داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامان تقسیم بر سه 55

مبین یه آهنگ عاشقونه با ریتمی تند و ملایم و شعری بسیار پر احساس گذاشت که سکس و هماغوشی ما رو نرم تر کنه و بیشتر بهمون بچسبه .. صداشو هم خیلی کم  کرده بود -میلاد بیدار نشه .. -اونو اگه به حال خودش بذاری می گیره تا لنگ ظهر می خوابه . اون چه می دونه که داستان چیه . -نمی دونی که چقدر لذت می برم . الان یه حالی دارم که به هر جام که دست بزنی و با هر جای بدنم که ور بری خیس می کنم که دارم اوج می گیرم و پرواز می کنم . پروازبه اون بالا بالاها به جاهایی که تا حالا کسی نرفته .. -مامان داری تنهایی پرواز می کنی ;/; من همرات نیستم ;/; می خواستم بهش بگم که معین هم با ماست و میلاد هم تا چند وقت دیگه میاد ولی ترجیح دادم که به لذت لحظات پر شکوه عشق و هوس در اون دقایق آسیبی نزنم . -بیاااااا بیاااااااا مبین .. ببین عزیزم کونم واسه کیرت داره می پره . کس نازمو ببین . از طرف کون داره به کیرت چشمک می زنه .. خیلی زود و راحت تونستم بازم کیرشو در چنگال کسم ببینم . بدنشو پشت تنم حس می کردم . اون خودشو بهم چسبونده بود . دستاشو گذاشته بود دور شکمم و با سینه هام ور رفت و بعد با موهای خیس سرم .-نهههههه نههههههه امونم نده . کونم سرد شده . چقدر کیرت داغه اونو بذار لاپام  . کیرشو یواش یواش از راه چاک کونم گذاشت رو سر کسم . -ووووووویییییی مامانی .. مهسا خوشگله من , کست که داغ داغه .. -آره عزیزم .. وقتی که حس کرده کیر داغ تو داره میاد واسه دیدنش اونم واست بریان شده .. باید اونو بازم بسوزونیش . بذارش تو … کیرتو بذاره بره توی کسسسسسم . دم در وای نیسا.. بی ادبیه .. بفر مایید خواهش می کنم .. خنده مون گرفته بود .. -مامان ازش پذیرایی می کنی ;/; -من که الان چند ساعته دارم ازش پذیرایی می کنم . حالا گاهی خسته میشه میره هوا خوری بر می گرده . اون دیگه مقصرش من نیستم . وقتی حرکت دوباره کیر رو در کس همیشه داغ و تشنه و حشری خود حس می کردم بازم با یه تازگی  خاصی در حال اوج گیری بودم . کف دو تا دستاشو گذاشته بود بالای رونهای گوشتالودم و دو تا شستشو هم گذاشته بود زیر کون و دو تا برشهای بر جسته کونمو به دو طرف باز می کرد -جاااااان مامان .. یه دنیا منظره و عشق و صفا اینجاست -بگو واسم تعریف کن چی می بینی .. -مامان باید یه مرد باشی تا حس کنی من چی دارم میگم و چطور دارم لذت می برم . -قربون مردم برم . فدای کیر مردم بشم . حالا بگو عزیزم من طور دیگه ای لذت می برم . حال می کنم . عشق می کنم .. -مامان کون سفید و گنده تو یه چراغ امید و هوسو در دل من روشن می کنه . اون سوراخ تنگ و نازی که اون وسطه همون کس ناز مامان نازو می گم حفره کس کوچولو و تپل تو رو کیر من پوشونده  , وقتی کیرم میاد بیرون حس می کنم اون کس تپل و اون حلقه داغ تو داره میگه بازم بیا بازم بیا .. بیا می خوام بازم ماچت کنم .-اینا رو کس من میگه مبین جون ;/; پس اونی که می کشیش بیرون اسمش چی بود ;/; -مامان شیطون می خوای من اسم کیر رو ببرم ;/; -آره گلم . نازم بگو کیرت چی ;/; اون نمی خواد دیگه برگرده ;/; -مامان اون اگه نخواد که کس دعوتش نمی کنه . مامان کس تو مث یه فندک با شعله ای قوی داره کیر منو می سوزونه .. -دستمو از لاپام به کیرش رسونده گفتم عزیزم این حالا فندکه که داره می سوزونه .. حس می کنی بوی سوختگی کسمو ;/; بمال بمال .. کف دستاش رو پاهام تنمو لرزونده بود . اون داشت صحنه تماس کیر و کسو تشریح می کرد و من همچنان در حال سوختن بودم . لحظاتی بعد دستاشو گذاشت رو موهای خیسم و مثل یه شونه رو موهام کار می کرد . رومو بر گردوندم طرفش . -عزیزم بغلم بزن می خوام ببوسمت بهت بگم دوستت دارم می خوام ببوسمت . می خوام ببینمت که با تمام هوس و عشقت داری باهام حال می کنی . ببینمت که با چشای شیطونت می خوای همه جامو بخوری . پاهامو انداخت رو شونه هاش و کیرمو از روبرو طوری فرو کرد توی کسم که یه ضرب تا ته کسم رفت . منو به طرف خودش کشوند . لباشو گذاشت رو لبام و منو از رو تخت بلندم کرد و بر د وسط هال -نکن مبین نکن خواهش می کنم .. کمرت درد می گیره .. ولی خیلی خوشم میاد . مبین فشار زیادی به خودش می آورد تا منو رو هوا داشته باشه . خیلی سنگین بودم ولی اون دو دستی کمرمو چسبیده بود و کیرشو به زحمت توی کسم حرکت می داد . هر کاری می کردم خودمو خیلی سبک کنم و بهش فشار نیارم نمی شد . اون جوری کمر منم درد می گرفت . انگشتشو از پشت گذاشته بود رو محل تماس کیر من و کس خودش .. -ماااامااااان ماااااماااااان اووووووخخخخخخخ بازم دارم اون جوری میشم . بازم دارم خالی می کنم .. -نههههههه زوده زوده .. منو بذار زمین بذارم رو تخت .. کمرت درد میاد می خوام بازم بیشتر منو بکنی .. وقتی منو گذاشت رو تخت این بار دیگه فلفلی تر از همیشه شده بود . …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها