داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس سریع در مترو

سلام

این یه خاطره اییه که شاید برای خیلی از شما ها اتفاق افتاده باشه …

من زیاد اینجا نمیام و تاحالا هم داستانی آپلود نکردم ولی این مورد رو دوست دارم باهاتون در میون بذارم. برای خودم که اولین بار بود و اصلاً نفمیدم چطور و چرا اتفاق افتاد …

من بی اف دارم و حدود 7-8 ماهی هست که با همیم. یه چند روزی بود که بهش مشکوک شده بودم و هی بنده خدا قسم میخورد که هیچی نیست ولی من باور نمیکردم تا اینکه دیروز گوشیش رو کش رفتم و دیدم جند تا اس به یکی از همکاراش داده که خیلی به مذاقم خوش نیومد. خیلی عصبانی شدم و کلی باهاش دعوا کردم. از ماشینش پیاده شدم درو کوبوندم و شروع کردم به قدم زدن بی هدف تو شهر… میرداماد بودیم… اومدم تا ایستگاه مترو… خیلی ناراحت بودم و همش تو فکر بودم که شاید زیادی تند رفتم، خب واقعاً هم چیز خاصی تو اس هاش نبود ، شاید نباید باهاش دعوا میکردم…

تو همین فکرا بودم که سوار شدم. من زیاد سوار مترو نمیشم و معمولاً هم میرم واگن خانومها ولی دیروز همون جلوی خروجی سوار شدم که واگن آقایون بود. کم کم مترو شلوغ شد و من رفتم یه گوشه. لباسم یکم بلند تر از اینی بود که تو آواتارمه … حس کردم یکی داره دس میرنه بهم. تو شیشه دقت کردم دیدم نخیر، دست نیست ! کم سن بود شاید از خودم کوچیکتر شاید به همین خاطر بود که دیدم ارزش بحث کردن رو نداره من هم که تازه دعوا کرده بودم و پشیمون بودم و اصلاً حالشو نداشتم. یکم چرخیدم و خودمو جمو جور کردم …

این دفه حس کردم داره دس میکشه پشت پاهام … انگشتاشو حس میکردم … نمیدونم چرا بدم نیومد. هیچ عکس العملی نشون ندادم داشت آروم بالای رونمو نوازش میکرد … دست میکشید رو باسنم … من خر هم انگار نه انگار … بی تفاوت، حتی دروغ نگم حس خوبی هم داشتم . صدای نفساشو میشنیدم … پشتم بود . بعد یهو دستشو آورد بالا و از میله گرفت، اضطراب گرفتم! کیرشو میمالید به پشتم. اول کج بود … بعد کم کم سفت شد و صاف.

دیگه نمیشد کنترلش کرد، یکم جا به جا شد و کیرشو انداخت لای کونم، میلرزید… اینجا بود که من واقعاً تحریک شده بودم. تن نحیف و لاغرشو چسبونده بود بهم و داشت کرشو میمالوند لای کونم… فکر کنم یکی دیگه هم فهمیده بود ، هی انگشتاشو میزد به پام … اصلاً یه وضعی بود … منم تو یه خلصۀ لذت بخش بودم …

فک کن تو 20 ثانیه آبش اومد … بعد هم سریع پیاده شد …من هم ایستگاه بعد پیاده شدم.

احساس گناه نمیکردم و نمیکنم.

نوشته: Fariba-nazdoone

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها