داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

من همانم 60

طاقت دیدن اشکهای پاکشو نداشتم .. ولی به چشای خیسی خیره شده بودم که می دونستم داره سرزنشگرانه نگام می کنه . 
-چیه عشقت فرار کرد ; اصلا نپرسید من کی هستم ; اونم مث من حتما تاریخ مصرف داره .. اگه یه لباس کهنه تنم کنم لباس وجودم نو میشه ; 
-دروغ گفتن ربطی به لباس نو و کهنه نداره 
-من که همه چی رو واست توضیح دادم .. خیلی صادقانه .. قبول دارم باید از اولش همه چی رو بهت می گفتم ..
 -ترانه من نمی تونم خودمو مقید به ازدواج کنم . می خوام راحت باشم . راحت زندگی کنم .. یعنی درد سر نمی خوام ..
 -یعنی می خوای بری دنبال تفریح ; پس چرا وقتی با من بودی اینا رو از من نخواستی .
-تو این جوری نشون ندادی ,  راستش چراغ سبز نشون ندادی .. 
-ولی من تو رو خیلی بهتر از اینا دیده بودم و شناختمت .. این خودتی که داری این حرفا رو تحویلم میدی ; تو چت شده .
 -نمی تونم .. خونواده ات .. بین من و تو خیلی فرقه . منم نمی تونم و نمی خوام زن بگیرم . تو به من دروغ گفتی .. بسه دیگه بس کن .. دست از سرم بر دار .
 -چند جور حرف می زنی کامیار خان . اصلا خودت هم با خودت قهری . خودت هم با خودت دشمنی داری . حرف حسابت معلوم نیست چیه . ولی همینو می دونم من یکی اهل خیانت نیستم .. توچطور تونستی این قدر راحت بری و با یکی دیگه رو هم بریزی .. طور دیگه ای می تونستی انتقام بگیری .
 -مگه تو عاشقم بودی که من بخوام ازت انتقام بگیرم .; خانوم ! من دارم زندگی خودمو می کنم . چند وقتی هم با هم خوش  گذروندیم و دیگه همه چی تموم شد و رفت . دیگه این دوره و زمونه عشق کیلویی چند ;  الان پسرا و دخترا طرفشونو ساعتی عوض می کنن . تو اولین مورد  من نبودی و آخریش هم نیستی … 
یه نگاهم به ماشین نوک مدادیش بود و یه نگام به چهره خوشگلش .. اون نمی تونست برای من باشه .. من چه جوری  یه زمانی می خواستم یه دختر پولدارو تورش کنم و به خاطر پولش باهاش عروسی کنم ;! من نمی تونستم زندگیشو خراب کنم . من عاشقش بودم . باید می ذاشتم اون بره .. اون بره و به خواسته هاش برسه ..من شاید براش یه جرقه ای بودم که فکر می کرد تبدیل به یک شعله شده یا یک انفجار اما این آتیش زود خاموش می شد .. حس کردم که با تمام وجودم دوستش دارم .. عاشقش بودم که ازش گذشتم . گذشتم تا خوشبخت باشه . حالا دیگه نمی شد به این کارم گفت لجبازی . من اون دختر ژولیده رو می خواستم .. اصلا حالیم نبود چی دارم میگم فقط یه لحظه فشار و ضربه کف دستشو رو صورتم حس کردم .. داشتم به موفقیت نزدیک می شدم .. باورش شده بود .. در همین لحظه طناز هم خودشو از گوشه کنارا رسوند .. نمی تونستم سوتی بدم و چیزی بهش بگم . دوست نداشتم که بیاد وسط ما . نمی خواستم بیش از این ترانه مهربونمو اذیت کنم . بذار فکر کنه دیگه دوستش ندارم . بذار بره و خوشبخت شه . بذار بره و با یکی از طبقه خودش ازدواج کنه . شایدم با شوهرش بره اون ور آب ,  ولی خدا کنه نره .. همین که توی شهرمون باشه  .. باد بوی اونو به مشامم می رسونه .. همون که حس کنم حالش خوبه واسم کافیه . 
طناز : چی شده خانوم ..این روزا اینقدا هستن که هنوز یه ماه از ازدواجشون نگذشته از هم طلاق می گیرن … شما که با هم فقط یه سلام علیک داشتین ..چی شده بزرگش کردین … 
دلم می خواست با دو تا دستام گلوی طنازو فشار می گرفتم تا خفه شه ..ولی نمی تونستم جلوی ترانه این کارو انجام بدم .. 
ترانه  : خیلی بی شخصیتی . از اونایی که هر روز بغل یکی می خوابی .
 -خانوم ژیگولو . شما اگه هر روز بغل یکی بخوابی نشون نمیده چون بچه پولداری .. اگه شکمتم بالا بیاد یه جورایی می فرستیش پایین .
 -بس کن طناز . حوصله کل کل شما دو تا رو ندارم . 
ترانه سرشو انداخت پایین و رفت . .. وقتی که مطمئن شدم اون از اون جا دور شده  دست طنازو گرفتم و کشوندمش پشت درختایی که دید کمتری داشته باشه .. شونه هاشو فشردم و تا می تونستم هرچی از دهنم در میومد بهش گفتم …
 -بس کن .. چرا دق دلی هاتو سر من خالی می کنی ; مگه خودت نگفتی می خوای از دستش خلاص شی ; اگه دوستش داری چرا اذیتش می کنی ; اگه دوستش نداری چرا منو اذیت می کنی ;
 -خفه شو عوضی .. تو همون لیاقتشو داری که بغل این و اون بخوابی . کی بهت گفت  دخالت کنی ;
 -آقا کامیار این جور باهام رفتار نکن . من مثل اون دختر نیستم  که اونو شکستیش . من واسه خودم شخصیت دارم ..  به من میگن تن فروش .. اما من تن فروش نیستم ..من تنمو کرایه میدم .. من نه تنمو می فروشم نه روحمو .. یکی مثل تو اومد و مدعی عشق و عاشق بودن شد .. من که نمی خواستم معتاد شم ..من که نمی خواستم محتاج یه لقمه نون شم .. تنم مال خودمه .. ربطی به کسی نداره که من چیکار می کنم . ترانه تو بهم توهین کرد . من ازاین که هرروزبغل یکی بخوابم باید شرمم بیاد ولی اون مردایی که هر روز یکی رو واسه بغل خودشون انتخاب می کنند نباید خجالت بکشن ; .. من مجبورم واسه من خوابیدن بغل این و اون ننگ نیست ولی توهین کردن اونم به این سبک خیلی زشته .. ترانه و امثال ترانه واسه من چیکارکردن ; .. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها