داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

داماد ته تغاری (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

خب از اونجایی که قول داده بودم در صورت رضایت شما عزیزان ادامه ماجرایی که برام اتفاق افتاد رو با شما به اشتراک بذارم؛بخش دیگه ای از خاطرات خودم رو بازگو میکنم و مجددا عرض میکنم این ماجرا کاملا واقعیه!

(مجددا بخاطر نواقصی که هست پوزش میطلبم و امیدوارم بتونم جواب محبت عزیزانی که حمایت کردند رو با یک نوشته مطلوب بدم…)

در خصوص نظرات منفی؛و قضاوت ها هم باید بگم همه سلیقه ها و تفکرات یکسان نیست و قطعا قوانین زندگی هر شخص با شخص دیگری متفاوت است!!!

جمعه ساعت یازده و این حدودا بود که راه افتادیم سمت تهران؛توی مسیر بر خلاف اونروز که میومدیم بیشتر سکوت برقرار بود
عماد موزیکی پلی کرده بود و توی آینه هر از گاهی من رو نگاه میکرد

رسیدیم و به خونه هامون برگشتیم؛من که خسته بودم دوشی گرفتم و استراحت کردم
شنبه صبح گوشیم زنگ خورد
مرتضی شاگرد داوود بود و گفت: تصادف کوچیکی کردن نزدیکای رباط کریم و خواست که بریم دنبالشون

هول شدم و نمیدونستم چیکار کنم و فقط به عماد تونستم زنگ بزنم اون لحظه:
+الووو عماد داوود تصادف کردن رباط کریم بیا دنبالم دست تنهام
_چی شده؟مطمئنی پری؟باشه آماده شو میام

عماد و پروانه باهم اومدن(اکثر جاها پروانه دنبال اومد بود)
به بیمارستان رفتیم و تصادفشون جزئی بود و مرتضی شاگردش زیاد چیزیش نشده بود و داوود هم دستش کمی شکسته بود و داوود رو به خونه آوردیم

کامیون کلا مال داوود نبود و شریک بود با کسی
کلا داوود مرد زندگی نبود زیاد و خونسرد و بیخیال بود و این سهمش از کامیون هم با فروش طلا و وام و … دست و پا کردیم
دوران بیکاری داوود شروع شد و خونه نشین شد

بعد از سفر رامسر رفتار پروانه با من کمی سرد شده بود و مثل سابق زنگ نمیزد و منم که میزدم زیاد گرم برخورد نمیکرد و نگران بودم شاید چیزی فهمیده باشه

رفتم تا مغازه پیش عماد
+به به ببین کی اومده؛پری خانوم قدم رنجه کردین
_سلام‌ ممنون
+چیزی شده؟ناراحت بنظر میرسی
_پروانه چرا با من بد‌ رفتار میکنه؟نکنه چیزی فهمیده باشه
+نه بابا پروانه عادتشه یه بوم و دو هواس ولش کن با منم اینجوریه

مغازه خلوت بود و کنار فرش ها وایساده بودیم و همینجور که فرش ها رو مثل ورق های کتاب یکی یکی جلو میزد با دست رو باسنم زد و گفت:جووون کی میشه دوباره این هلو رو بخورم

نمیدونم چرا اما حس های بدی اومده بود سراغم و بعد تصادف داوود و رفتار های پروانه و … کلا تغییر کرده بودم
با اخم بهش گفتم:اون ماجرا رو واسه همیشه فراموش کن و دیگه پاتو از گلیمت درازتر نکن

+وا؛شما دوتا خواهر یه چیزیتون میشه بعضی وقتا
_اون ماجرا دیگه تموم شد سخته پروندشو ببندی؟بیخیال شو دیگه
+اوکی؛من شروع نکردم ولی باشه تمومش میکنم

زدم بیرون و اومدم و تا مدتی با پروانه و عماد ارتباطی نداشتیم و یه جورایی قهر بودیم و داوود هم خوب شد و سرکارش‌ برگشت و پریسا خواهرم زنگ زد گفت دوشنبه شام؛تولد بردیا(پسرش)هست و تو و یاسمن بیایید و اگه داوود هم هست خب سه نفری بیایید آبجی منتظرتونم
+باشه عزیزم ممنون از دعوتت میاییم نه داوود یه بار برده شیراز فعلا نیست.
_باشه عشق خواهر منتظرتم میبوسمت.

دوشنبه برای رفتن شلوار جین و مانتوی ساده پوشیدم و برای تولد یه سرهمی مجلسی زرشکی پوشیدم و آرایش ملایمی هم کردم.

کادو هم برای بردیا اسباب بازی خریدم چون عاشق اسباب بازی بود.

مامانم به همراه عماد و پروانه اومدن و بابام نیومده بود بخاطر کسالت
با من عادی رفتار کردن نه خیلی صمیمی نه خیلی سرد
متوجه نگاه های حشری عماد روی بدنم شده بودم و مرتبا تو هر موقعیتی یه دید میزد مخصوصا موقع رقصیدن

قبل شام به اتاق خواهرم رفتم تا فلش رو بیارم و وارد اتاق شدم و داشتم میگشتم که دیدم اقا عماد پشت سرم ظاهر شد
+چرا فرار میکنی از من پری من چیکار کردم میشه بگی؟
_درست صحبت کن؛فرار چیه؟گفتم یه ماجرایی بود فراموشش کن
+خب چی شد یهو این تصمیم رو گرفتی؟

فلش رو پیدا کردم و اومدم از اتاق بیام بیرون که پروانه رو دیدم
با اخم گفت:چخبره همه جمع شدین تو اتاق؟
عماد زودتر از من به حرف اومد و گفت:هیچی پری خانم اومد فلش رو بیاره و منم اومدم دنبال شارژر و بهمن گفت تو اتاقه

اونشب من و یاسمن رو رسوندن و آخرشب عماد پیام داد تو واتساپ:
لعنتی نمیتونم ناراحتیتو ببینم توروخدا با من خوب باش.

جوابشو ندادم و چهارشنبه عصر که یاسمن رو به خونه دوستش ترانه بردم که نزدیکمونه تا مادر ترانه با جفتشون زبان انگلیسی کار کنه و برگشتم خونه که دو سه دیقه نشد در واحد رو زدن
فک کردم از همسایه هاس و در رو باز کردم و عماد پشت در بود و بدون دعوت من اومد داخل

+کارت چیه اومدی اینجا؟
_اولا سلام؛دوما اومدم یه چای بخورم؛
+عماد تموم کن این مسخره بازیا رو

سرپا وایساد و روبروی هم بودیم و بوی همون عطری که تو سفر رامسر زده بود بهم خورد

_اخه چه خطایی از من سر زد که تو صد و هشتاد درجه تغییر کردی یهو و رفتار پروانه به من چه مربوطه؟
+ببین عماد ما نمیتونیم این رابطه رو ادامه بدیم

داشتیم جر و بحث میکردیم که یهو عماد منو سمت خودش کشید و لب های داغشو به لبام چسبوند

این لعنتی نقطه ضعف منو پیدا کرده بود

سعی کردم خودمو ازش جدا کنم اما انگار منو قفل کرده بود و نمیتونستم تکون بخورم

وحشیانه لب و زبونمو میخورد و زبونشو توی دهنم میچرخوند و تو همون حالت منو روی مبل انداخت و خودشم با وزن سنگینش روی من افتاد و وحشیانه لب هامو میخورد

کار از کار گذشته بود و عماد تونست به من غلبه کنه

سراغ گردن و لاله گوشم رفت
با اولین برخورد زبونش به گردنم آهی کشیدم

+اااااااهههه اااااخ
زبونشو با مهارت خاصی روی گردنم میکشید و لاله گوشمو هم فراموش نمیکرد و سینه هامو میمالید

من هنوز مانتو و یه لگ چرم و جوراب پام بود

مانتوی من رو دراورد و تاپ زیر مانتومم دراورد و منم کت و پیراهنشو دراوردم

سوتینمو باز کرد و انگار تو عمرش سکس نکرده بود یا سینه ندیده بود و به سینه هام حمله کرد

+ااااخ که من مردم براااات پریچهر من
_اااااهههه لعنتییییییی دیوونم کردی

نوک سینمو با لباش گرفت و زبونشو بهش میمالید و اون یکی سینم تو دستش بود

+ااااااهههههه عماااااااد اااااههههههه
انقد سینه هامو لیس زد که حشرم رو صد برابر کرد

لیس زد و لیس زد تا به ناف و زیر نافم رسید

پاهامو به معنای دراوردن لگ بالا دادم و اونم دست انداخت و لگ و شورت طوسیم که خیس شده بود رو با هم درآورد

پاهامو بازتر کردم و عماد خیلی زود سراغ کصم رفت
با دست لبه هاشو باز کردم براش
زبونشو چندبار از پایین تا بالای کصم کشید

+ایییییی اااااااخخخخ بخووووور ااااههههه جووووونم
یه زبون تو سوراخ کونم میکرد و یه زبون تو سوراخ کصم

_جاااان امروز پاااارت میکنم

بلند شدم و نشستم روی مبل و عمادم روبروم وایساد و شلوارشو دراوردم و کیرش که داشت منفجر میشد بیرون افتاد
بی وقفه تا ته کردمش تو دهنم
وحشیانه براش ساک میزدم و آب دهنم تا خایه هاش سرازیر بود

+اااااهههههه پرررررری اااااه جااااانم

سرمو میگرفت با دست و کیرشو میکرد تو حلقم
تخماشو میخوردم و دوباره زبونی به قامت رعنای کیرش میکشیدم

نتونستم بیشتر تحمل کنم و عماد رو نشوندم رو مبل و سوار کیرشو با دست تنظیم کردم در کصم و سوار کیرش شدم

+واااااایییییی عمااااد ااااااههههههه
_اااااااخخخخ قربون کص دااااغت

خودم روی کیرش بالا پایین میشدم و صدای برخورد کونم با بدن عماد چالاپ و چولوپ راه انداخته بود

+اااااههههه اااااههههه چه کیییییری بگااااا منووووو ارررره بگااااا منوووو
_ارررره پاررررت میکنممممم اااااخ

هر از گاهی کیرش از کصم درمیومد که عماد خیلی‌ زود میذاشت توش
همزمان سینه هامم میخورد

منو بلند کرد از روی کیرش و سمت ناهارخوردی برد و یه پامو روش گذشت و از پشت کیرشو تا خایه تو کصم کرد

+ااااااههههههههه کصصصصصم ااااااههههه
این بار آرومتر تلمبه میزد و گردن و لب های منم میخورد بین تلمبه هاش

بعد از چند دیقه پام رو پایین آوردم و کامل خم شدم رو ناهار خوردی و عماد تلمبه میزد و با چک رو کونم میکوبید

+ااااههههه اونشب تو تولد شق کرده بودم براااااتتت
_اااااخخخخ بکککککن
_ارررره پارت میکنم

وحشیانه تلمبه میزد و با چک کونمو سرخ کرده بود
+ااااههه ارووومتر توووروخدااا

دو‌سه دیقه کوبید تو کصم و بیرون کشید و سرشو برد لای کونم و کص و کونمو لیس زد باز

این بار منو داگی روی مبل روی زمین انداخت و بالشتی زیر زانوهام گذاشت و سوراخ کونمو تف مالی کرد و آروم آروم سر کیرشو توش گذاشت

+ااااخخخ عماااااد نهههه توروووخدااا درد داره
عماد گوشش بدهکار نبود و کیرشو جا داد تو کونم و چند دیقه اولش درد وحشتناکی داشت و کم کم بهتر شد
حالا یه بار کیرشو میکرد توی کونم یه بار درمیاورد میکرد توی کصم

لذت میبردم از این کارش

بالشت رو زیر شکمم گذاشت و دمر کرد منو و اومد روم و از پشت کرد تو کصم

+ااااهههههه عمااااددددد اااااخخخخخ

ارضا شدم و عماد باز کارشو ادامه داد
بدنش‌ به بدنم میخورد و چالاپ چولوپ خونه رو پر کرده بود

+اااهههههه تو کصت بریززززم باااااز؟
_نههههه نریزیییی تووووش
سرعتش‌ بیشتر شد و یهو بیرون کشید و آبشو لای کونم ریخت
داغی آبش لای کونم کاملا قابل حس بود

آهی کشید و کنارم افتاد
کمی لبامو بوسید و با دستمال کص و کونمو تمیز کرد و بلند شدم شورتمو پام کردم و عمادم لباساشو پوشید و گفت:خیلی میخوامت پری

با بوسه ای بدرقش کردم و یه دوش گرفتم و رفتم سراغ یاسمن…

باز اتفاقات زیاد و فراز و نشیب های‌ زیادی بین من و عماد افتاد که براتون خواهم گفت.

ممنون بابت وقتی که گذاشتین و خوندین.

ادامه…

نوشته: ابرو زخمی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها