داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

من همانم 54

صبح جمعه ای از خونه زده بودم بیرون .. حس می کردم که قدم زدن به من آرامش میده . این جوری راحت تر بودم . دیگه باید فراموشش کنم . دلم می خواست یه جورایی خشم خودمو خالی کنم و خودمو تسکین بدم . مثلا برم با یکی دیگه باشم . ولی فکرش هم تنمو می لرزوند . منی که یه روز حس می کردم دخترا برای لذت دادن آفریده شدن نمی تونستم دیگه لذتی ببرم تا وقتی که لذت عشق نباشه .. با این که از هرچی عشق و دوست داشتن بود حالم بهم می خورد . هنوز باورم نشده بود که باختم .. ای بابا این دیگه کیه داره زنگ می زنه ..

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها