داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

استخر پرماجرا (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

از آسانسور پیاده شدیم و با راهنمایی سروش به سمت استخر حرکت کردیم. ساعت ۱۰ شب بود و توی استخر برج کسی نبود، سروش گفت خیالتون راحت، امشب استخر اختصاصی واحد ما هست و کسی نمیاد بچه ها، راحت باشین. مهسا رفت سمت رختکن تا مایوش رو تنش کنه و من و سروش هم همونجا مایو پوشیدیم و وسایلمون رو داخل کمد گذاشتیم و رفتیم زیر دوش و پریدیم توی آب.
من که فقط در حدی شنا بلدم که غرق نشم ولی سروش خوب بلد بود و یکی دوبار طول استخر رو رفت و اومد تا اینکه مهسا با مایو یه تیکه مشکی رنگ و جذابش اومد سمت استخر و پرسید بچه‌ها آب استخر که سرد نیست و من و سروش همزمان گفتیم نه خوبه بیا تو.
مهسا تازه کلاس‌های غریق نجات رو شروع کرده بود و با سروش افتادن به کل کل و مسابقه ی رو کم کنی و منم شدم داور. نیم ساعتی که گذشت، رفتیم توی جکوزی نشستیم به حرف زدن از همه چی … سروش می گفت یه دوره ماساژ دیده و کلی از خودش تعریف کرد تا مهسا رو ترغیب کرد تا یه ماساژ از سروش بگیره. ما تجربه ماساژ دونفره توی سفر ماه عسلمون به تایلند رو داشتیم و مشکلی از بابت اینکه یه مرد مهسا رو ماساژ بده نداشتیم. رفتیم توی سونا و مهسا روی حوله‌ای که روی یکی از سکوها انداختیم به شکم دراز کشید و سروش شروع به آموزش دادن ماساژ به من کرد و خودش هم مشغول ماساژ مهسا شد و از من میخواست تا کارهاش رو تکرار کنم. از بالا تنه مهسا شروع کرد و تا بالای کمرش اومد، بعد رفت از کف پا تا زیر باسن مهسا رو ماساژ داد، هوای گرم سونا مهسا رو کلافه کرده بود و گفت من برم یه ذره بیرون هوام عوض شه و بیام، توی این فاصله من هم رفتم توی استخر و سروش رفت سمت رختکن. بعد از ده دقیقه مهسا با یه مایو بندی دو تیکه مشکی اومد صدام کرد و گفت من میرم تا بقیه ماساژم رو بگیرم، بیا تو هم یاد بگیر بقیه اش رو که با هم رفتیم سمت سونا و سروش هم که رفته بود از کمد رختکن روغن آورده بود مشغول ادامه ماساژ شد و به من گفت ایمان جان حالا کارهایی که بهت یاد دادم رو با روغن روی بدن مهسا انجام بده. به مهسا هم گفت برای اینکه ریلکس باشی بهت پیشنهاد میدم چشمات رو ببندی و مهسا هم قبول کرد و با یه پارچه مشکی چشمهای مهسا رو من بستم و مشغول ماساژ شدم … وسطای ماساژ سروش بهمون گفت تجربه ماساژ با چهار دست ( Four Hands) فوق العاده است و مهسا با تکون دادن سر تایید کرد که انجام بدیم. من بالا تنه مهسا رو ماساژ میدادم و سروش از پاهای مهسا شروع کرد و آروم آروم به سمت پشت ساق و زیر باسن مهسا دستهاش رو حرکت داد. پاهای مهسا رو کمی از هم باز کرد و برای راحتی کار به مهسا گفت بیاد روی حوله ای که کف سالن سونا انداخته بخوابه … دستهای سروش به آرومی به سمت زیر باسن مهسا حرکت میکرد و روی مرز باسن و رون مهسا در حرکت بود و با یه مکث خاصی عضلات مهسا رو ماساژ میداد. به من اشاره کرد که بیا جاهامون رو عوض کنیم و خودش رفت سمت بالاتنه مهسا و گفت من و ایمان دستهامون رو که از بدنت برداشتیم و دوباره گذاشتیم سعی کن تشخیص بدی کدوم دست داره چه قسمتی از بدنت رو ماساژ میده و اگه اشتباه بگی، جریمه میشی … مهسا گفت ای بدجنس قبوله.
با اشاره سروش من رونهای مهسا رو ماساژ دادم و مهسا اولین اشتباه رو مرتکب شد و نتونست تشخیص بده و جریمه‌ اش باز شدن بندهای سوتین مایوش بود که با اکراه قبول کرد. سروش آروم آروم دست هاش رو سمت بغل های سینه مهسا میبرد و با ظرافت خاصی ماساژ میداد و به من هم اشاره کرد که بیام بالا تنه مهسا و همون کار رو ادامه بدم و جاش رو با من عوض کرد و این دفعه در حین جابجایی من از مهسا پرسیدم کی داره بالاتنه ات رو ماساژ میده و مهسا درست جواب داد و این دفعه جریمه نشد. سروش دستهاش رو به باسن مهسا رسونده بود و یکی یکی انگشتهاش رو داخل شورت مهسا میکرد و سریع بیرون میکشید تا مورد اعتراض مهسا واقع نشه و با انگشتهای شستش هم از روی مایو کس مهسا جوری که مهسا نفهمه عمدی در کار بوده ماساژ میداد… صدای مهسا کشدار شده بود و میگفت چقدر هوای اینجا گررررررمهههه …
مهسا به کمر خوابید و نوبت ماساژ دادن قسمت جلوی بدنش شده بود، سوتین مایوش که بدون بند رها بود کنار رفته بود و نوک یکی از سینه هاش بیرون افتاده بود . سروش روغن رو بالای سینه مهسا ریخت و با کف دست روغن رو پخش کرد و جوری که مهسا ر‌و حسابی تحریک کنه دستش رو روی سینه های مهسا میبرد و به آرومی بیرون می کشید. من هم مشغول ماساژ دادن داخل رون های مهسا بودم که جواب اشتباه مهسا به سوال سروش باعث جریمه شدنش و باز شدن بندهای شورتش شد، البته فکر میکنم از قصد اشتباه جواب داد تا ببینه این ماساژ سکسی چه سرانجامی خواهد داشت…

ادامه…

نوشته: ایمان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها