داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

تولدی دوباره 8

اونو دیگه در چنگ خودم داشتم . زن چنگیز تو چنگ من بود .. کیرمو می کوبیدم به ته کوسش و اون در نهایت حال کردن بود . خودمو ول کرده بودم . فکرمی کردم آبم داره می ریزه ولی نمیومد نمی دونم باید جلوگیری می کردم یا نه ولی می دونستم که مرسده بی اندازه داره حال می کنه -هانی جون من کشته مرده اون کیرتم .-زیاد چاق و چله نیست .-اوخ که من می میرم براش . کیر باید فعال باشه کاری باشه . مرد باید مثل تو عطش داشته باشه . تشنه باشه -از کجا می دونی من تشنه توام -از همون لحظه که دیدمت . من نگاه مردا رو می شناسم . -مرسده تو به هرکی که تشنه باشه آب می رسونی ;/; -این حرفو نزن . من به هر تشنه ای که تشنه اش باشم آب می رسونم فقط این تویی که باید بهم آب برسونی . بهم حال بده ادامه بده . از این حاضر جوابی اون بی اندازه خوشم اومد و سرعت گاییدنمو زیاد تر کردم . می خواستم تا می تونم بهش حال بدم و اونم تا می تونه باهام حال کنه . کمرش کونش پوست تنش یه لک هم نداشت . کف دستم رو کون داغش بود و کونشو سیلی می زدم . چقدر  هدیه یعنی شخصیت قبلی من عاشق این کون بود و مرسده هرگز اینو نفهمیده بود . یعنی تا حدی که من حاضرم براش هر کاری بکنم . غرق بوسه اش کرده بودم و با یه نیرو و سرعت عجیبی مرسده رو می گاییدم . -می خوام ببینمت هانی می خوام صورت قشنگتو ببینم و کیرتو میون پاهام قفل کنم می خوام بهت بگم چقدر دوستت دارم و منم تا چه اندازه تشنه تو و کیرتم  .طاقباز شد و منم از روبرو به گاییدنش ادامه دادم  .دو تا پاهشو انداختم رو دو تا شونه هام .  بهش نزدیک تر شدم هر چقدر بیشتر بهش می چسبیدم بیشتر حال می کرد . دستاشو انداخته بود رو سینه هاش و باهاشون بازی می کرد و من با حال کردن مرسده هم حال می کردم . نمی دونستم خوابم یا بیدار . به یکی یکی آرزوهام می رسیدم ولی هنوز یه آرزوی بزرگ داشتم آرزویی که فکر کنم بزرگترین آرزوی زندگیم بود و اون این که بابام منو قبول کنه و اگه قبول هم کرد دیگه بهم نگه که حسرت یه دخترو می خوره . بهم بگه دوستم داره . بگه که من جای هدیه اونو می گیرم .. حس کردم که این افکار داره رو سکسم اثر میذاره . پاهای مرسده رو از رو شونه هام انداختم و روش خوابیدم و لبهاشو به شکار لبهای خودم در آوردم . غرق بوسه اش کرده بودم . صورت گرمشو می بوسیدم . زیر گلوشو . هیکل آبدارش هنوز سیرابم نکرده بود . -عزیزم بکن خیلی با حالی . کیرت حرف نداره . هر چی منو می کنی اوف و ایف نمی کنی که آبت داره میاد بزن تند تر می خوام باهات عشق کنم . بذار همه عالم و آدم بدونن که من زیر کیر تو ام و تو داری بهم حال میدی . دوستت دارم دوستت دارم ادامه بده .. من خودم مشکل داشتم و اونم به کیر من می نازید . شایدم یهو آبم شروع به ریختن می کرد و منم نمی فهمیدم . ولی یکی دوبار که تو انگلیس با زنای خارجی این کارو انجام داده بودم مشکلی نداشتم . شایدم باید قرصی چیزی می خوردم در هر حال یه خورده هم به خودم حالت جلو گیری دادم تا پیش این مرسده جونم کم نیارم . شونه هاشو محکم تو دستام گرفته خودم به طرف بالا کشونده و پی در پی کوسشو هدف حمله های کیرم قرار داده بودم . دیگه طاقتش طاق شده بود . -دیوونه ! هانی عشق من ! منو به مرز جنون رسوندی .. تند تر فشارتو زیاد کن .. هردومون خیس عرق شده بودیم دستاشو دور گردنم حلقه زد و لبامو یه بار دیگه به لبهای خودش چسبوند.  من از بالا و اون از پایین دو تایی به خودمون حرکت می دادیم . یه حالت فریاد و جیغ و داد هوس به خودش گرفته بود ولی من نذاشتم لباشو باز کنه و اون بهم فشار می آورد . دست و پا می زد . راه فرار نداشت . خسته اش کرده بودم . یه دستشو از زیر گذاشته بود روی کوسش و اونو می مالید تا این که واسه چند لحظه ساکت شد دستاش از حرکت ایستاد و لبهاش رو لبای من شل شد . دونستم که به اون چیزی که می خواست رسیده . ازم می خواست که آبمو تو کوسش خالی کنم و من هر چی زور می زدم نمیومد -نمی دونم چی شده مرسده از هوس زیادیه یا از زیادی عقب نشینیه که هر کاری که می کنم نمی دونم چرا نمیاد -شایدم اصلا مرد نیستی -اون به شوخی این حرفو زد و منم از ناراحتی زیاد نمی دونستم چیکار کنم . یه جوری شده بودم . نکنه راست بگه و دوباره باید معالجه شم . -مرسده جون خودم می دونم اگه یه خورده دیگه باهات حال کنم آبم میاد . پس بذار یه خورده بیشتر باهات حال کنم . -بکن تا هر وقت حسشو داری حال کن . خوشم میاد که تو از بدن من لذت می بری و با من حال می کنی . من به خودم امید وار میشم  .دیگه رفته بودم تو حس . از مرسده خواستم که دوباره قمبل کنه تا کون خوشگلشو هم بتونم ببینم و حال من تکمیل شه و اونم قبول کرد . یه بار دیگه سعی خودمو کردم . از این طرف انگار بیشتر بهم می چسبید سعی کردم آروم باشم . حس کردم یه چیزایی داره حرکت می کنه اوخ جون جون جون آبم داشت میومد . اومد اومد دیگه پیش اون شرمنده نبودم . بیشتر از اون که بخوام از ریختن آبم تو کوسش کیف کنم از این کیف می کردم که تونسته بودم مردونگی خودمو ثابت کنم . هرچند آب زیادی ازم خارج نشد ولی بازم جای امید واری بود .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها