند می آورد . بالاخره توانسته ای آن که را که مهربان و صبورش می دانستی به حرکت و عکس العملی خشن وادار کنی .. اعصابت آرام می گیرد .. مشت و لگد هایش را یک حمله می دانی در حالی که به خوبی می دانی او تنها در لحظات آخر از خود دفاع کرده است . اما این خود فریبی و فریب دادن دیگران است که این گونه به آرامش برسی ,  نمایشی که می خواهی باور کنی واقعیت همان چیزیست که تو می پنداری و حقیقت همان چیزیست که تو می گویی یاآرامش همان چیزیست که تو می خواهی . می دانی که دوست نداشتن به معنای نفرت ورزیدن نیست .. توجیهی نیست برای تمام بی وفایی ها و پشت پا زدن به ارزشها .. اما باید روح سرکش خود را قانع کنی . خود را مظلوم جلوه دهی . این جاست که دروغ پشت سر دروغ می آید بی پروا و گستاخ می شوی به زمین و زمان متوسل می گردی تا همگان بگویند که چه با وجدان مظلومی ! تنها چیزی که در وجودت نیست منطق و احساس پاکیست که روزگاری تو را به فردایت می رسانده .

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها