داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سعید و من (۳)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

نمی دونم چقدر گریه کردم کلافه شد یا دلش سوخت نمی دونم ماشین پارک کرد و رفت پایین بوی سیگار اومد بعد رفت و با بطری آب معدنی و دوتا بستنی برگشت.
“بیا
ممنونم
” بیا بستنی بخور بهش نگاه کردم دوباره میخواستم گریه کنم که گفت
ببین من بعد از فوت مادر تحملم خیلی کم شده نمی تونم گریه و اشک و آه و تحمل کنم حالم خیلی بد میشه بیا این بستنی رو بخور چیزی نشده
منم خودم و جمع کردم و بستنی و گرفتم و خوردیم نه اون چیزی گفت نه من
“میری خونه
منم با دهن پر گفتم آره… خنده ش گرفت و ماشین و روشن کرد
گفتم تو کاری نداری؟ من نمیخوام مزاحم بشم
” مزاحم نیستی
رفت سمت طرقبه
“چندسالته
:37
“اون کی بود؟
:دوست پسر قبلی م
“دوست قبلی! چکار داشتین با هم
:کار خاصی نداشتیم
” حق داری که نخوای بگی
:خیلی وقت بود رابطه یی نداشتم اونم پیام داد برای کاری گفتم یه کارایی هم بکنیم ولی دعوامون شد
” طرف شاکی بود گفت زدی تو دهنش بهت نمیاد دست بزن داشته باشی
:قصدی در کار نبود یکدفعه پیش اومد
“من و دوست داری؟
تا حالا داشتم به بیرون نگاه میکردم وقتی این و گفت برگشتم سمتش و گفتم نه
با تعجب گفت
“خودت گفتی نظرت به منه
:دقیقا گفتم نظرم به توست نگفتم دوست دارم به خودت نگاه کن به من نگاه کن
“مگه تو چته؟
:من چاقم و سنم داره میره بالا خوشگلم نیستم
” من خوشگلم؟
:اره
خندید ولی موذیانه نه صمیمی بود
” من تاحالا با پسری رابطه نداشتم ولی از وقتی این صحبت‌ها بین ما پیش اومد اعتراف میکنم ذهنم مشغولته
:ذهنت مشغول من نیست فقط کنجکاوی
” آره کنجکاو کلمه خوبیه… که چطور میشه اینجوری میشه
:نمی دونم نمیتونم بهت کمکی بکنم چون خودمم نمیدونم چرا
” ناراحت شدی؟
:از تو نه از خودم بیشتر
” از خودت ناراحت نباش
رسیدیم به مجموعه و رفتیم تو پارکینگ خواستم پیاده شم که دستم و گرفت بهش نگاه کردم داشت به جلو نگاه می‌کرد سرش و انداخت پایین و دستم و ول کرد پیاده شدم و رفتم تو آسانسور و باز لعنت میدادم به خودم که چرا اون روز لال نشدم و کار به اینجا رسید. در آسانسور باز شد و سعید اونجا بود اومد داخل و دکمه طبقه خودش و زد فاصله مون خیلی کم بود صدای نفسش رو می‌شنیدم نگاهمون خیره بهم رسیدیم دستم و گرفت و کشیدم بیرون رفتیم داخل سگ‌ش اومد سراغمون خودشو و می‌مالوند به ما بهش گفت نسکافه برو کنار با پو بازی کن باور نمی‌کنید سگ به او بزرگی با یه خرس عروسکی بازی می‌کرد. من و برد تو اتاق خواب و در و بست گفت نسکافه مزاحم میشه، ببین من نمی تونم قول رابطه خاصی رو بدم ممکنه فقط همین یکبار باشه ویا ممکنه بازم تکرار بشه به چشمام خیره شد و ادامه داد متوجه هستی چی میگم
گفتم چون دلت برای من میسوزه میخوای این کار و بکنی یا کنجکاوی؟
“نمی دونم شاید هر دوش
:پسرای کم سن و خوش قیافه هستن وترنس میتونی با اونا امتحان کنی
” با ترنس بودم زن رو ترجیح میدم الانم میخوام با تو انجام بدم ولی چون تا حالا انجام ندادم میخوام تو شروع کنی
:دوست داری چکار کنم؟
“سورپرایزم کن
:خط قرمزت چیه؟
” ندارم همه کار کردم
:با یه زن نه با من
” منظورت چیه؟
:لب
“این و بزاریم دفعه بعد
نشستم زیر پاش دستم گذاشتم رو کمربندش و سگک و شل کردم نگاش کردم بهم نگاه می‌کرد گفتم کاپشنت و در بیار درآورد بوی ادکلن و سیگارش مشامم رو پر کرد اما شرتش و که دیدم خندم گرفت
” به چی میخندی؟
:چه شرت مسخره یی
” تک شاخ دوست دارم
کشیدم پایین خوشبختانه کم مو بود سرش و گذاشتم تو دهنم و زبونم و چرخوندم بهش نگاه کردم بهم خیره شده بود تا ته بلعیدم و گفت اوف جانم
شروع کرد به باز کردن دکمه های لباسش منم میخوردم تخماشو لیسیدم و زبونم رسوندم به لای پاش گفت آخ هلش دادم روی تخت شلوارش و در آوردم دو پاهاش و با دستم باز کردم با کنجکاوی نگاهم می‌کرد که دآرم چکار میکنم شروع کردم به لیسیدن سوراخش و زبونم بین کیر و سوراخش حرکت میدادم گفت تو دیونه یی در بیار ببینم چی داری
گفتم من چاقم سینه و شکمم بی قواره س انتظار چیز زیادی نداشته باش
:ساک زدنت که حرف نداره بکن اونارو
تو یه چشم بهم زدن همه رو در آوردم گفت خیلی سفیدی بلند شد و دستش و انداخت دور کمرم بعد رو کونم انگشتش و رسوند به سوراخ کونم منم دستم انداختم دور گردنش سرم و گذاشتم رو سینه ش گفت جونم دوست داری؟
باسر تایید کردم انگشتشو فرو کرد یه کوچولو عقب جلو کرد منم حال میکردم گفت داگی شو رو تخت منم هفتی خوابیدم گفتم داگی
:من هفتی دوس دارم میخوام نگات کنم
آخ که نگم براتون با انگشتاش بازم کرد منم مچ دستش و گرفتم گفتم بیشتر بکن توش نگام می‌کرد و مشخص بود خودشم بدش نیومده دستش و پس زدم و نشستم صورتش و گرفتم و بوسیدمش البته گونه شو محکم چیزی نگفت منم تکرارش کردم گونه هاش و پیشونیش و گفتم من و ببوس انگار دو دل بود نبوسید گفتم بکن من و باز هفتی خوابوند وگذاشت رو سوراخ درد داشت فهمید درش آورد و دوباره کرد ایندفعه بهتر شد و دوباره تکرار کرد و حالا راحت رفت توش و مابقی به راحتی بلعیدن یک هلو بود.
روی تخت کنار هم دراز کشیده بودیم و هر دو ساکت من به اون فکر میکردم اون به چی نمیدونم
“به چی فکر میکنی؟
:به تو
” من که اینجام دیونه به چی فکر میکنی
:میشه بغلم کنی. من بغل دوست دارم
“بیا بغلم
بغلش گردم دستش و انداخت دورم منم سرم و گذاشتم روی سینه ش و صورتم و میمالوندم به بدنش
گفت دوست داری بغل؟
آره خیلی دوس دارم سرم و گرفتم بالا بهم نگاه کرد تو چشماش چیز بدی نبود لبش و بوسیدم خندید و من بازم بوسیدم و ادامه پیدا کرد زبونش و کرد تو دهنم و منم خواستم زبونش و بیاره بیرون و من زبونش و مکیدم خیلی طولانی دوباره کیرامون سفت شد جای وقت تلف کردن نبود پس مشغول شدیم گفت بریم زیر دوش قبول کردم ولی فقط سرپایی سکس داشتیم خواستم آبش و بریزه تو دهنم و ریخت خواست قورتش بدم با سر قبول نکردم گفت خواهش هر کاری بخوای میکنم برات منم قورت دادم چون فکر شیطانی به سرم زد😁

نوشته: دیوان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها