داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

تولدی دوباره 32

ظاهرا این عمه خانوم هم می خواست واسه خودش نوبت بگیره . این جوری که مشخص بود تا چند وقت دیگه من می شدم یه جنده مرد سیار که هفته هفت روزو باید در بیرون از خونه سپری می کردم . -جاااااااان هانی از اون کیر هایی داری که در جا خاکستر می کنه .. -می خوای برم سر یخچال یخ بیارم سر کوست بمالم -شوخی نکن هانی . اگرم جدی میگی باید بهت بگم که سوختن بیشتر حال میده تا یخ زدن . عمه ناز و خوش کوس خودمو مثل یه معشوقه می بوسیدم . دستاشو به علامت تسلیم برده بود بالا هر چند حالا دیگه در یه حالت سگی قرار داشت و منم با حداکثر فشار طوری فرو می کردم تو کوسش که اونو چند وجبی رو به جلو پرتش می کردم . -عمه قربونت شم . قربون عمه خوش کون خودم . -منم باید بگم هانی شاه کیر و هانی شاهکار .. -وای حوا جونم از کی تا حالا مثل نویسنده ها با کلمات بازی می کنی .. -از وقتی که کیر برادرزاده ام قفل دهنمو باز کرده و کوسمو ناز کرده از قرار معلوم خیلی هوس داشت و حالا حالا ها جا داشت که اونو از همون طرف بگامش . عمه حشری و خستگی ناپذیرم به آرزوش رسیده بود و منم دیگه پس از عمل جراحی ام می رفتم تا دلی از عزا دربیارم  . دیگه هر ناموسی رو داشتم لکه دار می کردم . فقط اگه گردنم می رفت به مادر نازنینم جسارت نمی کردم . اینا خب در درجات بعدی بودند و دیگه گاییدنشون واجب . -هانی هانی محکم تر .. تند تر .یه جوری بزن که اون چاک وسط کوس و کونم جر بخوره و خونش بریزه و بسوزه .. بززززززن .. کوسسسسسمو .. زودباش من می خوام می خوام کییییییررررررر کییییییررررررر …. جااااااان .. همینه .. مال هانیه .. مال توست .. کف دستمو گرفت و از جلوی رون پاش اونو گذاشت رو کوسش . -کیرت که داره کار می کنه با دستت هم روی کوسمو بمال . چنگش بگیر تا اونجایی که زورت می رسه . می خوام از درد و سوزش و هوس جیغ بکشم .. چه حالی داره هانی جون .. -عمه !حالا دیگه متوجه شدی که هدیه راستی راستی مرد شده . -از هر مردی هم مرد تر شده . سوپر مرد شده . وایییییی هانی هانی هانی . این کوس منه این قدر خیس کرده ;/; اصلا باورم نمیشه . کوسمو خشکش کن . خشکش کن -عمه اون وقت  کیرمو سفت و سخت می کشه ها -نه نههههههه تو کارت نباشه . خشکش کن . روغن دون من پره . دوباره روی کیرتو خیس می کنه . راست هم می گفت یه ثانیه هم این کیرم خشک نبود وقتی پاکش کردم تا رفت تو کوس عمه جون انگاری داشت مثل یه غلتک نرم حرکت می کرد . -فدات شم هانی جون نمی دونی چقدر به این کیر و گاییدن تو نیاز داشتم . اگه بدونی از فردا چقدر تو این خونه روحیه می گیرم و حال و هوا عوض می کنم -ولی اگه بقیه بفهمن که علت این تغییر روحیه ات چی بوده دمار از روز گار ما در میارن . -قرار نیست کسی بفهمه .. تازه غلط می کنن بخوان واسه من یکی مایه بیان .  سینه های عمه خانوم خیلی بهتر و جوونتر از حد سنش بود و وقتی که اونو به طرف خودم بر گردوندم و هر طرف از سینه هاشو به نوبت گذاشتم تو دهنم اون راستی راستی از حال رفته بود . هر چند کیرمو هم از روبرو کرده بودن تو کوسش ولی بیشتر از مکیدن سینه ها بی حال شده بود . عین کنه بهم چسبیده بود و ولم نمی کرد . هیچی ظاهرا باید تا صبح می گاییدمش تا ارگاسمش می کردم . این کوکب و مرسده هم دیگه منو کشته بودند از بس پیغوم پسغوم فرستاده بودند . اگه این هانی از اولش می خواست مرد باشه معلوم نبود چه بلایی سر این دور و بری هاش می آورد . کیرمو واسه چند لحظه ای از کوس عمه خانوم کشیدم بیرون تا یه هوایی تازه کنه و دوباره فروکنم اون داخل .. عین یه قرقی اونو با یه دستش شکار کرد و فرو کرد تو دهنش .. وای این دیگه چه شکارچی آرسن لوپنی بود . هرچی از اون خیسی های خودش روی کیر من مونده بود رو با میک زدن و لیسیدن پاکش کرد و در عوض تری آب دهنشو که اونم خیلی بهم لذت می داد رو رو پوستش حرکت می داد . دیگه به خودم فشار می آوردم که تو دهنش خالی نکنم . می ترسیدم اگه خالی کنم یه خورده افت موقت طول پیدا کنم و پیش این عمه جون کم بیارم . بازم جای شکرش باقی بود که مشکل ریزش و خالی کردن آبم رفع شده بود . با این حال نخواستم ضعف خودمو نشون بدم . شایدم مشکلی پیش نمیومد ولی از قرار معلوم حوا جون خیلی تشنه اش بود و هوس نوشیدن آب کیر منو داشت . منم که دیگه خیلی خوشم میومد . حالا کوس نشد دهن .. عیبی نداره من که دیگه عقده خالی کردن تو کوس رو که ندارم . به اندازه کافی تو کوس این و اون خالی کردم . حالا که خودش هوس و میل داره بذار بخوره .. چشم کیرم کور که مجبوره دوباره شق شه .  آخ که این حوا با کیرم چیکار کرد . آخ که چیکار کرد . طوری اونو میک زد و داغش کرد که با هر پرشی که منی من می رفت تو دهنش فکر می کردم این اولین پرش منه و تازه می خوام خالی کنم .. حس می کردم هر چی ذخیره تو کمرمه داره خالی می کنه .. یه آهنگی هم تو دهنش می زد که آدم فکر می کرد داره از چشمه آب حیات می نوشه و به عمر جاودان می رسه . وای عجب کاری کرده بودم .. یعنی من واسه کوسش آب کم نمیارم ;/; … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها