داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

تولدی دوباره 9

سعی کردم تا می تونم به مرسده حال بدم ولی یه فکری هم باید به حال خودم می کردم  . درهرحال اون روز گذشت و من سرتاپای مرسده جونمو لیس می زدم و امونش نمی دادم . اصلا نمی فهمیدم زمان چه جوری می گذره . اون روز پس از این که عشقبازی ما تموم شد رفتم پیش یه متخصص و موضوع ضعف در انزالو واسش تعریف کردم و اونم بابررسی شرایط من اول یه آزمایش اسپرم واسم نوشت . پدرم در اومد تا تونستم با جق زدن اسپرم خودمو تو قوطی آزمایش خالی کنم . یه ضعفهایی در من وجود داشت که باید بر طرف می شد . پزشک متخصص واسم دارو نوشت ولی نگران شده بودم . چون بااین ضعفها بعید بود که بتونم قدرت باروری داشته باشم . بااین حال تازمانی که مامان وکوکب خانوم از سفر زیارتی بر نگشتند من و مرسده هرروز بر نامه داشتیم و با این قرصهای تقویتی که دکتر بهم داده بود خیلی قوی تر شده بودم و آبم زیاد تر شده بود . ولی باید تغذیه مو بهتر می کردم . مامان من و مامان چنگیز از سفر بر گشتند . مرسده و شوهرش واسه یه دو سه روزی رفتند شمال خونه یکی از فامیلاشون و کوکب خانوم تنها موند . وقتی میومد خونه مون تا با مامان صحبت کنه دیگه اون ترکیب سابقو نداشت . یه خورده به خودش می رسید . دیگه مثل اولا پیشم رعایت نمی کرد . لباسایی می پوشید که جوونترا می پوشیدند . یه روز در حالی که یه بسته قرص و دارو و آمپول دستش بود اومد خونه مون و گفت هایده خانوم برام سخته برم بیرون آمپول بزنم با هادی جون راحت ترم . بیست تا آمپول هم دارم باید روزی یکی بزنم . -عیبی نداره هادی هم مثل پسرته .. مامان چون می دونست آمپول زدنو یاد گرفتم زیاد سخت نگرفت و در حضور من کوکب خانوم دمر شد و دامنشو زد بالا و شورتشو کشید پایین . کونش خیلی تازه تر از صورتش نشون می داد . عین هلوی پوست کنده .. آخ که چه حالی می داد گاییدن این کون و فروکردن تو کوس و کون مادر چنگیز . یعنی با این زن جاافتاده و عابد میشه کنار اومد ;/; مامان هایده گفت چیه پسرم ماتت برده ;/; مشکلی پیش اومده ;/; از اون طرف صدای کوکب خانوم هم در اومد که : هایده جون اگه سخته شورتمو پایین تر بکش هادی جون جای پسرمه . یه خورده شورتو پایین ترکشیدم . دوست داشتم بیشتر با کونش وربرم و عکس العمل اونو ببینم ولی ملاحظه مامانو می کردم . زودکارمو تموم کردم واون شب تا صبح فقط در فکر این بودم که چطور می تونم این کونو تسخیر کنم . صبح مامان رفته بود بازار . صدای زنگ تلفن منو از خواب بیدار کرده بود کوکب خانوم بود -هادی جون من آمپول دارم می تونم بیام اونجا .. -مامان خونه نیست . شما هم اگه کمرتون درد می کنه و سختتون نیست من خودم میام اونجا واستون آمپول می زنم . مامان معلوم نیست کی از بازار برگرده و این جوری ممکنه دیرتون باشه .. -اگه زحمتتون زیاد نمیشه خیلی ممنون و خوشحال هم میشم . زود یه دستی به سر و صورتم کشیدم و رفتم خونه شون . واییییی خیلی خوشگل تر و جوونتر از قبل شده بود . خیلی به خودش رسیده بود . روسری رو دیگه از سرش در آورده بود و یه دامن تنگ و کوتاه به پا ویه بلوز چسبون تنش کرده بود . پاهاش لخت نبود ولی یه جوراب بلند رنگ پا پوشیده که تا بالای رونشو پوشش می داد . پس از یه تعارفات الکی وارد خونه شدم . -عزیزم خانومتو از انگلیس می آوردی ;/; این جوری حوصله ات سر میاد -نه همونجا موند بهتر شد اگه میاوردمش شاید پس از چند روز اون حوصله اش سر میومد . خدارحمت کنه بابای چنگیز رو . جسارت نشه شما با این همه خوشگلی و جوونی اونم پس از گذشت این همه سال جای تعجب داره که هنوز ازدواج نکرده باشین . صورت کوکب سرخ شد ویه خوشحالی و هیجان خاصی رو در چهره اش دیدم . یه بالش آورد و روزمین دراز کشید خواست که خودش شورتشو بکشه پایین ولی من زیپ دامنشو کشیدم پایین و وسط کون بر جسته اش افتاد تو دید من . نمی دونستم چیکار کنم . شلوار اگه می پوشید بهتر بود . یاباید دامنشو می دادم پایین یا بالا تا کونش یه سره روبروی من قرار بگیره . ترجیح دادم بکشم پایین . شورت پارچه ایشو هم از دوطرف به یه اندازه کشیدم پایین . خط بالای شورت درست روی سوراخ کون کوکب قرار داشت . یعنی کون کوکب از یه خط طولی نصف شده بود و روبرو چشام قرار داشت . کف دست چپمو گذاشتم رو قاچ چپش و با دست راستم تزریق رو شروع کردم -کوکب خانوم اگه یواش یواش می زنم واسه اینه که دردتون نگیره و یهو بهتون شوک دست نده . کارم که تموم شد با کف دست چپم برش چپشو می مالوندم . کوکب با یه عشوه و ناز خاصی گفت آقا هادی آمپولو این طرف زدین ولی خوب چپو که می مالین راستمم آروم می گیره -پس دوطرفو با هم می مالم که خون بیشتری توی تنت به جریان بیفته -هرجوری دوست داری انجام بده بکن . دوطرفو چند دقیقه ای مالوندم و اونم چشاشو بسته بود و صداش در نمیومد . کیرم شق شده بود . چه حالی می داد گاییدن مادر چنگیز . ولی هنوز زود بود . برای امروز نمی شد . من باید اونو تا حدی حشری و دیوونه خودم می کردم که بدون کوچکترین تردیدی بتونم اونو بگام . ولی خواستم واسه امروز یه خورده داغ ترش کنم . -کوکب خانوم اگه تنتون درد می کنه من در ماساژدادن هم تخصص دارم . کوس شر می گفتم می دونستم اگه دستام به تن و کمرش برسه خود به خود طوری داغ میشه که مث یه دوشیزه چهارده ساله می تونه بر قصه .-هرکاری دوست داری بکن دکتر جون . بهتر از اینه که یه دکتر غریبه این کارو واسم انجام بده . بلوزشو دادم بالا تا مالشو از سر شونه هاش شروع کنم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها